مفهوم «همکاریهای چندجانبه کوچک (minilateralism) « در سیاست جهانی، مفهومی نسبتاً تازه است. در دنیای امروز که دائم در حال تغییر است، کشورها از ایجاد اتحادهای نظامی سرسختانه و غیر قابل انعطاف دوری میکنند و به جای آن، برای همکاریهای مشخص بر اساس مسائل خاص، به سراغ کشورهای همفکر میروند.
نمونههای جدید این نوع اتحادها را میتوان در گروه «کواد« (Quad) در منطقه اقیانوس هند و آرام و گروه «I2U2» در خاورمیانه دید.
به نظر میرسد پاکستان این موضوع را دریافته و مسیری مشابه را برای حفظ منافع خود در منطقه آسیای جنوبی در پیش گرفته است.
(پ.ن. : کواد (Quad): نام غیررسمی برای «گفتگوی چهارجانبه امنیتی» که شامل آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند میشود و در منطقه هند و اقیانوس آرام فعالیت میکند.
(I2U2) نام گروهی متشکل از هند، اسرائیل، امارات متحده عربی و آمریکا که برای همکاریهای اقتصادی و فناورانه در خاورمیانه شکل گرفته است.)
در ماههای مه و ژوئن، پاکستان با حمایت چین، همکاریهای خود را با دو کشور مهم منطقه یعنی افغانستان و بنگلادش، تقویت کرده است. این تحولات نشاندهنده تغییراتی در رویکرد پاکستان به دیپلماسی منطقهای است.
گفتوگوی استراتژیک سهجانبه افغانستان، چین و پاکستان که یک دهه پیش پایهگذاری شد، به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی اخیر منطقه، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در ماه مه، این گفتوگوی سهجانبه منجر به بهبود روابط دیپلماتیک بین افغانستان و پاکستان شد.
به همین ترتیب، در ماه ژوئن، بنگلادش، چین و پاکستان نیز گفتوگوهای سهجانبهای برگزار کردند. در این مذاکرات، آنها متعهد شدند که همکاریها را در زمینههای مختلف گسترش دهند.
به نظر میرسد پاکستان مشتاق است تا یک »چهارگانه آسیای جنوبی« را پایهگذاری کند — مجمعی که اساساً در برابر مداخلات هند مصون باشد. این حرکت میتواند نشانهای از تلاش پاکستان برای ایجاد یک بلوک منطقهای جدید با هدف مقابله با نفوذ هند باشد.
چرا پاکستان مشتاق ایجاد ائتلافهای چندجانبه کوچک است؟
دلایل زیادی، اسلامآباد را بر آن داشته تا «چندجانبهگرایی محدود« (minilateralism) را به عنوان ستونی مهم در سیاست خارجی خود در آسیای جنوبی در پیش بگیرد:
۱. نگرانی پاکستان از ناکارآمدی سارک (SAARC):
اسلامآباد نگران است که انجمن همکاریهای منطقهای آسیای جنوبی (سارک) اثربخشی خود را از دست داده است.
این نهاد منطقهای بیش از یک دهه است که هیچ نشستی در سطح سران برگزار نکرده است. تصمیم دهلینو برای تحریم نشست سارک در اسلامآباد و سپس، خودداری مداوم آن از احیای سارک، امیدهای اسلامآباد را برای همکاریهای منطقهای از بین برده است. علاوه بر این، اشتیاق دهلینو برای تقویت «بیمستک« (BIMSTEC)به عنوان جایگزینی برای سارک، پاکستان را به یافتن گزینههایی فراتر از این انجمن آسیای جنوبی سوق داده است.
۲. نتایج سریعتر ائتلافهای چندجانبه کوچک:
برخلاف سازمانهای منطقهای بزرگ، ائتلافهای چندجانبه کوچک (minilateral forums) نتایج سریع تری ارائه میدهند، زیرا معمولاً برای مسائل خاصی تشکیل میشوند. ائتلاف سهجانبه افغانستان، چین و پاکستان در گذشته نزدیک به چندین نقطه عطف مهم دست یافته است.
چین موافقت کرده است که پروژه راهآهن پاکستان-افغانستان-ازبکستان را بسازد. این ائتلاف استراتژیک همچنین به کاهش تنشها بین افغانستان و پاکستان کمک کرده است. این موفقیتها پاکستان را تشویق کرده است که برای تشکیل یک ائتلاف مشابه با بنگلادش نیز تلاش کند.
۳. چین؛ عامل ثبات و وزنه تعادل در برابر هند:
اسلامآباد، چین را عاملی ثباتبخش در آسیای جنوبی میداند. توانایی پکن در به چالش کشیدن نفوذ هند در این منطقه، از سوی اسلامآباد مثبت ارزیابی شده است. نقش پکن در آسیای جنوبی طی دهه گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است.
به غیر از بوتان و هند، تمام کشورهای آسیای جنوبی از امضاکنندگان طرح «کمربند و جاده» هستند.
چین بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در قالبهای مختلف به این کشورها متعهد شده است؛ از این رو، پکن سهم بیشتری در آسیای جنوبی دارد.
پیش از این، پاکستان چین را به عنوان شریک گفتوگوی سارک پیشنهاد کرده بود، اما هند این ایده را رد کرد. در غیاب سارک، پاکستان آزاد است که پکن را وارد معادله آسیای جنوبی کند.
چهارم: فضای ژئوپلیتیکی کنونی منطقه برای چنین ائتلافهایی مساعد است:
در سال ۲۰۱۶، تحریم نشست سران سارک در اسلامآباد از سوی هند، با حمایت افغانستان، بوتان و بنگلادش همراه بود.
اما امروز، فضای سیاسی داخلی این کشورها تغییر کرده و نگرش آنها نسبت به پاکستان دگرگون شده است. رهبری بنگلادش بارها تمایل خود را برای احیای سارک ابراز کرده است. رویکرد فعال پاکستان، درخواستهای فزاینده کشورهای عضو برای احیای سارک، و خودداری هند از احیای آن، زمینه مساعدی را برای تشکیل ائتلافهای جایگزین فراهم کرده است.
طبیعتاً، دهلینو از این تحولات در همسایگی خود نگران است. از نظر دهلینو، ایجاد چنین ائتلافهایی به منزله »محاصره استراتژیک« آن خواهد بود. دهلینو همواره آسیای جنوبی را حوزه نفوذ اصلی خود میدانسته، و نفوذ رو به رشد چین در منطقه نگرانی عمدهای برای آن به شمار میرود. اگرچه دهلینو میتواند در صورت تمایل، روابط خود را با کشورهای کوچکتر آسیای جنوبی ترمیم کند، اما وسوسه همکاریهای اقتصادی و استراتژیک با دوگانه چین-پاکستان ممکن است بیش از آن باشد که بتوان نادیدهاش گرفت.
چه چین و پاکستان به تعامل با کشورهای آسیای جنوبی — به استثنای دهلینو — از طریق ایجاد انجمنهای گفتوگوی استراتژیک ادامه دهند یا یک »چهارگانه آسیای جنوبی «تشکیل دهند، نگرانی اصلی، پایداری چنین بستری باقی خواهد ماند.
در مورد بنگلادش، به نظر میرسد دولت موقت ، مشتاق پیوستن به چنین انجمنهایی است، اما آیا دولت منتخب بعدی نیز با همین شور و اشتیاق به همکاری ادامه خواهد داد؟ دوم اینکه، واکنش استراتژیک دهلینو به چنین ترتیبات نیز آینده این انجمنها را تعیین خواهد کرد.
با این حال، در حال حاضر، زمان به نفع پاکستان است و اسلامآباد در حال استفاده از این لحظه استراتژیک است.