هفتمین سرشماری کشاورزی پاکستان (۲۰۲۵) زنگ خطر جدی را برای امنیت غذایی و معیشت نزدیک به ۴۰ درصد نیروی کار این کشور به صدا درآورده است. این دادهها از هفت بحران بههمپیوسته خبر میدهند که زیربنای اقتصاد روستایی پاکستان را تهدید میکند.
۱. بحران کوچک شدن مزارع (Fragmentation)
کاهش چشمگیر مساحت: مهمترین روند هشداردهنده، کوچکتر شدن مداوم مزارع است. در حاصلخیزترین مناطق پنجاب، یک قطعه ۱۲ هکتاری که پدربزرگها کشت میکردند، اکنون به قطعات ۳ هکتاری تقسیم شده است.
بحران سوددهی: بخش عمدهای از مزارع اکنون زیر ۵ هکتار هستند. این آستانه بحرانی است؛ زیرا ۵ هکتار حداقل اندازه لازم برای استفاده کارآمد از تراکتور و ماشینآلات مدرن است. اکثریت کشاورزان به دلیل اندازه کوچک زمین، از مدرنسازی بازمانده و به نیروی کار دستی غیرکارآمد وابسته میشوند.
۲. نامرئی بودن زنان و هزینه اقتصادی عظیم
مالکیت زمین: کمتر از ۱٪ از کل مزارع کشور، «خانوارهای کشاورزی با سرپرستی زن» هستند (زنان مالک اصلی و تصمیمگیرنده باشند).
سهم نیروی کار: این در حالی است که زنان تقریباً ۶۸٪ از کل نیروی کار کشاورزی پاکستان را تشکیل میدهند.
اختلاف فرهنگی: با وجود قوانین ارثی (هم اسلامی و هم مدنی) که زنان را محق میداند، ۵۸٪ از خانوادهها معتقدند اعطای مالکیت به زنان منجر به درگیریهای خانوادگی میشود و ۳۰٪ استدلال میکنند که زنان به نام خود به دارایی نیاز ندارند.
هزینه عدم شمول: اگر زنان کنترل زمینی را که قانوناً حق دارند به دست میآوردند، مالک حدود یک چهارم زمینهای کشاورزی پاکستان بودند؛ پتانسیل اقتصادی عظیمی که همچنان دستنخورده باقی مانده است.
۳. سایه کمبود آب و فناوری قدیمی
کاهش آبهای زیرزمینی: اتکای شدید به کانالهای فرسوده و پمپهای چاه عمیق (Tubewells) باعث شده است که سطح آبهای زیرزمینی به شدت افت کند. در بخشهایی از پنجاب، کشاورزان اکنون برای یافتن آبی که دو دهه قبل در عمق ۳۰ فوتی بود، باید ۹۰ فوت حفاری کنند.
تغییر به سمت تقاضای ناپایدار: سیستمهای آبیاری قدیمی کانالها و استفاده ناپایدار از ذخایر آبهای زیرزمینی تأیید شده است.
۴. آسیبپذیری اقلیمی و تکمحصولی
تهدید گندم: اتکای سنگین به کشت گندم (محصول اصلی) در اکثر مناطق، آسیبپذیری کل مناطق را در برابر نوسانات بازار، شوکهای اقلیمی (مانند گرم شدن هوا در ماه مارس) و شیوع آفات تشدید میکند.
تغییرات شدید: کشاورزان مناطق آبیاری با سیل فصلی (Sailaba) و کشاورزان بارانی (Rain-fed) که کاملاً به بارشهای غیرقابل پیشبینی وابسته هستند، در معرض آسیب شدید قرار دارند.
۵. تله واسطهها (Arthi Trap)
سلطه واسطهها: تقریباً ۹۰٪ از خردهمالکان آسیبپذیر پاکستان به سیستم واسطهها (Arthi) وابسته هستند و ۴۸٪ از آنها برای خرید نهادههای کشاورزی (کود و بذر) به واسطهها متکیاند.
سیکل بدهی: واسطه قبل از کشت، بذر و کود را با قیمتهای متورم وام میدهد و در زمان برداشت، محصول را با قیمت پایینتر از کشاورز میخرد. این چرخه کشاورزان را در یک بدهی دائمی گرفتار میکند.
۶. فرار جوانان از زمین
عامل فرهنگی: مهاجرت جوانان، بهویژه در پنجاب، تحت فشار فرهنگی قوی به نام “Dekha Dekhi” (دیدن و تقلید) قرار دارد. موفقیت در خارج از کشور اکنون نشانه اقتدار و اعتبار اجتماعی است.
خروج نیروی سازگار: این ترکیب فشار اقتصادی و آرمانهای فرهنگی، بخش کشاورزی را در زمانی که بیش از هر زمان دیگری به نوآوری نیاز دارد، از سازگارترین نسل خود تهی میکند.
۷. شکاف تکنولوژی
عدم دسترسی: اندازه کوچک مزارع مانع از مکانیزاسیون میشود. کشاورزان خردهمالک (زیر ۵ هکتار) توان خرید تراکتور را ندارند و مجبورند ماشینآلات را از کشاورزان ثروتمند اجاره کنند.
کاهش کیفیت: این خردهمالکان اغلب ماشینآلات را دیرتر دریافت میکنند و در زمانی که محصول از بهترین زمان خود عبور کرده است، که کیفیت و قیمت آن را کاهش میدهد.
مسیر پیش رو: راه حلها
تجمّع زمین (Land Consolidation): تشویق به کشاورزی تعاونی، جایی که چندین کشاورز زمینهای کوچک خود را جمع کرده و به عنوان یک بلوک بزرگتر کشت کنند تا بهرهوری را بالا ببرند.
امنیت آب: هماهنگی بودجه آب منطقهای با الگوهای کشت، اصلاح قیمت برق پمپاژ آب و سرمایهگذاری در احیای کانالها و مناطق تغذیه آبهای زیرزمینی.
شمولیت جنسیتی: اجرای حقوق ارث زنان از طریق کمکهای حقوقی عمومی و ارائه برنامههای اعتباری هدفمند برای زنان کشاورز.
اصلاح بازار: ایجاد پلتفرمهای دیجیتالی برای نمایش قیمتهای واقعی و دسترسی مستقیم کشاورزان به اعتبار بانکی رسمی برای رهایی از تله واسطهها.