محمد شهباز شریف، نخستوزیر پاکستان، در اجلاسی که برای تعیین سرنوشت غزه در شرمالشیخ مصر برگزار شد، به جای ارائه راهکار دولتی، اقدام به ستایش اغراقآمیز از دونالد ترامپ کرد. این سخنرانی نه تنها مسیر بازسازی غزه را تغییر نمیدهد، بلکه پرده از تغییر قواعد دیپلماسی بینالمللی برمیدارد.
سخنان جنجالی و بهت رهبران:
شهباز شریف در برابر رهبران جهان، ترامپ را «مرد صلح» نامید، از نامزدی او برای جایزه صلح نوبل صحبت کرد و به او اعتبار داد که توانسته از یک جنگ هستهای بین هند و پاکستان جلوگیری کند. این لحن اغراقآمیز، که در یک مجمع چندجانبه کاملاً نامتعارف بود، سایر حاضران را در بهت و حیرت فرو برد.
چاپلوسی به مثابه «ارز» در دیپلماسی ترامپی:
از دیدگاه دیپلماسی سنتی، سخنان نخستوزیر مضحک به نظر میرسید، اما از منظر ترامپ، که سیاستش بر مبنای تأیید و تمجید بنا شده، این کلمات انرژیزا بودند. تحلیلگران معتقدند در تئاتر معاملاتی ترامپ، چاپلوسی صریح یک نوع «ارز» است که بیش از هر تحلیل سیاسی، حسن نیت میخرد.
این اقدام، اگرچه منافع استراتژیک پاکستان را مستقیماً تقویت نکرد، اما توانست پاکستان را در روایت ترامپ شاخص و مطرح کند.
موفقیت در بستر ناباوری:
این رویداد در حقیقت یک «اشتباه گفتاری سودمند» بود؛ یعنی سخنی که با وجود ناهنجاری دیپلماتیک، به نتیجه دلخواه گوینده (توجه فرد مهم) رسید. در حالی که تحلیلگران سیاسی دنیا شهباز شریف را به تمسخر گرفتند و اقدام او را تحقیرآمیز خواندند، او توانست تیتر رسانهها را در دست بگیرد و برای لحظهای پاکستان را در کانون توجه قرار دهد.
این اتفاق نشان میدهد که در دیپلماسی نمایشی قرن بیست و یکم، تصویرسازی بر نتیجه ارجحیت دارد. شهباز شریف به جای پیروی از سلسله مراتب سنتی دیپلماسی، مستقیماً به منطق عاطفی دنیای ترامپ متوسل شد: جایی که ستایش، جایگزین همسویی سیاسی میشود.
در نهایت، این عملکرد شهباز شریف یک مطالعه موردی در این زمینه است که چگونه چاپلوسی، وقتی از دریچه یک فرد خودشیفته دیده شود، میتواند از یک ضعف به اهرمی مؤثر در سیاست بینالملل تبدیل شود.