بمحض اینکه سوار ماشین میشویم، تلفن عایشه زنگ میخورد. همه ما میدانیم این یعنی چه. به عدنان میگویم گاز بده. او تذکر میدهد که ما دیگر در پاکستان نیستیم، بنابراین در ترافیک شبانه دوحه با نظم و ترتیب حرکت میکنیم ، مفهومی که برای یک کراچیزاده اصیل مثل من بیگانه است. حقیقت این است که من حتی در ابتدا متوجه نشده بودم که عدنان پاکستانی است.
وقتی او برای اولین بار بدنبالم آمد، با هم انگلیسی صحبت کردیم. وقتی بین صحبتهایمان از او پرسیدم اهل کجاست، پاسخ داد: “کوهات، در پاکستان.” بنابراین سریع از انگلیسی به اردو سوئیچ کردیم. همزمان که موزه ملی قطر (NMoQ) در افق ظاهر میشود، به این فکر میکنم که دوحه یکی از معدود مکانهای روی زمین است که صحبت کردن به زبان اردو واقعاً یک مزیت محسوب میشود.
عدنان شبها که سر کار ساختمان نیست، شغلی دوم و پاره وقت به عنوان راننده دارد. عایشه زمان، خبرنگار مجله “معماری داخلی خاورمیانه” در حال پوشش این رویداد است و با توجه به پیغامهای پی در پی که در گوشیاش دریافت میکند، به نظر میرسد که نخست وزیر کشور برای افتتاحیه این رویداد در حال رسیدن است. سه پاکستانی که تا قبل از امروز یکدیگر را ندیده بودند، در کنار هم در این شهر کنار خلیج فارس به سمت نمایشگاهی که به میراث فرهنگی کشورشان میپردازد، در حرکت هستند.
عدنان طرفدار حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) است ووقتی که من و عایشه از ماشین پیاده میشویم تا وارد موزه ملی قطر (NMoQ) بشویم، به من میگوید که یک پیام به شهباز شریف از طرف او برسانم. پاسخ دادم که راجع به آن فکر میکنم. راستش، نخستوزیر آخرین چیزیست که به ذهنم می آید.
باغهای لارنس (باغ جناح) اثر دیوید آلزورث | صخره یخی شمالی
پیش درآمدی بر یک نمایشگاه
آخرین باری که زرمینه شاه، یکی از سه کیوریتور نمایشگاه “منظر: هنر و معماری پاکستان از دهه ۱۹۴۰ تا امروز” را دیدم، در کراچی بود، درست زمانی که برای نهایی کردن این نمایشگاه بلندپروازانه در موزه ملی قطر (NMoQ) در حال آماده شدن برای پرواز به دوحه بود. حالا که وارد لابی موزه با دیوارهای موجدارش میشوم، میبینم که زرمینه توسط گروهی از افرادی که در حال تبریک گفتن به او هستند احاطه شده است که کاملا سزاوارش است.
“منظر” ترکیبی از آثار متنوع هنرمندان، عکاسان، معماران، نویسندگان و آرشیویستهایی است که از دهه ۱۹۴۰ به این سو، روایتها و دیدگاههای پاکستان را شکل دادهاند. این نمایشگاه نه تنها کاوشی در زیباییشناسی است، بلکه یک تحقیق تاریخی عمیق در مورد هویت ملی، تحولات سیاسی و جنبشهای اجتماعی پاکستان است. در اینجا، سوال نه تنها این است که چگونه هنر تاریخ یک ملت را مستند میکند، بلکه چگونه مسیر آن را شکل میدهد؟
این یک کار بلندپروازانه است و هدف اصلی آن چیزی است که من کاملا با آن موافقم.
اگر از اغلب مردم بپرسید که چگونه باید در مورد مسیر طی شده یک ملت در طول سالها اطلاعات کسب کرد، به شما میگویند که یک کتاب تاریخ را بردارید و بخوانید. راستش، کتابهای تاریخی که یادم میآید در مدرسه خواندهایم، خیلی به کارم نیامدند. اگر از من بپرسید، به شما میگویم به هنر مراجعه کنید. ادبیات ما را بخوانید، به موسیقی ما گوش دهید، آثار هنرمندان ما را ببینید، ساختمانهایی که ساختهایم را بازدید کنید.
