در حالی که توجه جهانی معطوف به مشرقزمین است، جنگ همسایه زندگی روزمره را در بلوچستان مختل کرده است.
وقار بلوچ که ساکن شهر مرزی جاهین در پنجگور بلوچستان است، قرار بود هفته آینده ازدواج کند. اما اضطراب این داماد از نوع دیگری بود ؛ نیمی از خانوادهاش در ایران بودند و ایران هم با اسرائیل در حال جنگ است.
رویارویی میان تهران و تلآویو، امواجی را در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده است و هر دو طرف از زمین گذاشتن سلاحهای خود امتناع میورزند. و در حالی که توجه جهانی معطوف به مشرقزمین است، این درگیری — که بیم آن میرود به جنگ جهانی سوم تبدیل شود — زندگی روزمره را در بلوچستان، بزرگترین و توسعه نیافتهترین استان پاکستان، مختل کرده است.
این استان که ۹۰۹ کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد، از زمان شروع جنگ ایران و اسرائیل، با کمبود مواد غذایی، افزایش قیمت سوخت، خطر بیکاری و نگرانیهای امنیتی فزاینده دست و پنجه نرم میکند. خانوادههایی مانند وقار، بار سنگین این تنشها را متحمل میشوند.
او میگوید: “یکی از عموهای من ساکن ایران است و بسیاری از اعضای خانوادهمان در آن سوی مرز زندگی میکنند. آنها دیگر نمیتوانند در عروسی ما شرکت کنند.”
وقار اضافه کرد که چندین قلم جنس برای عروسیاش اعم از لوازم الکترونیکی، جواهرات و عطرها ، در شهر مرزی پاروم گیر کردهاند. با این حال، او تصمیم گرفته است تاریخ عروسی را تغییر ندهد، به این امید که وضعیت به زودی آرام شود.
تنها چند روز پس از آغاز جنگ، پاکستان گذرگاههای مرزی با ایران را برای مدت نامعلومی بست. این گذرگاهها شامل مرکز اصلی تجارت و ترانزیت تفتان، و همچنین مسیرهای عابر پیاده در دانوک، چیدگی و جیرک-پروم در شهرستانهای پنجگور، کچ، گوادر و واشک میشود.
در حالی که وزارت خارجه پیشتر اعلام کرده بود مرز کاملاً فعال است، اما ساکنان این مناطق، بیانیه فوق را رد کردند و گفتند که تمام گذرگاهها بسته شدهاند.
از سوی دیگر، سرفراز بگتی، سروزیر بلوچستان روز یکشنبه ریاست یک نشست بلندپایه را بر عهده داشت تا از تداوم عرضه غذا، سوخت و برق در شهرهای مرزی، که به طور سنتی برای تامین مایحتاج خود به ایران متکی بودهاند، اطمینان حاصل کند.
تجارت مرزی:
زبیر بلوچ، تاجری در پنجگور، برای امرار معاش خود به مرز ایران وابسته است و چند روز گذشته برای او به معنای واقعی کلمه دشوار بوده است.
او گفت: “اگر این وضعیت چند هفته دیگر ادامه یابد، مجبور خواهیم شد تحصیل فرزندانمان را متوقف کنیم. ما دیگر قادر به تأمین هزینههای آنها یا بسته نگه داشتن کسب و کارمان نیستیم.”
مانند زبیر، حافظ مسلم که در شهر مرزی ماشکیل زندگی میکند، احساس میکند زمان به عقب برگشته است. او گفت: “بازارها تعطیل هستند… میتوانیم صدای اذان را از آن سوی مرز بشنویم، اما نمیتوانیم به دیدن اعضای خانوادهمان در آن طرف برویم.”
افراد زیادی مانند زبیر و حافظ در دو سوی مرز پاکستان و ایران زندگی میکنند که به شدت به تجارت فرامرزی وابسته هستند. هر گونه درگیری در هر یک از دو کشور مستقیماً بر معیشت آنها و جوامع ساکن نزدیک گذرگاهها تأثیر میگذارد.
