نارندرا مودی، نخستوزیر هند حدود دو ماه قبل از آخرین اقدامات غیر منطقی خود، از آقای ویر ساوارکار، که الگو و الهامبخش او در سازمان RSS است، تجلیل و ستایش کرد.
ایدههای ساوارکار، به عنوان بنیانگذار هندوئیسم سیاسی (هیندوتوا)، مدتهاست که بر تصمیم ها و اقدامات آقای مودی تاثیر گذاشته است.( پ.ن. مترجم: ایدههای ساوارکار و هیندوتوا بر ناسیونالیسم هندو-محور، برتری فرهنگ هندو و نگاه تردیدآمیز به اقلیتهای مذهبی استوار است. این ایدئولوژی تاثیر عمیقی بر سیاست و جامعه هند گذاشته و همچنان منبع تنشها و اختلافات سیاسی در این کشور است.در انتهای مطلب، ایدئولوژی هیندوتوا (Hindutva) را شرح داده ایم.)
این ایدهها بسیار بدوی و در عین حال خطرناک هستند. ساوارکار در سال 1938 گفت: «هند برای حل “مشکل مسلمانان” باید از روش آلمان پیروی کند… آلمان کاملاً حق دارد به نازیسم و ایتالیا نیز به فاشیسم روی بیاورد و اتفاقات نشان داده که این ایدئولوژیها درست بودهاند.
با توجه به اینکه چنین رویدادهایی اروپا را به کشتارگاههای جنگ جهانی دوم تبدیل کرد، مودی اکنون همان را برای جنوب آسیا میخواهد: پاکستان و هند در نیم قرن گذشته تا این حد به جنگ نزدیک نشده بودند؛ جتهای جنگنده در آسمان رقص مرگ به راه انداختند؛ و نسل جدید با آژیرهایی بیدار شدند که روزی پدربزرگها و مادربزرگهایشان مجبور به شنیدنشان بودند.
باز هم در آستانه جنگ
درحال حاضر پاکستان دروضعیت خطرناکی قرار دارد و این عمدتاً ناشی از عقدههای درونی دهلی است:
طرفداران متعصب، تشویشهای مربوط به جایگاه (در عرصه جهانی)، و اشغال کشمیر که هند کوتاه نمی آید و سر سازش ندارد. تلاش مودی برای ضمیمه کردن کشمیر، در واقع اجرای سادهی یک برنامه تغییر بافت جمعیتی بود؛ به قول ساوارکار، “مسئله مسلمانان” باید حل میشد، حتی اگر هند مجبور میشد برای رسیدن به این هدف، قانون اساسی خودش را زیر پا بگذارد.
اما هیچ کس از پسران و دختران کشمیر در این مورد نظرخواهی نکرد.
حمله پهلگام یک علت نبود؛ بلکه یک پاسخ بود ، پاسخی که پس از کشتار جمعی و سرکوب شدید رخ داد. با این حال، حتی در این مورد هم، واکنش پاکستان محکوم کردن آن حمله، درخواست برای تحقیقات بیطرفانه، و تاکید بر صلح بود اما در مقابل، واکنش هند تلاش برای قطع کردن آب کل جمعیت غیرنظامی، شلیک موشک به یک دختر سه ساله، و نامگذاری عملیات خود بر اساس مدل موی زنان متاهل هندو بود.
چرا که مودی هر بار که بحران کشمیر پیش میآید، همان تصمیم سیاسی همیشگی را میگیرد: بحران را به پاکستان ربط میدهد و بعد عربده انتقام سر میدهد.
برای عملیات اوری در سال 2016، برای عملیات پولواما در سال 2019 و برای پهلگام امروز.
و تا به امروز نتوانسته مدرکی برای این اتهام ارائه دهد، اتهامی که میتواند به جنگ هستهای و نابودی جهان منجر شود.