تاریخ یک سرزمین، مبارزات، پیروزیها و اسرار تاریک یک ملت در کتابهای خشک و خستهکننده خلاصه نمیشوند. آنها در آثاری که مردم خلق میکنند و داستانهایی که انتخاب میکنند تا روایت کنند، نهفتهاند. “منظر” نمونهای از این موضوع است که به آن خواهیم رسید.
بخش اختصاص یافته به آرشیو شهروندان پاکستان (CAP) در نمایشگاه «منظر»
قبل و بعد
همانطور که جمعیت مهمانان به سمت ورودی نمایشگاه حرکت میکنند، اثر هنری بلند پروازانه علی کاظم با عنوان «کنفرانس پرندگان» با ملایمت از ما استقبال میکند. پرندگان کاظم در حال پرواز هستند، در جستجوی سیمرغ افسانهای. رنگها ملایم هستند، اما آرزوها بلندپروازانه است ؛ مانند یک ملت جوان در جستجوی هویت خود.
با این حال، در حالی که “منظر” به بررسی تأثیر یک ملت بر شیوههای هنری آن و بازتاب تاریخ یک کشور در هنر آن میپردازد، اما به صورت خطی و زمانی سازماندهی نشده است. معمار، رضا علی دادا، که تازه از حضور در دوسالانه لاهور بازگشته است، طرح مارپیچ “منظر” را طراحی کرده است و به گفته کارولین هنکوک که یکی از برگزارکنندگان نمایشگاه است “هیچ خط زمانی واحدی وجود ندارد… بلکه تقاطعهایی از خیابانها، کوچهها، بنبستها، جریانها، انحرافات، پرشهای آسمانی و فرورفتن در ژرفا دیده میشود.” این نمایشگاه نه تنها به سطح رویدادها میپردازد، بلکه با تفحص عمیق در تاریخ و فرهنگ این ملت، به لایههای پنهان آن نیز دست مییابد.
گمان میکنم این بازتاب مناسبی از این موضوع است که چگونه هنری که پاکستان در طول دههها تولید کرده است، به عنوان یک نمونه کوچک از محیط سیاسی و اجتماعی غیرقابل پیشبینی که از آن سرچشمه گرفته است، عمل میکند؟
هنر ما میتواند همزمان تلخ و دلپذیر، جذاب و دور، منطقی و غیرمنطقی باشد؛ درست مانند ملت ما و خودمان. تضادهایی که کشور و مردم آن را تعریف میکنند، به طور طبیعی، هنر آن را نیز تعریف میکنند. گذشته ما مورد مناقشه است، حال در حال تغییر است و پیشبینی آینده در این بخش از جهان یک بازی احمقانه است.
در بازگشت به نمایشگاه، طراح ها ما را با سه گانه سلیمه هاشمی با عنوان “مناطق رویا” روبرو میکنند که با تصویر مبهم خود از جنوب آسیا و مرزهایی که آن را تعریف میکنند، زمین بازی را که «منظر» در آن فعالیت خواهد کرد، آشکار میکند.
بخش اول نمایشگاه، ریشههای خلاقیت پاکستان را در تاریخ پیش از جدایی آن از هند جستجو میکند. استاد الله بخش با سوهنی ماهوال،بیننده را به عاشقانههای فولکلور پنجابی وصل میکند، در حالی که مینیاتورهای عبدالرحمان چغتایی و نمایشهای زندگی روستایی زینالعابدین، هنر را در واقعیتهای زندگی مردم نشان میدهد. مجموعه این آثار عمق تاریخی و فرهنگی شبهقاره را عرضه میکنند و هنر را به عنوان پیوندی به حافظه جمعی که پیوند دهنده خاک و هویت است، نشان میدهند.
آیا طراحان میتوانستند نمایشگاه را از دوره قبل تری شروع کنند؟ احتمالا بله.
