تاریخچه ارتش پاکستان

ارتش هایی هستند که از مرزهای کشورشان محافظت می کنند،ارتش هایی وجود دارند که به فکر حفظ موقعیت خود در جامعه هستند، و ارتش هایی هم هستند که از یک هدف یا ایده دفاع می کنند .
تاریخچه ارتش پاکستان
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
تاریخچه ارتش پاکستان

 

تاریخچه: تولد ارتش پاکستان

ارتش هایی هستند که از مرزهای کشورشان محافظت می کنند،ارتش هایی وجود دارند که به فکر حفظ موقعیت خود در جامعه هستند، و ارتش هایی هم هستند که از یک هدف یا ایده دفاع می کنند . ارتش پاکستان هر سه کار را انجام می دهد .( نوشته شده توسط استفان پی کوهن  در مقاله ای با عنوان پاکستان: ارتش، جامعه و امنیت .)

 

   ارتش پاکستان شروعی بسیار فروتنانه داشت ، اگرچه در حال حاضر به عنوان “هفتمین ارتش قدرتمند جهان” توسط رتبه بندی نیروی نظامی 2023 رتبه بندی شده است.

ایده ایجاد ارتش پاکستان با مخالفت محض حاکمان استعماری بریتانیا و همچنین افسران ارتش بومی روبرو شد.

زمانی که این ایده پذیرفته شد، اجرای آن نیز شاهد یک سری موانع بود.  با این حال، اراده افراد ذیربط این امکان را فراهم کرد که همه ی موانع را از میان بردارند و ارتشی را به وجود آورند که مقدر بود به رتبه جهانی دست یابد. این مقاله ریشه ها، چالش ها و پیدایش ارتش پاکستان را در مرحله شکل گیری آن بازگو می کند.

 

**عکس:  ژنرال  فیلد مارشال کلود اوچینلک، آخرین فرمانده کل ارتش هند بریتانیا، بر ایجاد دو ارتش جداگانه برای هند و پاکستان به عنوان فرمانده عالی بر هر دو ارتش نظارت کرد.

 

ریشه های ارتش هند بریتانیایی

ریشه ارتش پاکستان به ارتش هند بریتانیایی بر می گردد .سه ویژگی  این ارتش وحدت و نظم و انضباط در شئون مختلف نظامی ،  بالاترین درجه از صلاحیت حرفه ای که از طریق آموزش کلاس جهانی به دست آمده  و همچنین  احترام تزلزل ناپذیر به زنجیره فرماندهی بود.

بریتانیایی‌ها ارتش هند را به‌عنوان یک واحد «یکپارچه» در یک جامعه هندی به‌شدت پراکنده توسعه داده بودند . آنها این کار را با ایجاد یک محیط کنترل شده ازاردوگاه ها انجام دادند .

اردوگاه‌های نظامی هند بریتانیایی واحدهای مستقلی بودند که همه چیز مورد نیاز ارتش مانند : مغازه ، خانه ، پادگان و حتی فاحشه خانه  را داشتند. (کتاب  شمشیر های  هلالی- اثر شجاع نواز ) این امر باعث می شد تا  سربازان از تأثیرات نامطلوبی که طبقات مختلف مردم و عقیده ی  آنها می توانست روی آنها  داشته باشد ایمن باشند .

 

 

ارتش پاکستان در زمان تشکیل خود با موانع متعددی روبرو بود. برخلاف ارتش هند،

که سهم اصلی زیرساخت‌ها و منابع را از ارتش هند بریتانیایی که از قبل وجود داشت به ارث برده بود،

. ارتش پاکستان اغلب مجبور بود با خرابکاری ها  نیز مقابله کند

 

سربازان هندی، به نوبه خود، ثابت کردند که در طول هر دو جنگ جهانی دارایی بزرگی برای امپراتوری بریتانیا بودند. در جنگ جهانی دوم، انگلیسی ها حدود 2.5 میلیون سرباز هندی را بسیج کردند تا در کنار خود در جبهه های مختلف در سراسر جهان بجنگند،و تعداد قابل توجهی از این  سربازان از مناطقی بودند که پاکستان امروزی را شامل می شود .

