۴ جولای است و ساعت ۳:۳۰ صبح رانشان میدهد. در محله خوکار، یکی از قدیمیترین محلههای حیدرآباد، گروههایی از زنان سیاهپوش درحالیکه برخی از آنها کودکان نوپای خوابآلودشان را در آغوش داشتند؛ از موانع امنیتی عبور کردند. برخی دیگر نیز دست پسران جوان را گرفته بودند یا در کنار همسرانشان راه میرفتند. مردان و کودکان نیز در میان جمعیتی که داشت بیشتر میشد، دیده میشدند.
آنها برای مراسم پرطرفدار “منت“ در یک امامباره که در خانهای محقر و متعلق به سال ۱۸۷۶ میلادی برگزار میشد، گرد هم آمده بودند.
(پ.ن : “منت” (Mannat) در فرهنگ اسلامی، به ویژه در شبهقاره هند، به نذر یا عهدی گفته میشود که فرد با خدا یا یک ولیّ (مانند یک امام، قدیس یا شخصیت مذهبی مورد احترام) میبندد.
امامباره (Imambargah) اصطلاحی است که بیشتر در شبهقاره هند (هند، پاکستان، بنگلادش) برای اشاره به مکانی استفاده میشود که شیعیان برای برگزاری مراسم عزاداری محرم، بهویژه مجالس روضه و یادبود امام حسین (ع) و یارانشان، در آن جمع میشوند،معادل حسینیه و تکیه در ایران است.)
راهروی ورودی از قبل مملو از دهها زن بود. زن جوانی با نگرانی گفت: “من نتوانستم وارد شوم، اما پسرم به داخل رفته است.”چند لحظه بعد، پسرش، دانیال، بازگشت. خطاب به مادرش که او را برای طلب برکت از خانه اش در قاسمآباد تا آنجا آورده بود، گفت: “زیارت را دیدم. حالا برویم.” مادر با غروری آرام توضیح داد: “ما شیعه نیستیم؛ ما مولایی هستیم.” او از اصطلاحی استفاده کرد که نشاندهنده ارادت عمیق به چهارمین خلیفه اسلام و خانواده اوست که در سال ۶۱ هجری در کربلا به شهادت رسیدند.
آن انبوه زنان برای اجرای مراسم مهندی شاهزاده قاسم، فرزند حضرت امام حسن (ع)، گرد هم آمده بودند. دهها افسر پلیس منطقه را محاصره کرده و با برپایی موانع، جریان معمول ترافیک را متوقف کرده بودند.
در این امامباره تاریخی، مراسم مهندی یک سنت زنانه است که توسط زنان برگزار میشود.
(پ.ن. : مراسم مهندی شبیه مراسم حنابندان در ایران است)
در داخل، مردان و زنان شمع روشن میکردند و در حالی که آن را در کف دستهایشان گرفته بودند، برای برآورده شدن آرزوهایشان نجواکنان دعا میکردند. بسیاری از زنان ماکتهای تزئینشدهای از گهواره را به داخل خانه میآوردندکه نمادهایی از سپاسگزاری بودند و نشان میداد دعاهایشان برای داشتن فرزند، مستجاب شده بود.
سمیر در حالی که دختر کوچکش را در آغوش گرفته بود گفت :”امروز همسرم به اینجا آمده است.” و ادامه داد: “سال گذشته اینجا دعا کرد که من شغلی پیدا کنم. امسال من در اداره پلیس استخدام شدم، و حالا او برگشته تا شکرگزاری و ادای احترام کند.”
مرد جوان دیگری در حالی که شمعی لرزان را در دست گرفته بود، ایستاده بود. اویس گفت: “من میخواهم ازدواج کنم، اما ازدواجم مدام به تأخیر میافتد.”
هرچه بیشتر در میان این بازدیدکنندگان با ایمان بمانی، داستانهای بیشتری شبیه به داستان او پیدا میشود که هر کدام دریچهای به سوی قلبهایی پر از نگرانی و سرشار از ایمان هستند.