تاریخ هنر پاکستان بسیار طولانیتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میشود و به هزاران سال پیش برمیگردد(خیلی قبل از ورود اسلام به منطقه، برخلاف آنچه کتابهای درسی قدیمی ما به ما میگفتند) با این حال، برگزارکنندگان نمایشگاه تصمیم گرفتند که تمرکز اصلی را بر روی دوره پس از استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ بگذارند، زیرا بررسی تمام تاریخ هنر پاکستان در یک نمایشگاه امکانپذیر نبود و میتوانست باعث پیچیدگی بیش از حد نمایشگاه شود.
لازم به ذکر است که آثار نمایش داده شده در اینجا محدود به بوم نقاشی نیستند. برای مثال، پشت یک محفظه شیشهای، کتاب “عمل چغتایی” قرار دارد که شامل شعرهای علامه اقبال به زبانهای اردو و فارسی و همچنین تصاویری که چغتایی کشیده است میشود. این کتاب در سال ۱۹۶۸ منتشر شد و تنها ۲۷۵ نسخه از آن چاپ شد و چه کشف بزرگی است! البته، استعدادهای چغتایی فراتر از بوم نقاشی است و به فرهنگ عامه نیز گسترش یافت، همانطور که در طراحی لوگوی تلویزیون پاکستان (PTV) او مشهود است.
پ.ن: (عبدالرحمن چغتایی: یک نقاش مشهور پاکستانی است که به خاطر سبک منحصر به فرد خود که تحت تأثیر مینیاتورهای مغولی و هنر اسلامی است، شناخته میشود. او یکی از پیشگامان هنر مدرن پاکستان محسوب میشود.
کتاب “عمل چغتایی” یکی از آثار ارزشمند چغتایی است که شامل شعرهای علامه اقبال و تصاویر اوست.)
“از جلو به عقب: اثر بدون عنوان زاهورالاخلاق (۱۹۷۵)، منظرهای از مدار واقعیت نامشروع و گیاهان ۵ | تمام عکسها از کوزای کایا بوزلو”
اما قبل از اینکه به PTV بپردازیم، باید پاکستان را دریابیم.
این نمایشگاه ما را به لحظه تعیینکننده ای که دراین منطقه رخ داده میکشاند. همانطور که ماشین زمان «منظر» دنده عوض میکند و ما را به سال ۱۹۴۷ میبرد، تروما و میراث تقسیم از طریق خط تقسیم ساده اما تأثیرگذار زارینا هاشمی و خبرهای بانی عبیدی طنینانداز میشود، که با استفاده ماهرانه از دو تلویزیون جعبهای که در کنارهم قرار گرفته، شکاف پایدار بین پاکستان و هند را زیر سوال میبرد ؛ یکی کانال خبری هندی را نشان میدهد که در حال تبلیغ روایت دولتی خود است، در حالی که دیگری خبرنگاران پاکستانی را نشان میدهد که همین کار را برای اربابان خود انجام میدهند.
دراین گیرودار با نور احمد، مدیر کل آرشیو شهروندان پاکستان (CAP) برخورد میکنم. ما چند روز پیش، درست بعد از اینکه هواپیمای ما در آستانه سپیده دم در فرودگاه بینالمللی حمد دوحه به زمین نشست،باهم ملاقات کردیم البته بخاطر پرواز کمی گیج بودیم. با این حال، او به من یک پیشنمایش از آنچه CAP برای این نمایشگاه در آستین خود دارد داده بود.
موارد بایگانی شده در نمایشگاه “منظر” برخی از جذابترین بخشهای این نمایشگاه را تشکیل میدهند. در بخش نمایشگاه آرشیو شهروندان پاکستان، میتوان نسخههایی از اولین گذرنامه پاکستانی، عکسهایی که نشاندهنده تلفات ناشی از تقسیم کشور هستند و همچنین ضبط صدای اولین اعلامیه رادیویی پاکستان که توسط مصطفی علی حمدانی در نیمهشب ۱۴ اوت ۱۹۴۷ پخش شده است را مشاهده کرد. نور احمد، مدیر این آرشیو، میگوید: “نوستالژی راهی موثر برای برقراری ارتباط با مردم است. این یک روش بسیار ساده و صادقانه برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات تاریخی با مردم در مورد اتفاقاتی است که در زمان سفارش و ساخت یک اثر هنری یا معماری در پاکستان رخ داده است.”