 

پس از پایان جنگ جهانی دوم که شش سال طول کشید ، بریتانیایی ها که از نظر اقتصادی ضعیف شده بودند موافقت کردند تا در 30 ژوئن 1948 “خودگردانی”  را به هند اعطا کنند. که این تاریخ به 15 اوت 1947، زمانی که دو «سلطنت» پاکستان و هند قرار بود به «خودمختاری و حاکمیت» دست یابند، تغییر یافت . با این وجود، بریتانیایی ها مایل بودند که فرماندهی ارتش مشترک را پس از تقسیم بندی ،همچنان حفظ کنند . مثل والدین حسودی که تمایلی به رها کردن افسار قدرت ندارند. (اظهارات نواز )

 

اکراه بریتانیایی

بریتانیایی‌ها که هنوز از نظر احساسی و فکری در رقابت‌های گذشته خود با روسیه و اتحاد جماهیر شوروی و ترس از نفوذ کمونیسم و نفوذ شوروی در جنوب آسیا غرق بودند، مشتاقانه از تشکیل ارتش مشترک برای پاکستان و هند به فرماندهی آنها حمایت کردند. در حالیکه  در میان رهبران سیاسی هر دو طرف ، طرفداران زیادی  برای موقعیت آنها وجود نداشت.

در آن شرایط، انگلیسی ها حداقل می خواستند چند سالی تحویل فرماندهی را به تعویق بیندازند. فرمانده کل بریتانیا، فیلد مارشال سر کلود اوچینلک به لرد مونت باتن نایب السلطنه گفت که « چیزی حدود 5 تا 10 سال طول می کشد تا ارتش هند به طور رضایت بخش تقسیم شود» ( به نقل از اشتیاق احمد در کتاب پاکستان : ایالت نظامی)

اوچینلک در عدم رضایت خود از تقسیم ارتش هند به دو بخش پاکستان و هند تنها نبود. لرد هستینگز اسمای، رئیس ستاد ماونت باتن، قائد اعظم محمد علی جناح را متقاعد کرد که از ایده حفظ ساختار فرماندهی و کنترل مشترک توسط بریتانیا حمایت کند. اما جناح در این رابطه هیچ حرکتی انجام نداد.

به گفته احمد در انتقال قدرت 1942-1947، لیاقت علی خان پیامی را به نایب السلطنه به صراحت ابلاغ کرد: « لیاقات علی خان وآقای جناح مصمم بودند که زمام حکومت را در پاکستان به دست نگیرند مگر اینکه آنها ارتشی  را در محل و تحت کنترل خود داشته باشند.»

در نتیجه نهایی، همه توافق کردند که بیشتر تقسیمات ارتش قبل از تفکیک کردن انجام شود، اما تا پایان  انتقال دارایی ها ادامه یابد. تا آن زمان، کنترل اداری هر دو ارتش با یک ستاد مشترک به فرماندهی فرمانده کل بریتانیا باقی می ماند که به عنوان فرمانده عالی هر دو ارتش تعیین می شد. همچنین تصمیم گرفته شد که افسران انگلیسی تا  زمانیکه تقسیم بندی به پایان برسد ،در هر دو ارتش باقی بمانند.

 

اختلاف در درون نیروها ( صفوف)

در ابتدا، بسیاری از افسران بومی نیز مخالف تقسیم ارتش هند بریتانیا بودند . برای مثال، ارشدترین افسر بومی، کی ام کاریاپا  ، که بعداً در سال 1949 به سمت فرمانده ارتش هند رسید، به لرد اسمای گفت:« که ارتش هند باید پس از خروج بریتانیا  قدرت را در دست بگیرد .»

اسماي در پاسخ به او گفت: « این  پيشنهاد نه تنها كاملاً غيرعملي، بلكه بسيار خطرناك است، و در طول تاريخ، حکومت ارتش همیشه مستبد و ناتوان بوده است و ارتش باید همیشه خدمتگزار باشد نه ارباب . (نواز از نامه ای که اسمای به مونت باتن نوشته بود نقل می کند.)

چودری محمد علی، که به عنوان وزیر دارایی هند خدمت می کرد، چنین گفت و گوی مشابهی را در کتاب خود به نام ظهور پاکستان مطرح می کند، زمانی که کاریاپا و یک افسر ارتش مسلمان در مورد  مخالفت خود با طرح تقسیم ارتش صحبت می کردند.  و آنها طرفدار یک ارتش تحت کنترل مشترک بودند و استدلال می‌کردند که «بهتر است ارتش هر دو قلمرو را به عهده بگیرد تا اینکه تقسیم شود.»

 

شاید برجسته ترین مخالف تقسیم ارتش از پاکستان امروزی، آقا محمد یحیی خان بود که در آن زمان سرگرد بود و بعدها به عنوان رئیس ارتش و رئیس جمهور پاکستان منصوب شد.

در جشن جدایی که در کالج کارکنان کوئتا، جایی که خان در آن زمان خدمت می کرد، ترتیب داده شده بود، او از ارشد خود،  سرهنگ  اس دی ورما، پرسید :« آقا ، ما چه چیزی را جشن گرفته ایم؟ این روز باید روز عزا باشد، ما به عنوان  یک کشور متحد می توانستیم یک ملت قوی و قدرتمند باشیم ،در حالیکه  الان با هم می جنگیم .»