ام کلثوم در امامباره ای در محله خوکار شمعی روشن میکند. هزاران عزادار، که بیشتر آنها زن هستند، در روزهای ۷ و ۸ محرم در امامباره گل شاه گرد هم میآیند تا در مراسم سنتی مهندی شهزاده قاسم، برادرزاده پدری حضرت امام حسین (ع) شرکت کنند.
مهندی گل شاه:
ام کلثوم ، در حالی که پیراهن سیاهی که نماد عزای شهدای کربلاست به تن داشت ، آرام در داخل امامباره گل شاه بخاری نشست. این امامباره در سال ۱۸۷۶ بنا شده است. او متولی این مکان است که مملو از نمادهای چشمگیر ارادت به صاحبش است: گهوارههای کوچک، سهراهای تزئینشده، سینیهای شیرینی، ماکتهای علم و حنا.
(پ.ن. : “سهرا” (Sehra) به نوعی تور یا پرده زینتی گفته میشود که در مراسم خاص، به ویژه جشنهای عروسی، به سر داماد (و گاهی عروس) بسته میشود.)
این مراسم که هر سال در ۷ محرم برگزار میشود، معمولاً به نام “مهندی گل شاه” شناخته میشود؛ سنتی که سالهاست وفاداران را به خود جذب میکند.
این اشیاء در سپیده دم روز ۸ محرم، زمانی که عزاداران از “پیر” (یا “پیر جامیتان”) که ریشهاش به تندو میرمحمود – یکی از قدیمیترین محلههای حیدرآباد – میرسد، به امامباره آپا میرسند، به “قدمگاه مولا علی” برده خواهند شد. این “پیر” که با نام “جامیتان جو پیر” شناخته میشود، از سال ۱۹۰۹ توسط انجمن سفینهالحسینی برگزار میشود.
واژه “پیر” که ریشه در زبان سندی دارد، به زمین مقدس یا فضای مشخصی برای عزاداری (مناسک سوگواری) اشاره دارد؛ یا به محلی که یک “عَلَم” (نماد شهدای کربلا) به آسمان برافراشته میشود و مردم را برای گرامیداشت یاد کربلا گرد هم میآورد.
با آغاز مراسم، زنان و دختران جوان به نوحهخوانی میپردازند و شهادت امام حسین (ع) — نوه گرانقدر پیامبر اکرم (ص) و فرزند حضرت علی (ع) — را به یاد میآورند که به همراه ۷۲ تن از یاران وفادارشان، در صحرای کربلای عراق به شهادت رسیدند. در میان نمادهای اندوه و احترام، گهوارههای کوچکی دیده میشود که نمادی از علیاصغر (ع)، کوچکترین فرزند امام حسین (ع) و یکی از کوچکترین شهدای کربلاست.
سلامت فیروز شاعری است که برای مراسم مهندی شاهزاده قاسم آهنگی ساخته که در سال ۲۰۲۲ توسط راحت فتح علی خان اجرا شد. امسال، او قطعه “سجاد (ع) کی منزل بهاری هی” را به یاد حضرت سجاد (ع) تولید کرد که بار دیگر با صدای دلنشین راحت جان گرفت.
فیروز با تأمل در اهمیت این مناسک توضیح داد: “وفاداران مراسم مهندی را به عنوان ابراز عشق عمیق خود به اهل بیت (ع) برگزار میکنند. همه ما میدانیم که عروسی حضرت قاسم در کربلا هرگز اتفاق نیفتاد، اما دقیقاً همین امید برآوردهنشده است که مردم را الهام میبخشد تا امروز این آیین را ادامه دهند و یاد او را زنده نگه دارند.”
نمای بیرونی قدمگاه مولا علی در حیدرآباد
از نظر تاریخی، حیدرآباد سالها به عنوان پایتخت سند بود تا اینکه در سال ۱۸۴۳، لشکرکشی بریتانیا به رهبری چارلز نپیر، آن را از سلسله تالپور گرفت. نیروهای بریتانیایی حاکمان تالپور را سرنگون کرده و آنها را به کلکته تبعید کردند.