دکتر منظور بلوچ، اقتصاددان و معاون دانشگاه گوادر، توضیح داد: “اکثر کالاها، مواد خوراکی و مصالح ساختمانی در این مناطق از طریق کانالهای رسمی و غیررسمی وارد میشوند. مصرف کمی وجود دارد، اما تأثیرات عظیمش بر زنجیره ارزش تجارت و کسبوکار در هر دو طرف مشهود است.“
بحران سوخت و غذا:
درگیری جاری در خاورمیانه نه تنها بر تجارت تأثیر گذاشته، بلکه به شدت جابجایی کالاها و افراد را در منطقه محدود کرده است، که این امر منجر به کمبود مایحتاج روزانه در بخشهایی از بلوچستان، از جمله مرکز استان، کویته، شده است.
غلام حسین بلوچ، تاجر محلی در شهر ساحلی گوادر بلوچستان، توضیح داد: “اقلامی مانند بیسکویت، کیک، شیر خشک و سایر لوازم ضروری آشپزی در بلوچستان به شدت به ایران وابسته است.” او افزود که بسیاری از نقاط بلوچستان نیز برای گاز طبیعی مایع (LNG)، سوخت و برق به ایران متکی هستند.
“حسین میگوید: از زمان آغاز جنگ، بحران سوخت این استان را فرا گرفته است. “به دلیل این کمبودها، قیمتها سر به فلک کشیدهاند.”
یک گزارش مشترک اطلاعاتی در سال ۲۰۲۴ فاش کرد که تقریباً ۱۰ میلیون لیتر بنزین و گازوئیل ایرانی روزانه از طریق خشکی و دریا وارد پاکستان میشود. این سوخت، که معمولاً تقریباً ۵۰ تا ۶۰ روپیه ارزانتر از منابع داخلی فروخته میشود، برای مناطق دورافتاده بلوچستان — که خود فقیر و آسیبپذیر هستند — حیاتی است، چرا که حتی تحویل منابع داخلی به دلیل هزینههای بالای حمل و نقل دشوار است.”
حافظ با گلایه گفت: “ما نمیتوانیم به سایر نقاط استان سفر کنیم. من به خصوص نگرانم که اگر کسی به شدت بیمار شود و نیاز به درمان فوری داشته باشد… چگونه او را به بیمارستانهای دیگر نقاط بلوچستان ببریم؟”
کمبود سوخت به صنعت کشاورزی نیز که تنها منبع امرار معاش جایگزین برای ساکنان شهرهای مرزی است، ضربه شدیدی وارد کرده است.
وقار گفت: “هزینه نگهداری تراکتورها و سایر ماشینآلات، مانند موتورهای حفاری آب، به دلیل کمبود سوخت جاری در مناطق مرزی بومی ما، به ویژه در منطقه پروم پنجگور، افزایش یافته است.”
ترسهای ناگفته:
اما بیشترین تأثیر جنگ اسرائیل و ایران بر بخش مکران است که عمدتاً برای تأمین برق خود به همسایه وابسته است. قطعی برق در شهرهایی مانند گوادر، تربت و پنجگور میتواند به شدت زندگی روزمره، به ویژه بیمارستانها، مشاغل و مدارس وابسته به آن را تحت تأثیر قرار دهد.
“فدا حسین دشتی، ساکن منطقه کچ و رئیس سابق اتاق بازرگانی بلوچستان، میگوید که بخشهای مکران و رخشان استان نیز کاملاً به تجارت غیررسمی با ایران وابسته هستند. او با ابراز تأسف گفت: “چندین روز است که سبزیجات و محصولات تازه آماده برای صادرات به ایران در اینجا ماندهاند.”
دشتی در ادامه گفت که یک نگرانی فزاینده دیگر، ورود احتمالی پناهندگان در صورت ادامه درگیری است. او یادآوری کرد که چگونه همین وضعیت در دهه ۱۹۸۰ بر اقتصاد محلی تأثیر گذاشت و روابط میان خانوادههای بلوچ در آن سوی مرز را مختل کرد.
او گفت: “ورود تعداد زیادی از آوارگان میتواند جوامع مرزی از پیش فقیر اینجا را تحت فشار قرار دهد و در نهایت سنت ریشهدار ‘مهماننوازی بلوچ’ را دچار چالش کند.'”
