“فمینیسم در پاکستان: تقابل سنت، دین و پیشرفت در راه برابری جنسیتی”
جنبش فمینیستی پاکستان در حال تکامل وتعامل پیچیده بین سنت، دین و پیشرفت در مبارزه برای برابری جنسیتی است.
این جمله معروف گلوریا اشتاینم، فعال حقوق زنان، در شرایط کنونی پاکستان به شدت صدق میکند: “آینده کاملاً به تلاشهای روزمره هر یک از ما بستگی دارد. یک جنبش اجتماعی چیزی جز حرکت جمعی مردم نیست.”
در پاکستان، مبارزه برای برابری جنسیتی در تلاقی سنتهای قدیمی فرهنگی و تحولات اجتماعی سریع قرار گرفته است.
زنان پاکستانی از گذشتههای دور تاکنون برای دستیابی به حقوق برابر با مردان تلاش کردهاند. زنان بسیاری الهامبخش این مبارزه بودهاند، از فاطمه جناح که در کنار محمد علی جناح برای استقلال پاکستان مبارزه کرد تا ملاله یوسفزیی، دختر جوانی که به خاطر دفاع از حق تحصیل دختران مورد حمله قرار گرفت.
هرچند زنان پاکستانی همچنان با چالشهای زیادی روبرو هستند. سنتهای پدرسالارانه، قوانین تبعیضآمیز وخشونت علیه زنان از جمله موانعی هستند که بر سر راه پیشرفت آنها قرار دارند. با این حال، زنان پاکستانی با پشتکار وارادهای قوی به مبارزه خود ادامه میدهند وبه دنبال ایجاد جامعهای برابرتر و عادلانهتر هستند.
“همه ما به طور برابر متولد میشویم؛ همه ما از ابتدا به یک اندازه آسیبپذیر هستیم و برای بقا به دیگران وابستهایم”
این حقیقت بدیهی در جامعه پاکستان اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ جایی که نقشهای جنسیتی به صورت سنتی وبسیار مشخص تعریف شدهاند. با این حال، شاهد تغییراتی در این ساختار سنتی هستیم. در شهرهای بزرگ، زنان به طور فزایندهای در حرفهها ومشاغلی حضور پیدا میکنند که قبلاً مختص مردان بود، از دفاترهیئت مدیره شرکتها گرفته تا زمینهای بازی کریکت. اما این تغییرات در مناطق روستایی به کندی صورت میگیرد وتفاوتهای چشمگیری با مناطق شهری دارد.
سخنان کاملا بهسین، فعال فمینیست، مبنی بر اینکه “زنان اشیاء نیستند؛ آنها انسان هستند. ” به خوبی بیانگر وضعیت زنان در پاکستان است. در این کشور، جنبش برابری جنسیتی با چالشهای جدی روبرو است. شکاف دستمزد میان زنان و مردان همچنان بسیار زیاد است. دسترسی زنان به آموزش، به ویژه در مناطق روستایی، بسیار محدود است. آداب و رسوم سنتی مانند ازدواجهای تبادلی و مسائل مربوط به “ناموس” نیز بر استقلال و آزادی زنان تأثیر منفی میگذارند.
تکامل فمینیسم در پاکستان با موجهای فمینیستی غربی متفاوت بوده است.بعنوان مثال نسل اول فمینیستهای پاکستان، خانم شاعری بنام کشور ناهید وخانم فعال فمینیستی بنام آسمه جهانگیر، علیه قوانین تبعیضآمیز و برای حقوق اساسی مبارزه کرده اند. مقاومت انجمن اقدام زنان در دوران ضیاء االحق یک مرحله حیاتی در فمینیسم پاکستان بود. فمینیستهای امروزی پاکستان به مسائل مختلفی از خشونت خانگی تا آزار در محل کار میپردازند، در حالی که تعادل ظریفی بین ارزشهای فرهنگی وتغییر مترقی را هدایت میکنند.
راهپیمایی زنان به عنوان یک نماد قدرتمند از فمینیسم معاصر پاکستان ظهور کرده است و باعث ایجاد گفتگوهای ضروری در مورد حقوق زنان شده است، در حالی که همچنین با انتقاد از محافل محافظهکار مواجه شده است. این تنش، گفتگوی مداوم بین سنت وپیشرفت در جامعه ما را نشان میدهد.
“در پاکستان، نابرابری جنسیتی پیچیدهتر است. تجربه زنان نه تنها به جنسیتشان بستگی دارد، بلکه به طبقه اجتماعی، قومیت ومحل زندگیشان نیز ربط دارد. برای مثال، یک زن شاغل در اسلامآباد با چالشهای متفاوتی نسبت به یک زن کشاورز در سند یا یک زن معلم در بلوچستان روبروست. برای اینکه بتوانیم نابرابری جنسیتی را به طور موثر برطرف کنیم، باید این تفاوتها را در نظر بگیریم.