(پ.ن. مترجم: این سه واقعه که در متن به آنها اشاره شده، حملات تروریستی مهمی بودند که در منطقه کشمیر رخ دادند و باعث افزایش تنش بین هند و پاکستان شدند:1) حمله اوری (Uri Attack) در سال 2016: در 18 سپتامبر 2016، چهار تروریست وابسته به گروه جیش محمد به یک پایگاه ارتش هند در نزدیکی شهر اوری در کشمیر حمله کردند. در این حمله 19 سرباز هندی کشته و تعدادی دیگر زخمی شدند. هند، پاکستان را به دست داشتن در این حمله متهم کرد، اتهامی که پاکستان آن را رد کرد. این حمله منجر به واکنش نظامی هند تحت عنوان “حملات جراحی” به مواضع شبهنظامیان در آن سوی خط کنترل (LoC) شد.2) حمله پولواما (Pulwama Attack) در سال 2019: در 14 فوریه 2019، یک بمبگذار انتحاری با خودروی حامل مواد منفجره به یک کاروان از نیروهای امنیتی هند در منطقه پولواما در کشمیر حمله کرد. در این حمله 40 پرسنل نیروی پلیس مرکزی هند (CRPF) کشته شدند. مسئولیت این حمله را گروه جیش محمد بر عهده گرفت. هند بار دیگر پاکستان را به حمایت از این گروه متهم کرد و در واکنش، حملات هوایی به داخل خاک پاکستان انجام داد که منجر به یک درگیری هوایی و دستگیری خلبان هندی، آبیناندان وارتهامان، شد.3) حمله پهلگام (Pahalgam Attack) در سال 2025: در 22 آوریل 2025، پنج شبهنظامی مسلح به گردشگران غیرمسلمان در نزدیکی پهلگام در کشمیر حمله کردند و 26 نفر را کشتند. اگرچه در ابتدا گروهی به نام “جبهه مقاومت کشمیر” مسئولیت آن را بر عهده گرفت، اما هند معتقد است که این گروه یک شاخه نیابتی از لشکر طیبه، یک گروه تروریستی مستقر در پاکستان، است. این حمله نیز باعث افزایش شدید تنشها بین هند و پاکستان شد و هند در واکنش، حملاتی را علیه مواضع تروریستها در پاکستان و کشمیر تحت کنترل پاکستان انجام داد که با نام “عملیات سیندور” شناخته میشود.این سه واقعه همگی نمونههایی از خشونتها و حملات تروریستی در منطقه کشمیر هستند که به طور مداوم روابط پرتنش بین هند و پاکستان را تشدید کردهاند. )
در عوض، نخستوزیرهند بار دیگر با ادعاهای بیاساس و تحریکآمیز به سمت مرزها هجوم برده است.
در پایان دههی زعفرانی هند (اشاره به ده سال حاکمیت حزب بهاراتیا جاناتا)، مودی از پایگاه افراطی و متعصب خود تغذیه میکند و پایگاهش نیز از او. صلح برای او به منزلهی خودکشی سیاسی است. هر انتخاباتی نیازمند یک جنگ است و هر جنازهای، خوراک تبلیغاتی برای کمپین انتخاباتی او.
بیشترباید برای متحدان غربی هند متاسف بود که مدتها هند را تکیهگاه امنیتی منطقه میدانستند. اما مهم نیست دهه ۲۰ در چه قرنی باشد، یک نازی همیشه نازی است و هیچ نازی بدون دریافت یک مشت محکم توی صورتش، پیشرویاش را متوقف نکرده است: این لطف نیروی هوایی بینظیر پاکستان بود که وظیفهاش را درست انجام داد. پنج هواپیما درست وسط عملیات بمبارانشان از آسمان ساقط شدند. سیانان، رویترز و سازمان اطلاعات فرانسه هم نابودی اولین فروند از رافالهای گران قیمت، اسباببازی نو و درخشان هند را تایید کردند.
میمها علیه پهپادها
- همانطور که انتقام مودی در سال ۲۰۱۹ با بررسی تراشههای ریز در بدن فرمانده وینگ آبیناندان پس از بازگشتش از مرز واگه به اوج رسید.
(پ.ن. مترجم : پس از حمله انتحاری پولواما که منجر به کشته شدن 40 پرسنل امنیتی هند شد، هند حملات هوایی را به داخل خاک پاکستان انجام دادو در جریان این حملات، یک درگیری هوایی بین جنگندههای هند و پاکستان رخ داد. وینگ کامندر آبیناندان وارتهامان، خلبان هندی، هواپیمایش سرنگون شد و در خاک پاکستان فرود آمد و دستگیر شد. پس از مدتی، پاکستان آبیناندان را به عنوان یک ژست صلحآمیز به هند بازگرداند پس از بازگشت آبیناندان به هند، گزارشهایی منتشر شد که او برای بررسی احتمال وجود تراشههای ریز یا دستگاههای جاسوسی در بدنش، مورد بازرسیهای دقیق قرار گرفته است. به طور خلاصه، به این موضوع اشاره میکند که حتی در یک اقدام ظاهراً صلحآمیز (بازگرداندن خلبان)، تنش و بیاعتمادی بین هند و پاکستان به حدی بود که هند به دنبال هرگونه احتمال جاسوسی یا خرابکاری بود. این بازرسی دقیق، نمادی از اوج تنشها و بیاعتمادی بین دو کشور در آن زمان تلقی میشود.)
نسخه بازسازیشده سال ۲۰۲۵ هم شاهد بود که خلبانان پاکستانی با استفاده از فناوری چینی، ماشینهای کشتار میلیون دلاری را سرنگون کردند. در حالی که پیمانکاران دفاعی غربی با وحشت تماشا میکردند، اقتصاد جنگ جهانی یکشبه تغییر کرد.
البته، بخش زیادی از این دنیایی است که غرب برای ما ساخته است: در میان رودهای خون در غزه، در میان فروپاشی نظم جهانی پس از سال 1945، در میان آزادی عمل برای نسلکشها در تلآویو و برای وحشیها در مسکو. وقتی از معاون رئیس جمهور جیدی ونس درباره درگیری پاکستان و هند پرسیده شد، شانههایش را بالا انداخت و گفت: “به ما ربطی ندارد.”
بسیار خب، پس پاکستان باید خودش جلوی زورگوها میایستاد و حالا ایستاده است ، جنگ مودی با از دست دادن پنج هواپیمای جنگی نیروی هوایی هند شروع شد که همگی سرنگون شدند. هنوز پاکستان فرصت نکرده بود حرفی از تلافی بزند که عملیات “سیندور” (نام عملیات هند) به عملیات “اردککشی” (اشاره به شکار آسان) تبدیل شده بود.
هیچکدام از اینها قرار نبود اتفاق بیفتد: این جماعت طرفدار حزب نیلوفر آبی (اشارهای تمسخرآمیز به حزب حاکم هند) مدتی است که دنبال بالا بردن تنش هستند – یک ایده مضحک که از نازیهای دستهچندمیِ همفکرشان در اسرائیل گرفتهاند.
مرزها، تعادل قوا، تناسب، هیچکدام برایشان ارزشی ندارد. تمام قوانین بینالمللی باید کنار گذاشته شود و اهداف باید با خشونت وحشتناک و کوبنده مورد حمله قرار بگیرند.
یادمان باشد، آن روش آنجا جواب نداده و اینجا هم به هیچ وجه جواب نمیدهد. همانطور که یکی از مقامات بلندپایه دفاعی آمریکا گفت: “هر کسی که خیال میکند میتواند با استفاده از سلاحهای هستهای، بالا گرفتن درگیری را مهار کند، دارد عیناً با آتش بازی میکند.”
تجربه کل دوران فعالیت سیاسی مودی نشان داده که او از ایجاد تنش و بحران برای پیشبرد اهدافش بهره میبرد؛ از فاجعهی گجرات در سال 2002 تا کشتار مسلمانان در دهلی در سال 2020. اما این روند در پاکستان متوقف میشود: جایی که مسلمانانی هستند که نه تنها جان سالم به در بردهاند، بلکه یاد گرفتهاند که چگونه از خود دفاع کنند و پاسخ بدهند.
دهلی که در همان گام نخست ناکام ماند،تلاش کرده تا به شیوههای دیگری خشم گروههای افراطی راستگرای خود را فرو بنشاند. به استفاده از پهپادهای انتحاری برای حمله دستهجمعی به شهرهای پاکستان روی آورد. تلاش کرد با به راه انداختن ارتش سایبری خود، موضوع بحث را در فضای آنلاین تغییر دهد. (مثل همیشه، سه گانه همیشگی هندوهای افراطی دنبال شد: اخبار جعلی، تهدید به تجاوز جنسی، و انتشار محتوای مستهجن.)
با وجود این تلاشها، تیترهای خبری در سراسر جهان همچنان بر این موضوع متمرکز بودند: این نوع جت جنگنده، آن نوع جت جنگنده، مقایسه سهام شرکت داسو با شرکت چنگدو. حتی نشریه اکونومیست، که معمولاً دیدگاه انتقادی نسبت به پاکستان دارد، به دلیل اصلی این درگیری اشاره کرد: “هند باید به سرکوب بینتیجهی بخشی از کشمیر که در کنترل خود دارد، پایان دهد.”