در کنار نمایشگاه CAP، اثر باشکوه دیوید آلزورث، باغهای لارنس (باغ جناح)، قرار دارد که از یک فرش کاشان برای ترسیم تحولات استعماری و پسااستعماری این پارک نمادین لاهور استفاده میکند. با استفاده از نقشه ۱۹۱۵ باغهای لارنس، آلزورث تغییرات سبک مغولی پسااستعماری را بر روی یک فرش باغ افغانی ترسیم میکند و بدین ترتیب نوعی بازپسگیری پروژه استعماری را انجام میدهد.
پ.ن: فرش باغ افغانی به نوعی فرش دستباف اشاره دارد که معمولاً در مناطق افغانستان و ایران بافته میشود و طرحهای سنتی باغهای ایرانی و اسلامی را به تصویر میکشد. این فرشها اغلب شامل طرحهای هندسی پیچیده، گلها، درختان و آبنماها هستند که نمادهای رایج در باغهای ایرانی و اسلامی هستند.
در این مورد خاص، هنرمند از این نوع فرش برای بازسازی تغییرات تاریخی باغ لاهور استفاده کرده است. او نقشه قدیمی باغ را روی فرش پیاده کرده است تا نشان دهد چگونه باغ در طول زمان تغییر کرده است.)
من فکر میکنم این واقعیت که بازپسگیری توسط یک بریتانیایی انجام شده است که در سال ۱۹۸۷ به پاکستان نقل مکان کرد، از آن زمان به بعد به یک عنصر اصلی در صحنه هنری کشور تبدیل شده و آثاری خلق کرده است که مستقیماً با معضلات معاصر ما صحبت میکنند به ویژه در همکاریهای او با دریا کاظمی به ما میگوید که مانند خود کشور، دنیای هنر پاکستان هر “غریبهای” را که به اندازه کافی شجاع باشد تا با واقعیتهای پیچیده آن دست و پنجه نرم کند را در آغوش میکشد.
“اسناد معماری، نقشهها و عکسهای معماری از دهههای 1950 و 1960”
یک نسل جدید
اکنون «منظر» با گذاراز سال ۱۹۴۷، شروع به بررسی تلاش پاکستان برای دستیابی به یک هویت هنری رها شده از گذشته استعماری خود میکند ؛ چیزی که خود ملت نتوانست به آن دست یابد. با تلاش پاکستان برای مدرنیته در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، هنرمندانی مانند شاکی علی، زبیده آغا و احمد پرویز به دنبال ایجاد یک زبان بصری جدید برای هنر پاکستان بودند. این پیشگامان با الهام از هنر مدرن غرب، سبک هنری جدیدی را ایجاد کردند که در آن عناصر و ارزشهای فرهنگی محلی نیز وجود داشت.
بومهای رنگارنگ آغا و تجربه های کوبیستی علی نشاندهنده اشتیاقی برای بازتعریف هویت ملی از طریق فرم و واژگان هنری محلی است و رمانتیسیسم استعماری را برای یک زیباییشناسی مدرن و خودآگاه رد میکند.
همزمان با آغاز رشد و شکوفایی این کشور نوپا، هنرمندان آن نیز شروع به بالیدن کردند. گروه پاکستان در لندن که متشکل از علی امام، احمد پرویز، انور شمزه، مرتضی بشیر و صفیالدین احمد بود، وارد صحنه بینالمللی هنر شد. در واقع، یک کاتالوگ جذاب از نمایشگاه این گروه در سال ۱۹۵۸ در گالری Woodstock لندن، نیز در اینجا به نمایش گذاشته شده است. علی امام بعدها به شهرت رسید و در سال ۱۹۷۱ گالری Indus را در کراچی تأسیس کرد و به طور دائمی چشمانداز هنری این شهر را تغییر داد.
صادقین نیز مانند هنرمندان پیشین، با نوآوری و خلاقیت خود، به پیشرفت هنر کمک کرده و سبک هنری جدیدی را به وجود آورده است. مدرنیسم خطی صادقین با ترکیب خط سنتی اسلامی و شعر اقبال، میرزا غالب و فیض احمد فیض با انتزاع گسترشی، یک سبک ترکیبی ایجاد کرد که هم در بین مخاطبان محلی وهم بینالمللی طنینانداز شد.
