هر کجا مرز کشیدند ، شما پل بزنید

پیچیدگی های تاریخی و تحولات ژئوپلیتیکی بین افغانستان و پاکستان، روابطی را رقم زده است 
که در عین همکاری، چالش های بزرگی را نیز در خود جای داده است.
هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
هر کجا مرز کشیدند ، شما پل بزنید

 

افغانستان و پاکستان

روابط بین افغانستان و پاکستان همواره سفری پرآشوب بوده که تحت تاثیر پیچیدگی‌های تاریخی، سیاسی و عوامل استراتژیک قرار داشته است. از مسئله خط دیورند )که محل مناقشه است( گرفته تا فراز و نشیب‌های زیادی که این دو کشور درهمکاری و خیانت در روابط خود تجربه کرده‌اند.

با روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان، نیاز مبرمی به ارزیابی مجدد و بازسازی روابط با اسلام‌آباد برای بهبود اوضاع هر دو کشور وجود دارد.

ریشه‌های روابط افغانستان و پاکستان به دوران استعمار، با کشیدن خط دیورند در اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد. این مرز که توسط استعمارگران بریتانیایی تحمیل شد، قبایل پشتون را تقسیم کرد و میراثی  نامبارک اما ماندگار ازمناقشات سرزمینی به جا گذاشت.

با گذشت زمان، عدم تمایل افغانستان به رسمیت شناختن خط دیورند و هدف  آن برای ایجاد یک«پشتونستان» یا همان پختونستان روابط با پاکستان را تیره کرده است.

با وجود کدورت‌های تاریخی، دوره‌هایی از همکاری و حمایت‌‌های متقابل نیز وجود داشته است. پاکستان در جریان حمله شوروی به افغانستان، از گروه‌های مقاومت افغان حمایت لجستیکی به عمل آورد و این امر، پیوند همبستگی را تحکیم بخشید.

با این حال، با وقوع حملات ۱۱ سپتامبر و حمله متعاقب آن به رهبری آمریکا به افغانستان، این پویایی به طور چشمگیری تغییر کرد.

هم پیمانی پاکستان با ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم، روابط این کشور را با طالبان که احساس می‌کرد از سوی متحد سابق خود رها شده‌، تیره کرد.

امروز افغانستان و پاکستان در یک نقطه عطف قرار دارند و با مشکلات اقتصادی و امنیتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

روابط متشنج بین دو کشور، این چالش‌ها را تشدید کرده و مانع از تجارت و روابط دیپلماتیک شده است.

اخراج اخیر پناهندگان افغان از پاکستان، روابط را بیش از پیش تیره و تارکرده و به بی‌اعتمادی و نارضایتی دامن زده است. اما، علیرغم این عوامل، موانع متعددی وجود دارند که که از شکوفایی متقابل هر دو کشور جلوگیری میکند:

 

روابط این دو کشور همچنان تحت فشار چالش‌های مداوم امنیتی ، از جمله تروریسم فرامرزی و فعالیت‌های شورشی قرار دارد.

  1. پاکستان افغانستان را به پناه دادن به شورشیانی متهم می‌کند که در خاک پاکستان حملاتی انجام می‌دهند، در حالی که افغانستان ادعا می‌کند پاکستان از گروه‌های شورشی که ثبات دولت این کشور را برهم می‌زنند، حمایت می‌کند.
  2. خط دیورند که در قرن نوزدهم توسط استعمارگران بریتانیایی ترسیم شد، همچنان موضوعی مورد مناقشه بین افغانستان و پاکستان باقی مانده است. افغانستان خط دیورند را به عنوان مرز بین‌المللی به رسمیت نمی‌شناسد که این امر منجر به درگیری‌های مرزی و تنش‌های گاه و بیگاه می‌شود.
  3. هر دو کشور با بی‌ثباتی سیاسی و چالش‌های حکومتی مواجه بوده‌اند که این امر تلاش‌ برای ایجاد اعتماد و همکاری را پیچیده‌تر می‌کند. تغییرات در رهبری و اولویت‌های متفاوت سیاست خارجی بر غیرقابل پیش‌بینی بودن روابط آن‌ها می‌افزاید.
  4. ساخت سدها و مدیریت آب در امتداد رودهای مشترک، مانند رود کابل، منجر به اختلافاتی در مورد حقوق آب و تخصیص منابع شده که به تنش‌های بین دو کشور اضافه کرده است.
  5. افغانستان و پاکستان تحت تاثیر قدرت‌های رقیب منطقه‌ای مانند هند، چین و ایالات متحده قرار دارند که این امر اغلب باعث تشدید تنش‌های موجود و پیچیده‌تر شدن تلاش‌ها برای حل مسائل دوجانبه می‌شود.

 

تهدیدها و فرصتهای روابط پاکستان و افغانستان

 

برای غلبه بر این موانع، نیاز به تلاش‌های دیپلماتیک مداوم، اقدامات اعتمادسازی و تعهد مشترک برای رسیدگی به نگرانی‌های متقابل وجود دارد.

هر دو کشور باید گفتگو، همکاری و سازوکارهای حل مناقشه را در اولویت قرار دهند تا رابطه‌ای باثبات و مرفه برای مردم خود به وجود آورند.

با وجود این چالش‌ها، نیاز مبرمی وجود دارد که هم افغانستان و هم پاکستان، آشتی و همکاری را در اولویت قرار دهند.

طالبان که اکنون در افغانستان قدرت را به دست گرفته‌اند، باید اهمیت بازسازی روابط با اسلام‌آباد را برای ثبات و رفاه منطقه درک کند.