اما حوادث سیاسی بر این احساسات چیره شد و تقسیم ارتش قطعی شد. در روزهای پایانی تقسیم، افسران ارتش هندو و سیک به افتخار همتایان مسلمان خود در دهلی وداع کردند. ژنرال کاریاپا به نمایندگی از میزبان، یک جام نقره را به همکاران در حال خروج اهدا کرد.

وی در سخنان خود ابراز احساسات کرد و گفت:« ما به عنوان بهترین دوست و با همان روحیه رفاقتی که در تمام این سال ها سعادت داشته ایم به طور مکرر یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.»

تنها سه روز بعد، چهار افسر مسلمان که در آن وداع شرکت کرده بودند، همراه با خانواده هایشان توسط شورشیان سیک در راه پاکستان کشته شدند.

 

غم های تقسیم شدن

یکی از داغ ترین موضوعات مورد بحث در میان رهبری سیاسی و نظامی هند بریتانیا در آن زمان، سهم پاکستان در دارایی های نظامی ترکیب شده از ارتش  هند بریتانیا بود. اوچینلک   برای تقسیم دارایی ها  دو راه  را  پیشنهاد کرد که در اولی تقسیم  بر اساس نسبت فعلی مسلمانان و غیرمسلمانان در نیروهای مسلح ودر دومی تقسیم  به نسبت کل جمعیت مناطق پاکستان در مقایسه با هندوستان صورت بگیرد.

در گزارش خود که در 1 آگوست 1947 منتشر شده بود، این را بیشتر توضیح داده است. مونت باتن

او نوشته است: «باید توضیح بدهم که ما بر اساس نسبت‌های جمعی در تقسیم خدمات جنگی کار کرده‌ایم،  که در واقع پاکستان قسمت کوچکترمی باشد. در مورد ارتش، این روشی آشکار برای تقسیم سربازان فعلی و..بوده است و به نسبت تقریبی 70به30  تقسیم شده و  در مورد نیروی دریایی، تقریبا 60به40 انجام شده اما از آنجایی که هند خط ساحلی بسیار بزرگ‌تری با بندرهای بیشتر و نسبت بسیار بیشتری از تجارت برای نگهبانی دارد، کشتی‌های فعلی به نسبت 70به30 تقسیم شدند.»

او در توضیح وضعیت در مورد نیروی هوایی نوشت: «وقتی نوبت به هوا رسید، نسبت های اشتراکی بصورت 80به20  تقسیم شدند  و از آنجایی که 10 اسکادران برای تقسیم (2 ترابری و 8 جنگنده) وجود داشت، نمایندگان هند ادعا کردند 8 اسکادران باید برای آنها باشد اما کمیته توصیه کرد که بر اساس تقسیم بندی دریایی، نسبت باید 70به30 باشد، زیرا پاکستان باید از مرزهای شمال غربی  نیزمحافظت کند.»

 

بر اساس فرمول تقسیم، مقرر شد سربازان مسلمان ساکن در مناطق تشکیل دهنده پاکستان بخشی از ارتش پاکستان شوند، در حالی که تمام سربازان غیر مسلمان ساکن بقیه هند بخشی از ارتش هند خواهند شد. در مورد مسلمانان هند یا غیرمسلمانان پاکستان، به آنها این امکان داده شده بود که مشروط به موافقت دولت بتوانند  در هر یک از ایالت ها خدمت کنند. در صورت عدم رعایت این موضوع  آن سرباز  مجبور به ترک خدمت می شد.

پاکستان در مورد دارایی های ثابت  نظامی ، مانند موسسات آموزشی، کارخانه ها و تأسیسات تولید نظامی و همچنین کارگاه ها، ضرر کرد . به عنوان مثال، از 46 مؤسسه آموزشی، تنها 7 مؤسسه در سهم پاکستان بودند.

در مورد کارگاه های تعمیر و نگهداری، سه کارگاه مهم، مربوط به خودروهای زرهی جنگی، رادارها و برش کریستال در هند قرار داشتند. در مورد کارخانه‌های مهمات‌سازی، پاکستان از مجموع 17 کارخانه فقط 3 کارخانه به دست آورد، در حالی که در مورد انبارهای مهمات، پاکستان تنها پنج کارخانه کوچک‌تر را به دست آورد، زیرا همه کارخانه‌های اصلی در هند قرار داشتند.