تهدید افزایش شبهنظامیگری:
در طول چند دهه اخیر، هم بلوچستان پاکستان و هم استان سیستان و بلوچستان ایران شاهد شبهنظامیگری سکولار و درگیریهای مسلحانه قومی-مذهبی بودهاند. در این سوی مرز، شبهنظامیان به دنبال ‘جداییطلبی’ هستند. در آن سوی مرز نیز، مبارزه عمدتاً برای حقوق جمعیتهای مسلمان سنی و بلوچ است.
به گفته تحلیلگران امنیتی، در میان تنشهای کنونی، چندین گروه شبهنظامی سکولار بلوچ با جاهطلبیهای فرامرزی، ظاهراً در حال آماده شدن برای ‘غنیمت شمردن فرصت’ هستند. از جمله این گروهها میتوان به جیشالعدل (ارتش عدالت) که یک گروه قومی-مذهبی است، ارتش ملیگرای بلوچ (بیبرگ BNA-)، و جنبش آزاد بلوچستان (FBM) اشاره کرد. این گروهها یا نشانههایی از قصد خود برای بهرهبرداری از درگیری ایران و اسرائیل در منطقه را بروز دادهاند یا علناً آن را اعلام کردهاند.
“مالک سراج اکبر، روزنامهنگاری که به طور گسترده به پوشش درگیریهای مسلحانه در بلوچستان پرداخته است،گفت:
‘این جنگ خطر منحرف کردن توجه و منابع ایران را از استان سیستان و بلوچستان این کشور در پی دارد. مسیر این وضعیت به طور قابل توجهی تحت تأثیر موضع پاکستان در قبال جنگ خواهد بود. اگر ایالات متحده به پاکستان فشار بیاورد که از حمایت ایران خودداری کند، مناطق مرزی مشترک با ایران ممکن است به طور فزایندهای در برابر حملات گروههای شبهنظامی سنی آسیبپذیر شوند.”
او در ادامه گفت: “در چنین سناریویی، بعید است که پاکستان این گروهها را سرکوب کند، زیرا آنها بیشتر با هویت مذهبی سنی خود شناخته میشوند تا ریشههای قومی بلوچ خود.”
اکبر در مورد تأثیر جنگ و عوامل فشار بر دیگر شبهنظامیان بلوچ فعال در پاکستان گفت: ‘انتظار میرود دولت امنیت را در امتداد مرزهای بلوچستان خود، به ویژه در مناطق همجوار با ایران، تقویت کند. این اقدام ممکن است به طور غیرمستقیم به گروههای شبهنظامی سنی سود برساند، اما بعید است فرصتهای معناداری برای گروههای ملیگرای بلوچ متمایل به چپ ایجاد کند. یک مرز به شدت تحت نظارت و امنیتی شده، عملیات فرامرزی را پیچیده میکند و حمله و فرار شورشیان بلوچ به پاکستان و ایران را دشوارتر میسازد.”
او گفت: ‘ائتلاف بین ملیگرایان بلوچ و شبهنظامیان سنی موقتی خواهد بود، اما به دلیل تفاوتهای ایدئولوژیک آنها، دوام طولانیمدتی ندارد.’ به گفته او، این اقدام تلاشی از سوی گروههای شبهنظامی سکولار بلوچ برای ‘گسترش منابعشان’ خواهد بود تا به آن بپیوندند.
این تحلیلگر افزود:”به طرز کنایهآمیزی، فروپاشی نظام فعلی ایران برخلاف منافع ملیگرایان بلوچ در پاکستان خواهد بود، زیرا منجر به ظهور افراطگرایان سنی خواهد شد که احتمالاً همانند طالبان با ملیگرایان پشتون در خیبر پختونخوا و مناطق قبیلهای فدرال عمل خواهند کرد.”
با این حال، در حال حاضر، مردم محلی در هر دو سوی مرز با نگرانی منتظر هستند و امیدوارند آتشبس اعلامشده توسط رئیسجمهور ترامپ پایدار بماند و آنها بتوانند به زندگی روزمره خود بازگردند.”