حیدرآباد، که به افتخار چهارمین خلیفه اسلام نامگذاری شده است، به خاطر سنتهای غنی محرمش شهرت دارد که آن را از شهرهای دیگر متمایز میکند؛ از عَلَمها و “پیرها” گرفته تا امامبارههای چند صد ساله اش . یکی از منحصر به فردترین آیینهای آن، مراسم مهندی است که هر ساله در ۷ محرم برگزار میشود و آیینهای از احترام و ارادت عمیق است.
در قلب این سنتها، “قدمگاه مولا علی” قرار دارد که هویت معنوی حیدرآباد را مجسم میکند. این مکان گسترده، که شامل یک مسجد نیز میشود، در اصل به عنوان “زیارتگاه” شناخته میشود و بازدیدکنندگانی را از سراسر پاکستان و فراتر از آن به خود جذب میکند.
تصویر چپ: نمایی از امامباره “آستان قدس” واقع در تندو تورو، یکی از محلههای قدیمی حیدرآباد، که حدود پنج سال پیش بازسازی شده و به حرم امام رضا (ع) در مشهد شباهت پیدا کرده است. این بنا بر اساس معماری ایرانی ساخته شده است.
عَلَم — نماد دلاوری:
“پیرها” و “عَلَمها” میراثهای قدرتمندی از دوران تالپور هستند که حتی امروز نیز هویت حیدرآباد را شکل میدهند. در طول محرم، این نمادها به طرز خاصی جلوه داده میشوند و ویژگی منحصر به فردی به شهر میبخشند.
عَلَمها ساختارهای چوبی بلندی هستند که در امامبارههای معروف مانند قدمگاه، و همچنین در بسیاری از خانهها برافراشته میشوند. “عَلَم” به معنای پرچم است، که به طور معمول توسط رهبران نظامی در نبردهایی که مسلمانان در دوران پیامبر اکرم (ص) انجام میدادند، حمل میشد.
سلامت فیروز توضیح داد که در کربلا، امام حسین (ع) این پرچم یا “عَلَم” را به برادر ناتنی خود، حضرت عباس (ع)، سپرد، به همین دلیل ایشان به “عباس علمدار” [پرچمدار] معروف هستند. در طول نبرد، حضرت عباس (ع) در مبارزه با نیروهای یزید برای آوردن آب برای کودکان امام، و همچنین در دست داشتن “عَلَم”، دلاوری و مهارتهای فوقالعادهای از خود نشان داد. فیروز گفت: “او حتی پس از از دست دادن هر دو بازویش، به نحوی “عَلَم” را روی بدنش نگه داشت.”
او اضافه کرد: “بنابراین، این “عَلَمها” امروز به یاد عباس علمدار بر روی پشتبام خانهها و امامبارهها دیده میشوند.”
ساختار هر عَلَم بلند بر روی یک قاب آهنی استوار است که توسط متولیان آماده میشود. این متولیان وظایف مختلفی را برای اطمینان از پایداری آن انجام میدهند، پیش از آنکه علم نهایتاً برافراشته شود. زمانی که موعد مقرر فرا میرسد، مردان چه پیر و چه جوان با ارادتی پرشور گرد هم میآیند، و فریادهای “لبیک یا حسین!” آنها در فضا طنینانداز میشود. آنها با قدرتی هماهنگ، سازه را میکشند و با دقت آن را در زاویه دقیق ۹۰ درجه به حالت ایستاده در میآورند.
در روزهای منتهی به محرم، این عَلَمها با احترام پایین آورده میشوند تا تمیزکاری و مرمتهای ضروری روی آنها انجام شود. سپس، در اول محرم یا قبل از آن، در میان نوحهخوانی، دوباره برافراشته میشوند. این فرآیند که به “نهار” معروف است، معمولاً پس از عید قربان آغاز میشود. سلامت توضیح داد: “نهار به معنای پایین آوردن عَلَمها برای زیباییبخشی، رنگآمیزی تازه، تزئینات جدید، یا افزودن عناصر هنری است.”
برخی از این عَلَمها به طرز باورنکردنی بلند هستند. یکی از بلندترین عَلَمها به طول ۸۲ فوت، در امامباره انجمن سفینةالحسینی نصب شده است. چند سال پیش، نثار بهتی، یک نجار، فاش کرد که دو عَلَم به طولهای ۹۳ و ۸۲ فوت را برای امامبارههای تندو آقا و علیآباد ساخته که قدمتشان به سال ۱۹۶۳ بازمیگردد.