در مقابل بومهای تیره و احساسی صادقین، اچام نقوی نویسنده را میبینم که بدون سیگار همیشگیاش، در حال گفتگو با معمار ماروی مظهر است. تصادف جالبی است، با توجه به اینکه نقوی و هنرمند ماریا لقمان با هم همکاری کردهاند تا یک Video Installationبه نام “بهروپیا” برای “منظر” بسازند که به معنای واقعی کلمه مستقیماً با کار صادقین صحبت میکند .
پ.ن: (Video Installation نوعی از هنرهای تجسمی معاصر است که در آن از ویدئو به عنوان عنصر اصلی برای خلق یک اثر هنری استفاده میشود. در این نوع هنر، ویدئو نه تنها به عنوان یک رسانه برای نمایش تصاویر متحرک استفاده میشود، بلکه به عنوان یک عنصر فضایی و محیطی نیز عمل میکند.)
لقمان از یک فیلم ۸ میلیمتری قدیمی استفاده کرده بود که از مصاحبه با صادقین گرفته شده بود، اما این فیلم دیگر قابل نمایش نبود و خراب شده بود. او از این فیلم سوخته برای ساختن یک فیلم جدید استفاده کرد تا بتواند بین گذشته و حال یک ارتباطی برقرار کند. در این فیلم جدید، در حالی که تکههای سوخته فیلم روی صفحه بنمایش درمی آمد، صدای نقوی و کامران بهلیم رباعیهای صادقین و نوشتههای اکبر نقوی درباره صادقین را میخواند.
نقوی میگفت که در این نمایشگاه، انگار صادقین و اکبر نقوی دارند با ما حرف میزنند.
“بهروپیا” اثر ماریا لقمان
یک ملت در گذار
آنچه هنر ما میتواند در مورد گذشته ما به ما بگوید، اغلب دقیقاً همان چیزی است که از دروس تاریخ مدرسه ما حذف شده است که مثال بارزش، جدایی پاکستان شرقی و غربی است. شکاف سیاسی و عاطفی که منجر به استقلال بنگلادش در سال ۱۹۷۱ شد، به طور واضح در اثر ناراحتکننده و باکونوار سلیمه هاشمی با عنوان “سوهنی دھرتی” به تصویر کشیده شده است. این اثر هنری با استفاده از تکههای روزنامه که خبرهای بد و غمانگیزی را نشان میدهند، احساس غم و اندوه هنرمند را نسبت به از بین رفتن یک کشور بیان میکند.
موارد بایگانی در این مورد عناوین روزنامههای صفحه اول Dawn در سال ۱۹۷۱هستند که خط سیر تاریخی «منظر» را هدایت میکنند. این نشان میدهد که چگونه هنر وموارد بایگانی زخمهای جدایی را ثبت میکنند و بر ماهیت چرخهای تقسیم که همچنان به شکل دادن به ژئوپلیتیک منطقه ادامه میدهد، تأکید میکنند.
همانطور که دههها گذشت، هنرمندان دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ مدرنیته را در آغوش کشیدند در حالی که همزمان به مسائل اجتماعی و سیاسی متغیر پاکستان، مبارزه برای دموکراسی، افزایش مهاجرت، رشد مراکز شهری و ظهور رسانهها نیزپرداختند. در این فضای تغییر، ترکیبهای مبتنی بر شبکه ، زاهورالاخلاق تکنیکهای مینیاتور را با انتزاع مدرن ادغام کرد، همانطور که دراثر «نمای از مدار واقعیت نامشروع» نشان داده شده است. مهمتر از آن، کمکهای او به کالج ملی هنر (NCA) به تولد برخی از درخشانترین هنرمندانی که در حال حاضر آسمان هنری پاکستان را زینت میدهند، منجر شد.
اخلاق و بشیر احمد مینیاتوریست، توسط ستوننویس اردشیر کاواجی به عنوان “جادوگر و شاگردش” لقب گرفتند. از بسیاری جهات، مرگ زودهنگام اخلاق گواهی بر خشونت بیمعنایی است که مسیر این ملت را خدشهدار کرده است و استعدادی که اغلب خیلی زود خاموش میشود. کاواجی، دوست نزدیک او، پس از کشته شدن اخلاق و دخترش جهانآرا نوشت: «بشیر همیشه بومهای زاهور را آماده میکرد. حالا وظیفه او این بود که آخرین غسل او را بدهد و او را به مزارش ببرد».