  1. اول و مهم‌تر از همه، اقدامات اعتمادسازی برای برطرف کردن کمبود اعتماد بین دو کشور ضروری است. این امر می‌تواند شامل گفتگوهای دیپلماتیک، تبادلات فرهنگی و ابتکارات مشترک برای تقویت تفاهم و همکاری باشد.
  2. علاوه بر این، رسیدگی به مسائل حل نشده‌ای مانند اختلافات مرزی و بازگشت پناهندگان می‌تواند به کاهش تنش‌ها و هموار کردن مسیر برای بهبود روابط کمک کند.
  3. علاوه بر این، یکپارچگی اقتصادی کلید آزاد سازی پتانسیل‌های هر دو کشور افغانستان و پاکستان است. تقویت تجارت و ارتباطات می‌تواند منافع متقابل ایجاد کند، رشد اقتصادی را تحریک کند و فقر را کاهش دهد.
  4. پروژه‌هایی مانند کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) فرصت‌های همکاری و توسعه زیرساخت را ارائه می‌دهد که می‌تواند به نفع هر دو کشور باشد.
  5. ایجاد پل‌هایی بین طالبان و اسلام‌آباد مستلزم تلاش‌های دیپلماتیک، درک متقابل و سازش است. هر دو طرف می‌توانند در گفتگوهای باز و سازنده برای رسیدگی به نگرانی‌ها، شکایت‌ها و زمینه‌های بالقوه همکاری شرکت کنند.
  6. اسلام‌آباد می‌تواند به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک نهاد سیاسی مشروع را در نظر بگیرد که می‌تواند راه را برای روابط دیپلماتیک رسمی و مذاکرات هموار کند.
  7. همکاری در مورد مسائل امنیتی مانند کنترل مرز، تلاش‌های ضد تروریسم و اشتراک‌گذاری اطلاعات می‌تواند اعتماد و همکاری را بین این دو نهاد تقویت کند.
  8. ارائه کمک‌های اقتصادی و کمک به توسعه به مناطق تحت کنترل طالبان می‌تواند به کاهش فقر و بهبود شرایط زندگی کمک کند و به طور بالقوه حمایت از ایدئولوژی‌های افراطی را کاهش دهد.
  9. درگیر کردن کشورهای همسایه و قدرت های منطقه ای بلاخص چین،  برای تسهیل گفتگو و ارتقای ثبات در افغانستان می تواند محیطی مساعد برای تعامل سازنده بین طالبان و اسلام آباد ایجاد کند.
  10. هر دو طرف باید به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند، از دخالت در امور داخلی خودداری کنند و حقوق اقلیت ها و گروه های به حاشیه رانده شده را رعایت کنند.
  11. همکاری در زمینه های بشردوستانه برای رسیدگی به نیازهای جمعیت های آسیب پذیر، از جمله پناهندگان و آوارگان داخلی، می تواند حسن نیت را نشان دهد و اعتماد بین طالبان و اسلام آباد را جلب کند.
  12. تسهیل مبادلات فرهنگی، برنامه های آموزشی و تعاملات بین مردم هردو کشور می تواند باعث ارتقای تفاهم، تسامح و آشتی بین جوامع مختلف شود.
  13. پرداختن به شکایت‌های گذشته و نقض حقوق بشر از طریق سازوکارهای عدالت محور می‌تواند به حل اختلافات و آشتی بین طرف‌های درگیر کمک کند.

 

توسعه چشم‌اندازی مشترک برای آینده افغانستان بر اساس اصول شمولیت، دموکراسی و احترام به حقوق بشر، می‌تواند تلاش‌ها برای برقراری صلح و ثبات پایدار در منطقه را هموار نماید.

افغانستان و پاکستان به دلیل نزدیکی جغرافیایی، پیشینه فرهنگی و تاریخ درهم تنیده، روابطی پیچیده و قابل توجهی دارند.

افغانستان به عنوان یک منطقه حائل حیاتی بین پاکستان و سایر قدرت‌های منطقه عمل می‌کند.

پاکستان ثبات افغانستان را برای منافع امنیتی خود، به ویژه در رابطه با تهدید تروریسم و ناپایداری فرامرزی، ضروری می‌داند.

هر دو کشور روابط عمیق فرهنگی، دینی و قومی، به ویژه در میان جوامع پشتون، دارند که این روابط مرز بین دو کشور را درنوردیده است و این اشتراکات تاریخی، حس وابستگی متقابل را تقویت می‌کند.

پتانسیل قابل توجهی برای همکاری اقتصادی بین أفغانستان و پاکستان، به ویژه در تجارت و توسعه زیرساخت وجود دارد.

پاکستان مسیر ترانزیت کالاهای افغانستان برای رسیدن به بازارهای بین‌المللی است، در حالی که افغانستان فرصت‌های سرمایه‌گذاری و استخراج منابع را فراهم می‌کند.

پیچیدگی‌های تاریخی و تحولات ژئوپلیتیکی بین افغانستان و پاکستان، روابطی را رقم زده است که در عین همکاری ، درگیری هایی را نیزدر خود جای داده است. با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان، فرصت مهمی برای بازتنظیم و احیای روابط با اسلام‌آباد به وجود آمده است. با تقویت اعتماد، ارتقای همکاری‌های اقتصادی و رسیدگی به چالش‌های مشترک این کشورها می‌توانند برای آینده‌ای باثبات‌تر و مرفه‌تر برای مردم خود و منطقه وسیع‌تر تلاش کنند. اکنون زمان آن فرا رسیده است که به جای دیوار، پل‌هایی بین افغانستان و پاکستان ساخته شود.

نوشته های مرتبط:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *