احیای تجارت هند و پاکستان
پاکستان در یک مقطع بحرانی اقتصادی قرار دارد، اما این وضعیت فرصتهای قابل توجهی را نیز فراهم میکند که میتوان از آنها برای رشد و توسعه بهره برد. از جمله این فرصتها، میتوان به افزایش تجارت با هند، احیای بخش کشاورزی و تخصیص مجدد منابع به توسعه و رفاه اجتماعی اشاره کرد.
در حال حاضر، تجارت بین پاکستان و هند از طریق سه کانال مختلف انجام میشود: رسمی، غیررسمی و از طریق کشورهای ثالث. تجارت غیررسمی شامل قاچاق غیرقانونی از طریق مرزهای مشترک و همچنین از طریق افغانستان است. تجارت رسمی، اگرچه قانونی است، اما همچنان در حاشیه قرار دارد و به معاملات محدود در مرز هند و پاکستان محدود میشود. تجارت از طریق کشورهای ثالث نیز به واسطههایی در مکانهایی مانند دبی و سنگاپور وابسته است.
با وجود پتانسیل قابل توجه برای توسعه تجارت درون منطقهای، هیچ تجارت رسمی مستقیمی بین پاکستان و هند وجود ندارد و تمام معاملات تجاری از طریق کشورهای ثالث صورت میگیرد.
تجارت رسمی میتواند به طور قابل توجهی هزینههای تجاری را برای هر دو کشور کاهش دهد، زیرا تجارت از طریق کشورهای ثالث معمولاً هزینههای بسیار بالاتری را به همراه دارد. با تجارت رسمی، پاکستان میتواند سالانه حدود ۴۰۰ میلیون دلار صادرات ایجاد کند، همچنین به کاهش قاچاق و افزایش درآمد از طریق تعرفههای گمرکی کمک میکند.
این رویکرد تأثیرات مثبتی بر صنایع مختلف پاکستان خواهد داشت، از جمله صنعت پنبه. برای مثال، پاکستان میتواند رنگهای شیمیایی را با هزینه کمتری از هند وارد کند، در مقایسه با واردات این اقلام از چین و کره جنوبی. همچنین، واردات قطعات خودرو از هند ارزانتر از واردات آنها از اتحادیه اروپا، ژاپن و امارات خواهد بود. این امر منجر به کاهش هزینههای تولید خودرو در پاکستان میشود، که در نهایت به نفع مصرفکنندگان داخلی است و باعث افزایش فروش خواهد شد.
علاوه بر این، هند یکی از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی اساسی مانند گوجهفرنگی، سیبزمینی، پیاز و گندم است؛ محصولاتی که پاکستان هماکنون از چین، اوکراین و روسیه وارد میکند. با آزادسازی تجارت بین هند و پاکستان، پاکستان میتواند این اقلام ضروری را با هزینه بسیار کمتری از هند تهیه کند و به این ترتیب هزینههای واردات خود را کاهش دهد.
تقویت تعاملات اقتصادی و تجاری بین هند و پاکستان میتواند به این دو کشور اجازه دهد که بخشی از بودجههای عظیم دفاعی خود را به مسائل مهمتری مانند بهبود دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، ارائه آموزش رایگان، و ساخت مسکن مناسب برای جمعیتهای فقیر هدایت کنند.
با این حال، به دلیل اولویتدهی دولت به منافع گروههای خاص به جای حمایت از بخش کشاورزی، کشاورزی در پاکستان دیگر سودآور نیست. این وضعیت باعث شده است که صنعت ساختوساز مسکن به تنها صنعت سودآور در کشور تبدیل شود، که این امر تأثیرات مخربی بر معیشت میلیونها نفر که به کشاورزی به عنوان منبع اصلی درآمد خود وابستهاند، وارد کرده است.
به عنوان ستون فقرات اقتصاد پاکستان، چالشهای بخش کشاورزی باید به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرند. یکی از چالشهای اصلی، تبدیل زمینهای حاصلخیز به مجتمعهای مسکونی است که به شدت بر بهرهوری کشاورزی تأثیر منفی گذاشته است. دولت باید اقدامات قاطعی برای استفاده کامل از پتانسیل زمینهای کشاورزی و گسترش مناطق زیر کشت انجام دهد.
طبق آخرین گزارش هیئت کشاورزان، در پنج سال گذشته، توسعهدهندگان املاک و فعالان صنعت ساختوساز بین ۳۰ تا ۴۰ درصد از زمینهای حاصلخیز در مناطق فیصلآباد، گوجرانوالا، شیخوپورا و کاسور را تصاحب کردهاند.
در استان پنجاب، که ۶۵ درصد از نیازهای غذایی کشور را تأمین میکند، ۲۰ تا ۳۰ درصد از زمینهای حاصلخیز به واحدهای صنعتی و پروژههای مسکن تبدیل شدهاند. این روند به ویژه نگرانکننده است، زیرا در لاهور ۷۰ درصد و در گجرات ۶۰ درصد از زمینهای کشاورزی به مسکن تغییر کاربری دادهاند.
صنعت املاک عمدتاً تحت کنترل یک طبقه خاص است که سهم کمی در اقتصاد کل کشور دارد. اگر این توسعه بیبرنامه مسکن در چند دهه آینده ادامه یابد، زمینهای حاصلخیز کشور به دلیل رشد جمعیت به شدت تحت فشار قرار خواهند گرفت.
آگاهیبخشی در مورد این مسائل بسیار ضروری است و باید از اصلاحاتی که رفاه کل بخش کشاورزی را در اولویت قرار میدهند، حمایت کنیم؛ اصلاحاتی که به ایجاد اقتصادی پربارتر و پایدارتر برای همه منجر خواهد شد. در غیر این صورت، ممکن است با جامعهای روبرو شویم که هرچند دارای مسکن است، اما با گرسنگی گسترده مواجه میشود.
برای افزایش بهرهوری کشاورزی، کشاورزان نیازمند حمایت دولت از طریق یارانهها و سایر اقدامات حمایتی هستند. در حال حاضر، میانگین هزینه تولید در هر هکتار در پاکستان ۶۰,۰۰۰ روپیه است که بهطور قابلتوجهی بیشتر از هزینه تولید در هند است که تقریباً ۱۵,۰۰۰ روپیه میباشد.
به عنوان مثال، هزینه تولید گندم در هر هکتار در پاکستان بین ۴۰,۰۰۰ تا ۵۰,۰۰۰ روپیه است، در حالی که هزینه تولید برنج در هر هکتار بین ۱۰۰,۰۰۰ تا ۱۱۰,۰۰۰ روپیه میباشد. در مقابل، در هند هزینه تولید گندم در هر هکتار حدود ۱۲,۰۰۰ تا ۱۴,۰۰۰ روپیه و برای برنج حدود ۲۷,۰۰۰ تا ۳۰,۰۰۰ روپیه است.
علاوه بر این، میزان تولید در هر هکتار نیز بین دو کشور تفاوت دارد؛ به عنوان مثال، تولید گندم در هر هکتار در هند حدود ۴ تن است، در حالی که در پاکستان این میزان تقریباً ۳ تن در هر هکتار میباشد.
دولت هند یارانههای گستردهای به کشاورزان خود برای کود، آبیاری، تجهیزات، اعتبار، بذر و صادرات از طریق طرحهایی مانند PM-KISAN، قیمت حمایتی حداقل و یارانه بهره اصلاح شده ارائه میدهد. در مقابل، کشاورزان پاکستانی از چنین مزایا و یارانههایی بیبهره هستند.
هزینههای کود به تنهایی حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از کل هزینه تولید را تشکیل میدهند. ارائه یارانه برای کودها و سایر نهادههای کشاورزی میتواند امنیت غذایی را تضمین کرده، بهرهوری را افزایش داده، صادرات را ترویج کند و به بهبود وضعیت پس از بلایا کمک کند.
تخصیص مجدد بخشی از بودجه غیرتوسعهای به بخش کشاورزی میتواند این یارانهها را بدون نیاز به مالیات اضافی تأمین کند.
هزینههای غیرتوسعهای در دوران هر نخستوزیر با هر دولت متفاوت بوده است. بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳، این هزینهها ۳.۶ میلیارد روپیه بود. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷، این هزینهها به ۴.۳ میلیارد روپیه افزایش یافت. اما در سه سال بعد (۲۰۱۸-۲۰۲۰)، این هزینهها به طور قابل توجهی به ۱.۱۵ میلیارد روپیه کاهش یافت.
قابل توجه است که هزینهها در سالهای بعد همچنان کاهش یافتهاند. در سال ۲۰۱۸، کل هزینهها ۵۱۴ میلیون روپیه پاکستان بود که در سال ۲۰۱۹ به ۳۰۵ میلیون روپیه و در سال ۲۰۲۰ به ۳۳۴ میلیون روپیه کاهش یافت. این کاهش نشان میدهد که میتوان بخشی قابل توجه از هزینههای غیرتوسعهای و غیرضروری را کاهش داد و میلیاردها روپیه را برای تخصیص به بخشهای حیاتی مانند بهداشت، آموزش، تحقیق و توسعه و یارانههای کشاورزی صرفهجویی کرد.
پاکستان توانایی تولید و حفظ میلیاردها دلار را دارد که میتواند وابستگی آن به کمکها و وامهای خارجی را کاهش دهد. این کشور نه از نظر جغرافیایی و نه از لحاظ منابع کمبودی ندارد، بلکه از فقدان رهبری صادق و سیستم حکمرانی مؤثر رنج میبرد.
مهمتر از همه، یک سیستم تنها زمانی مؤثر است که بهطور واقعی و عملی اجرا شود، نه فقط بر روی کاغذ. با اتخاذ و اجرای اقدامات جسورانه، پویا و نوآورانه، پتانسیل پاکستان برای خودکفایی و کاهش بدهیها، چه در سطح داخلی و چه بینالمللی، قابل دستیابی است.
با این حال، این تلاش نیاز به قدرت و استقامت زیادی دارد، زیرا انجام چنین اقداماتی ممکن است انتقادهایی از منابع داخلی و خارجی به دنبال داشته باشد. دستیابی به خودکفایی، حاکمیت و رفاه برای ملت هدفی غیرقابل دستیابی نیست، اما نیازمند رهبری صادق، صمیمانه و فداکار مانند محمد علی جناح و حمایت قوی مردم است.
بیشتر بخوانید:
آینده روابط پاکستان و چین |