فعالیتهای آنلاین به زنان پاکستانی فرصت جدیدی داده است تا صدایشان را بگوش همگان برسانند. کمپینهایی مانند #MeToo زنان را تشویق کرده تا درباره آزار و اذیت صحبت کنند و شبکههای اجتماعی به مکانی برای بحث درباره نقشهای جنسیتی و حقوق زنان تبدیل شدهاند. با این حال، فضای آنلاین هم مانند جامعه، چالشهایی دارد و زنان اغلب در فضای مجازی با آزار و اذیت روبرو میشوند.
نقش مردان را در جنبش برابری جنسیتی پاکستان نمیتوان نادیده گرفت. مردان مترقی به طور فزایندهای از حقوق زنان حمایت میکنند. به رسمیت شناختن این که برابری جنسیتی به نفع همه است، در یک جامعه مردسالارانه بسیار مهم است، جایی که حمایت مردان میتواند به طور قابل توجهی بر تغییرات اجتماعی تأثیر بگذارد.
“ یک زن متولد نمی شود ، بلکه تبدیل به یک زن می شود.”
پ.ن: (این جمله مشهور از سیمون دو بووار، فیلسوف و نویسنده فرانسوی، یکی از جملات کلیدی در فلسفه فمینیسم است. او با این جمله میخواهد بگوید که زن بودن صرفاً یک واقعیت بیولوژیکی نیست، بلکه نتیجهی تعامل فرد با جامعه وفرهنگ است. به عبارت دیگر، زن بودن یک هویت اجتماعی است که از طریق تربیت، آموزش، وتعاملات اجتماعی شکل میگیرد.)
چارچوبهای قانونی حمایتکننده از برابری جنسیتی در پاکستان وجود دارد، از جمله قوانین علیه قتلهای ناموسی، آزار در محل کار وخشونت خانگی. با این حال، اجرای آنها همچنان یک چالش است. شکاف بین قانونگذاری وواقعیت های اجتماعی نیاز به ادامه دفاع و آگاهی را آشکارمیکند.
آموزش به عنوان یک میدان نبرد کلیدی برای برابری جنسیتی در پاکستان ظهور میکند. در حالی که ثبت نام زنان در آموزش عالی در مناطق شهری به طور قابل توجهی افزایش یافته است، بسیاری از دختران همچنان با موانعی در زمینه آموزش پایه روبرو هستند. داستانهای موفقیت مانند افزایش تعداد پزشکان زن (که اکنون اکثریت دانشجویان پزشکی را تشکیل میدهند) نشان میدهند که وقتی فرصتها فراهم شود چه چیزی ممکن است.
با نگاه به آینده، سفر پاکستان به سوی برابری جنسیتی نیازمند یک رویکرد متوازن است که ارزشهای فرهنگی و مذهبی خاص خود را رعایت کرده و در عین حال حقوق و فرصتهای ضروری برای زنان را ترویج کند. همانطور که فمیدا ریاض، شاعر فمینیست پاکستانی نوشت، ” شما دقیقاً مثل ما شدید ” یادآور میشود که این مبارزه برای برابری جهانی است اما به طور منحصر به فرد متعلق به خود ماست.
در حالی که پاکستان گامهای قابل توجهی در زمینه برابری جنسیتی برداشته است، کارهای زیادی باقی مانده است. مسیر پیش رو نیازمند تلاش جمعی است؛ از سیاستگذاران گرفته تا فعالان سطح جامعه، از حرفهایهای شهری تا جوامع روستایی. در حالی که ما این جنبش را ادامه میدهیم، باید به یاد داشته باشیم که پیشرفت واقعی به معنای ایجاد یک جامعهای است که در آن هر پاکستانی، صرف نظر از جنسیت، میتواند با عزت زندگی کند وآزادانه رویاهای خود را دنبال کند.
داستان ما در مورد برابری جنسیتی و فمینیسم همچنان در حال نوشتن است، با هر نسلی که فصل خاص خود را در حال انجام مبارزه، انعطافپذیری و امید به این روایت اضافه میکند. به گفته جی.دی. اندرسون، “فمینیسم در مورد قویتر کردن زنان نیست. زنان از قبل قوی هستند بلکه در مورد تغییر نحوه درک قدرت آنها توسط جهان است.”
در پاکستان، این قدرت همیشه وجود داشته است؛ اکنون زمان آن است که جامعه آن را به طور کامل بشناسد ودر آغوش بگیرد.