رسانههای سنتی هند هم وضعیت بهتری نداشتند. بارخا دات که یک خبرنگار جنگطلب است، بعد از آنکه در فضای مجازی ادعا کرد بندر کراچی را نابود کردهاند، در یک هتل کاملاً تاریک پناه گرفت و برای مخاطبانش گفت که “شب آنقدر تاریک بود که حتی یک ذره نور هم دیده نمیشد” و البته شاید، ذرهای صداقت هم دیده نمیشد. وقتی صبح شد، تنها چیزی که هند واقعاً موفق به “پایان دادن” آن شده بود، صفحه اینستاگرام فواد خان بود.
اگر در تمام این ماجرا نکتهای قابل توجه وجود داشت، مثل همیشه خود پاکستانیها بودند. آنها در مواجهه با نئوفاشیستهای همسایه و بیاعتنایی جهانی، با میم و شوخی پاسخ دادند. هر جا که لازم بود واکنشی نشان دهند، بیشتر بر جنبه دفاعی تاکید کردند. آنها دولت خودشان را به خاطر سانسور، عدم نمایندگی مردم، و وزیران بیتوجهش مورد انتقاد قرار دادند، اما در عین حال حول پرچم سفید و سبزشان متحد شدند. آنها برای ایرتضا عباس توری هفت ساله سوگواری کردند، اما حاضر نشدند نفرتپراکنی زهرآگین هندوهای افراطی علیه کودکان را تقلید کنند. و آنها حاضر نشدند انسانیت خود را کنار بگذارند و از اول تا آخر خواهان صلح بودند. هنوز هم هستند.
پ.ن. : ایدههای ویر ساوارکار، به عنوان بنیانگذار ایدئولوژی هیندوتوا (Hindutva)، مجموعهای از باورها و نظریات سیاسی و فرهنگی هستند که بر محوریت هویت هندو به عنوان هویت ملی هند تاکید دارند. این ایدهها شامل موارد زیر میشوند:
- تعریف ملت بر اساس هویت هندو: ساوارکار معتقد بود که ملت هند باید بر اساس سه رکن اصلی تعریف شود: سرزمین پدری (Pitribhumi – سرزمین هند)، نژاد مشترک (Punyabhumi – سرزمین مقدس هندوها) و فرهنگ مشترک (Sanskriti – فرهنگ هندو). بر این اساس، کسانی که این سه عنصر را به اشتراک نگذارند (به طور مشخص مسلمانان و مسیحیان) به طور کامل بخشی از ملت هند محسوب نمیشوند یا باید فرهنگ هندو را بپذیرند.
- برتری فرهنگ هندو: هیندوتوا بر این باور است که فرهنگ هندو، تمدن اصلی و برتر در هند است و سایر فرهنگها باید در آن ادغام شوند یا جایگاه ثانویه داشته باشند.
- مفهوم “هندو” به عنوان یک هویت سیاسی و فرهنگی فراگیر: ساوارکار تلاش کرد تا تمام فرقهها، مذاهب و گروههای مختلف هندو را تحت یک چتر واحد به نام “هندو” گرد هم آورد و این هویت را به عنوان مبنای وحدت ملی معرفی کند.
- نظریه “هندوتوا یک دین نیست، یک شیوه زندگی است“: این شعار برای گسترش دامنه شمول هیندوتوا و جذب گروههای مختلف هندو با وجود اختلافات مذهبی آنها مطرح شد.
- تاکید بر قدرت و اقتدار دولت: ساوارکار از یک دولت قوی و متمرکز حمایت میکرد که بتواند از منافع و هویت هندو دفاع کند.
- نگاه منفی به اقلیتهای مذهبی (به ویژه مسلمانان): ساوارکار و پیروان هیندوتوا اغلب دیدگاه خصمانهای نسبت به مسلمانان داشتهاند و آنها را به عنوان تهدیدی برای هویت و یکپارچگی هند تلقی کردهاند. او در اظهارات خود، همانطور که در متن قبلی اشاره شد، از الگوی آلمان نازی برای “حل مسئله مسلمانان” سخن گفته بود که نشاندهنده دیدگاه بسیار تند و افراطی او در این زمینه است.
- مفهوم “هند متحد و تجزیهناپذیر” (Akhand Bharat): هیندوتوا از ایده یک هند بزرگتر و متحد حمایت میکند که شامل پاکستان و بنگلادش امروزی نیز میشود.