 

سپس، در حالی که هند یک ستاد کل ارتش را در دهلی به ارث برد، پاکستان مجبور شد مقر سابق فرماندهی شمالی در راولپندی را به ستاد کل ارتش خود تبدیل کند. این بسیارزیان آور بود، زیرا پایتخت سیاسی پاکستان کراچی و پایتخت نظامی آن راولپندی با فاصله زیادی از هم جدا شده بودند، در حالی که هند هر دوی این مراکز قدرت را در دهلی داشت که باعث تسهیل در  تصمیم‌گیری می شد.

 

تاریخ برتری پنجابی ها در ارتش

 

خرابکاری و فریبکاری

از آنجایی که بیشتر دارایی‌های متحرک ارتش هند بریتانیا مانند اسلحه، مهمات، حمل‌ونقل و تجهیزات در تأسیسات واقع در هند ذخیره می‌شد، نیاز به انتقال سهم پاکستان به آنجا داشت. اما هر حرکتی در این راستا از سوی مقامات بریتانیایی ، با مخالفت شدید هندی ها مواجه  می شد و اوچینلک را وادار کرد که از رفتار “غیر قابل تحمل” آنها شکایت کند ، که  این به اشتباه  منجر به نابود کردن پاکستان به هر قیمتی در جریان تقسیم نیروهای مسلح  توسط افسران انگلیسی می شد.

با گذشت زمان، اوضاع فقط بدتر شد و اوچینلک را بر آن داشت تا یادداشت دیگری در 28 سپتامبر 1947 بنویسد و در آن اظهار داشت :« من هیچ تردیدی در تأیید این موضوع ندارم که کابینه کنونی هند مصمم است تمام توان خود را برای جلوگیری از استقرار پاکستان به کار گیرد .» وی در توضیح بیشتر نوشت:« از 15 اوت به بعد  وضعیت به طور پیوسته بدتر شده است و رهبران هند، وزرای کابینه، مقامات مدنی و سایرین مصرانه تلاش کرده اند تا مانع کار تقسیم نیروهای مسلح شوند.»

 

پس از بروز اختلاف در کشمیر، هند حتی ظاهر بازی جوانمردانه را در احترام به تقسیم دارایی های   ارتش هند بریتانیایی  کنار گذاشت. در همین راستا افسر ارتش هند ( که بعدها سپهسالار شد ) S.P.P. تورات در زندگی نامه خود، از شیپور بیدار باش تا عقب نشینی، نوشت که «در حالی که بارها را با  قطار به پاکستان می فرستادیم، هر یک از ما به طرز دردناکی آگاه بودیم که به طور غیرمستقیم به پاکستان کمک می کنیم تا مردان خودمان را بکشد.»

تورات اعتراف کرد که تمام تلاش خود را کرده بود  تا فرماندهی عالی بریتانیا را متقاعد کند که  انتقال به پاکستان را متوقف یا حداقل کند کند، اما بیهوده بود. او سپس به معاون نخست وزیر سردار پاتل  که  قبلا  به او توصیه کرده بود که «در انجام وظایف خود خیلی سریع عمل نکند.» مراجعه کرد.

 

نواز به نقل از تورات می‌گوید: «از آن زمان به بعد، میزان اسلحه و مهمات ارسالی به پاکستان کاهش یافت، اما برای جبران گنجایش کشتی ها  ارسال اقلام بی‌ضرر افزایش یافت.»

رسیدن به ثبات

علیرغم همه این مشکلات، ارتش پاکستان به طور رسمی در اوت 1947 با  حضور ژنرال انگلیسی فرانک مسروی به عنوان اولین فرمانده ارتش به وجود آمد. در زمان معین، ارتش شماره 786 را به عنوان هویت خود انتخاب کرد که به صورت عددی نشان دهنده آیه آغازین قرآن بود. نواز خاطرنشان می کند که این شماره “روی تمام دروازه ها و وسایل نقلیه نقش بسته بود، تا یادآوری کند که این ارتش یک کشور مسلمان است“.

از آن زمان به بعد دیگرارتش  پاکستان هیچ نگاهی به گذشته نداشته است و با تکیه بر میراث ارتش هند بریتانیایی در زمینه های انضباط، صلاحیت حرفه ای و زنجیره فرماندهی و افزودن عنصر ایمان به آنها، اولین رهبری آن، با داشتن تجربه نبرد در دو جنگ جهانی، ارتش پاکستان را از قدرت به قدرت رساند.

به طور مثال  از خاکستر برخاست تا جایگاه خود را در ارتش های درجه یک جهان به دست آورد و به ملت نیرویی داد که می توانست به آن افتخار کند

 

مقالات پیشنهادی:

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *