پاکستان و بازسازی چهره ای مخدوش
تا دهه دوم پس از استقلال، رشد اقتصادی پاکستان از همه همسایگان بیشتر بود وسرعت صنعتی شدن آن بالاتر از کشورهایی بود که سابقه مستعمره بودن داشتند.
این کشور، کشوری آرام با جمعیتی قابل کنترل با کمتر از یک چهارم جمعیت کنونی و منابع آبی فراوان برای حمایت از کشاورزی و صنعتی شدن بود. حتی در اواخر دهه 70، دهها هزار گردشگر، که عمدتاً از کشورهای اروپایی بودند در بازارها، مکانهای فرهنگی ومسیرهای کوهنوردی دیده میشدند که متأسفانه دیگر این وضعیت وجود ندارد.
آشوب های سیاسی و تأثیر جنگ سرد بر وضعیت اجتماعی و امنیتی پاکستان
رویدادهای روزمره وداستانهای سانسورنشده ای که در رسانههای داخلی گزارش میشوند و در سراسر جهان منتشر میشوند، تصویری از کشورپاکستان و جامعه اش ارائه میدهند که در بهترین حالت درگیر آشوب است و در بدترین حالت در هرج و مرج، بینظمی و بیقانونی کامل فرو رفته است. برخی معتقدند که این دقیقاً روایتی است که در حال رخ دادن است. ریشه همه این مشکلات در تاریخ سیاسی پر آشوب کشور نهفته است که با درگیریها، فساد نخبگان وظهور افراطگرایی خشونتآمیز همراه بوده است.
اگر سالهای شورش 1974-1977 در استانهای مرزی کشور را نیز در نظر بگیریم، این کشور نیم قرن است که با شورشها، خشونت سیاسی ودرگیریهای داخلی دست و پنجه نرم میکند.
با پایان دهه 1970، گرفتار شدن عمدی در موج دوم جنگ سرد (1980-1988) روحیه مردم، ارزشها و فرهنگ تحمل و رواداری را برای همیشه تغییر داد . زمانیکه قدرتهای بزرگ صحنه افغانستان را ترک کردند، افغانستان و پاکستان مجبور شدند با پیامدهای انسانی، اجتماعی و امنیتی یکی از بیرحمترین جنگهایی که تاکنون در یک کشور جهان سومی به وقوع پیوسته است، مقابله کنند.
نقش نخبگان در فساد و نزاع های داخلی پاکستان
امکان بازگشت و بازسازی وجود داشت، اما کسانی که پس از سقوط سومین کودتای نظامی (1977-1988) به قدرت رسیدند، ناکارآمد، تا مغز استخوان فاسد، عوامفریب و درگیر یک نزاع مدنی کثیف برای بیرون راندن رقبای سیاسی از قدرت با حمایت دستهای نامرئی بودند.
پس از یک دهه اتلاف وقت در نزاعهای سیاسی و فرسایش ظرفیت دولت برای اداره کشور، ژنرال پرویز مشرف با وعده یک «پاکستان جدید» لیبرال، معتدل، پایدار و مرفه به قدرت رسید.
در واقع، هدف این بود که قدرت برای چهارمین بار به ارتش منتقل شود و سپس «جنگ علیه ترور» آمریکا در افغانستان، واکنشی را برانگیخت که دولتهای بعدی، آن را موضوعی دشوار، پرهزینه و غیرقابل حل برای امنیت داخلی یافته اند که با گذشت زمان، این موضوع با گفتمانهای مذهبی و اجتماعی، شکایات قومی و درگیریهای سیاسی بیپایان بین نخبگان در هم تنیده شده و الگوهای عدم رواداری، افراطگرایی و خشونت را تولید و تقویت کرده است.
خشونت اجتماعی و ضعف اعتماد عمومی به دستگاه قضایی در پاکستان
در گذشته نه چندان دور، شاهد بودیم که شهروندان مظنونین به سرقت را در خیابانهای شهرهای بزرگ به دار میآویختند وبابت چنین موفقیتهایی جشن میگرفتند.
پلیسها مظنونین به توهین به مقدسات را در بازداشتگاهها میکشتند و مردم خشمگین به ایستگاههای پلیس حمله میکردند تا آنها را بیرون بکشند و تا سر حد مرگ شکنجه دهند.
وقتی قوانینی برای رسیدگی به مجرمان وجود دارد، چرا اعضای هر جامعهای باید به عنوان متهم، قاضی وجلاد عمل کنند؟ پاسخ این است که مردم به پلیس، دستگاه قضایی واز همه مهمتر، طبقه سیاسی که در حال جنگ با خود هستند، اعتماد ندارند.
خشونت علیه زنان واقلیتها که دو بخش ضعیف هر جامعهای محسوب میشوند در عصری که در آن سؤال در مورد آزادی، عدالت و برابری اهمیت دارد، همیشه مورد توجه رسانههای جهانی هستند.
تصویر خوشایند و لطیف پاکستان به عنوان یک جامعه پر جنب و جوش، غنی از مهارت های رنگارنگ و متنوع هنری، خلاق درانواع هنرها مانند شعر و موسیقی فولک و صوفیانه که توسط نصرت فتح علی خان بر صحنه جهانی قرار گرفته بود و وارث تمدنهای دره سند و گاندارا بود، تحت تأثیر فساد نخبگانش ونزاعهای بی پایان آنها، مهندسی سیاسی توسط دستگاه حاکم و کاهش ظرفیت دولت برای اداره کشور و مهار گروههای افراطی به کلی مخدوش شده است.
همیشه شکستها ،شکستهای بیشتری تولید میکنند:
جامعه با وجود روحیه افسرده ای که دارد بازهم به طور کلی مقاوم است زیرا این کشور به میراث طبیعی و تاریخی غنی اش مجهز شده است و متاسفانه هیچ تلاش آگاهانهای برای سرمایهگذاری در بازسازی روایت یک تصویرمناسب ملی از یک جامعه گرم، مهماننواز و پذیرا که در واقعیت نیزچنین هست، صورت نمیگیرد.
“نخبگان نمیتوانند با سرزنش “مطبوعات زرد”، خود را از زیر بار مسئولیت رها کنند و مسئولیت خود را در قبال مشکلات جامعه نادیده بگیرند بخصوص وقتی که رویدادهایی مانند اعدامهای خودسرانه، کشتارهای درونزندان، قتلهای ناموسی و حملات به اقلیتها به طور مداوم رخ میدهند.”
“برای بازگرداندن تصویر گذشته پاکستان به عنوان کشوری متنوع، باز و پیشرو در عرصه جهانی، تغییرات بنیادین در وضعیت کنونی کشور ضروری است.”
“نخبگان پاکستان باید نگرش خود را تغییر دهند و به این باور برسند که اعتبار ملی امروزه با معیارهایی مانند رشد اقتصادی، نوآوری، فناوری و رواداری سنجیده میشود.”
از صفحه ما در آپارات دیدن کنید