عَلَم مشهور دیگری در منطقه وادهان جو پیر قرار دارد که به “جهندی وادهو جو پیر” معروف است. این عَلَم دارای نقشهای برجسته و ظریفی از طاووس است که نمونهای از یک روند تزئینی رایج امروزی است.
همه عَلَمهای معروف، همزمان با رؤیت هلال محرم، طبق آیین، برافراشته میشوند. جمعیت زیادی در هر امامباره برای تماشای برافراشته شدن آنها گرد هم میآیند. قدمگاه تاریخی مولا علی همواره شاهد حضور چشمگیری از عزاداران در طول این مراسم است. هنگامی که این سازههای عظیم شروع به بالا رفتن میکنند، لامپهای رنگی و چراغهای تزئینی متصل به آنها با درخششی خیرهکننده روشن میشوند. با توجه به اندازه عظیم آنها، اغلب از ماشینآلات جرثقیلمانند برای برافراشتنشان استفاده میشود.
حفظ و نگهداری، یا در برخی موارد، جایگزینی این عَلَمها میتواند کاری دشوار باشد که تنها از عهده صنعتگرانی برمیآید که مهارت و تجربه لازم را دارند. این کار تخصصی، اصطلاحات خاص خود را در میان کسانی که آن را انجام میدهند دارد و نسل به نسل منتقل شده است.
معمولاً، یک عَلَم در یک سازه بتنی پیازیشکل و بسیار زیبا به نام “دیکی” ثابت میشود که هم به عنوان پایه عمل میکند و هم یک اثر هنری است. اقلام تزئینی مانند تصاویر کندهکاری شده از کبوتر، طاووس و گلبرگ، عناصر چوبی عَلَم را زینت میدهند و کل نمایش را برای تماشاگران از لحاظ بصری جذاب میکنند.
سپس یک سازه چوبی دایرهای به نام “چوک” در عَلَم استفاده میشود که در اصطلاحات عَلَمسازی، به قطعه چوبی به نام “دیلی” متصل است. “دیلی” نیز “شمعدان” را نگه میدارد. در نهایت، “کالس” که از لوله یا چوب ساخته شده است ،یک کف دست انسانی را حمل میکند که نمادی از حضرت غازی عباس (ع) است.
“به گمانم تاریخ قدمگاه به حدود سال ۱۸۱۰ بازمیگردد، و همچنین عَلَم آن،” این را کاظم میرزا، یکی از باسابقهترین متولیان قدمگاه، گفت. او افزود: “یک طرح قدیمی وجود دارد که توسط یک خارجی کشیده شده و در آن عَلَمی در نمای قلعه (اکنون پاکا قلعه) دیده میشود. همان عَلَم در دوران تالپور در قدمگاه نصب شده بود.”
قدمگاه در نزدیکی خیابان استیشن رود واقع شده و اخیراً با معماری به سبک ایرانی بازسازی شده است. نمای ساختمان شبیه آرامگاه حضرت علی (ع) در نجف اشرف است. یک جانماز سنگی نیز در آنجا نگهداری میشود.
این جانماز سنگی دارای آثار پیشانی، دستها، زانوها و پاهای حضرت علی (ع) در حالت سجده است. میرزا گفت: “این جانماز سنگی توسط فتحعلی شاه قاجار، حاکم وقت ایران، به میر کرم علی تالپور، حاکم آن زمان سند، هدیه داده شده بود.” کاظم به خانواده میرزا تعلق دارد که اجدادشان در اوایل قرن نوزدهم از گرجستان مهاجرت کرده و در سند ساکن شدند.
عزاداران در جریان مراسم “پیر” در “فقیر کا پیر”، “ذوالجناح” را در دست میگیرند. این “پیر” در ۷ محرم برگزار میشود و به نام “جامیتان جو پیر” شناخته میشود که از تندو میرمحمود بیرون میآید.
نوای شهنای، برانگیزاننده ارادت
هیچ “پیر” (دسته عزاداری) بدون استفاده از شهنای که یک ساز موسیقی چوبی کوچک است، کامل نیست. نواهای مختلفی که با شهنای نواخته میشوند، اندوه، غم و رنجی را که امام حسین (ع) و ۷۲ یار وفادارشان متحمل شدند، بیان میکنند. این نواها مرثیهها و نوحهها را برجسته میسازند.
در محرم، “جامیتان جو پیر” از امامباره خارج میشود و دسته عزاداری با ورود سوگواران آغاز میشود.
اولین توقف بزرگ آن در فقیر کا پیر است، جایی که ارادتمندان از حیدرآباد و فراتر از آن در تعداد زیاد جمع میشوند. این “پیر” یکی از مهمترین نقاط بزرگداشتهای محرم حیدرآباد است. در طول این سفر که تقریباً ۳۰ ساعت به طول میانجامد، عزاداران توقفهای متعددی در مکانهای مختلف دارند. این دسته عزاداری در روز ۸ محرم، به همان امامباره بازمیگردد و به پایان میرسد. تعداد اسبهای این مراسم بیشتر از ۲۴ راس بوده است.
به گفته دکتر امام علی میرزا، که دکترای خود را در زمینه مرثیههای سندی به پایان رسانده است، “شهنای از ایران به هند و سپس به سند سفر کرد. در فارسی به آن نفیر نیز میگویند.” او اشاره میکند که شواهدی وجود دارد که نشان میدهد، مانند نقاره، نفیر نیز در کربلا استفاده میشده است.
میرزا گفت: “حاکمان تالپور به طور فعال به طرق مختلف عزاداری را ترویج میکردند. حتی پس از آزادی از کلکته، آنها به اهدای پول در میان مردم برای مقاصد نذر و نیاز ادامه دادند.” او در ادامه توضیح داد که وقتی جامعه اردو زبان از هند به حیدرآباد پاکستان مهاجرت کردند، سنتهای فرهنگی خود را در برگزاری محرم نیز معرفی کردند. امام میرزا، نویسنده کتب “سند و اهل بیت” و “سند کی عزاداری”، گفت: “روشهای عزاداری آنها از جامعه محلی متمایز باقی مانده است.”
کاظم نیز دیدگاه امام میرزا را تأیید کرد و گفت که عشره مجالس (مجالس ده روزه) پیش از تقسیم هند در سند رایج نبود. کاظم گفت: “بزرگان ما در ایام محرم در مناطق مختلف مجالس برگزار میکردند، اما پس از مهاجرت این جوامع از هند، آنها شروع به برگزاری مجالس ۱۰ روزه در یک مکان واحد کردند؛سنتی که تا امروز در مکانهایی مانند قدمگاه یا محفل حسینی ادامه دارد.” او اشاره کرد که در حالی که علامه ثمر زیدی از لکهنو قبلاً به تندو تورو در حیدرآباد میآمد، اما پس از مهاجرت بود که این مجالس ۱۰ روزه به بخشی جداییناپذیر از محرم در اینجا تبدیل شد.
عزاداران در شب هفتم تا هشتم محرم، هنگامی که “جامیتان جو پیر” به “فقیر کا پیر” میرسد، “ماتم” میکنند.
دسته عزاداری مرکزی عاشورای حیدرآباد تحت نظارت انجمن حیدری که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شده، سازماندهی میشود. ریاست فعلی این انجمن بر عهده نواز بوتو و رضا ایرانی است. این دسته از قدمگاه آغاز میشود و در کربلای دادان شاه به اوج خود میرسد.
در همین حال، مجالس ۱۰ روزه در خیابان استیشن رود تحت حمایت جامعه اثنی عشری خواجه که از هند مهاجرت کردهاند، برگزار میشود. سازمان آنها در سال ۱۹۴۸ در مکانی کوچک در ریشم گلی تأسیس شد و از سال ۱۹۶۷ از یک ساختمان سه طبقه در نزدیکی خیابان استیشن رود فعالیت میکند.
طی قرنها، این آیینها و سنتها نسل به نسل منتقل شدهاند و تضمین میکنند که روح فداکاری و دلاوری که در کربلا به نمایش گذاشته شد، در ذهن ساکنان حیدرآباد حک شود.