اما ظلم و ستم منحصر به پاکستان نیست. هیچکس نتوانسته خشونت و نژادپرستی که زندگی مهاجران پاکستانی را پس از افزایش مهاجرت از پاکستان خدشهدار کرد، با همان اصالت خام و شور و نشاط سبکی که رشید آرائین داشته است، به تصویر بکشد. هنر او مقابلهجویانه، ضدفرهنگ و بدون عذرخواهی است.
حتی نام یکی از آثار او در «منظر»، «پاکستانی حرامزاده (پرترهای از هنرمند به عنوان یک فرد سیاهپوست)» که یک مستند تصویری از اجرای او در سال ۱۹۷۷ است که به چهره مؤسسه هنری انگلیس تف میاندازد. «اتصالهای سوزان» آرائین مجموعهای از عکسهاست که نژادپرستی دایرههای هنری غربی را محکوم میکند، زیرا این هنرمند در اقدامی علیه محافظهکاران قدیمی، کراواتها را آتش میزند. این کار احساسی و تقریباً غیرانسانی است.
در مورد به چالش کشیدن سنتهای تثبیتشده صحبت میکنیم…
(از چپ به راست) Paki Bastard (پرترهای از هنرمند به عنوان یک فرد سیاهپوست) و اتصالات سوزان اثر Rasheed Araeen
سنت بازبینی شده
جذابترین بخش «منظر» بدون شک نمایشگاه هنر مینیاتور نوین پاکستان است و دلیل آن واضح است؛ رنگهای شفاف، ترکیب مدیومهای مختلف و ماهیت دقیق آثار هنری، نشان میدهد که چرا بسیاری از هنرمندان پرطرفدار پاکستان، چه در داخل و چه در خارج از کشور، از سبک مینیاتور نوین استفاده میکنند.
پ.ن: ( منظور از مدیوم“mediums” مواد و ابزار هنری است که هنرمندان برای خلق آثار خود از آنها استفاده میکنند. این میتواند شامل رنگهای مختلف، انواع کاغذ، پارچه، فلز و هر ماده دیگری باشد که هنرمند برای ایجاد بافت، رنگ و عمق در اثر هنری خود به کار میبرد.)
کیوریتورها به شیوهای هوشمندانه با نمایش آثار مینیاتوری مغولی هنرمندانی همچون بالچند و میر سید علی در قرنهای شانزدهم و هفدهم شروع میکنند. این نمایش، مقایسهای روشن بین تکامل این فرم هنری و چگونگی استفاده هنرمندان مدرن از روشهای خلاقانه و جسورانه برای شکستن قواعد سنتی را ارائه میدهد.
شاهزیا سکندر، در اثرش با عنوان “انفجار مرد شرکتی”، که به شکل یک کتاب باز روی دیوار گسترده شده است، با تجزیه نمادهای محبوب و اظهار نظر در مورد مفهوم “نقاشیهای شرکتی” که توسط هنرمندان هندی برای بریتانیاییها ساخته شده بود، به چالش کشیدن امپراتوری میپردازد. مینیاتورهای سکندر مرزهای مقیاس، فرم و محتوا را میشکنند و به موضوعاتی که مرکز توجهش هستند، مانند جنسیت، هویت و قدرت، میپردازد.
هوما بهابا، “شرقشناس” (سمت چپ)
هوما ملجی، “خاطرهای از یک صورتی” (سمت راست)
اثر “مرز نامرئی ۵” خادم علی نیز مستقیماً با زمانه ما صحبت میکند. علی از طریق گلدوزی روی پارچه، سیمرغ و اژدهایی را به تصویر میکشد که در مقابل هم قرار گرفتهاند، بالای گروهی از معترضان خشمگین، در یک نزاع بین خیر و شر. علی که در سال ۱۹۷۸ در کویته به دنیا آمد، در آثار خود به تاریخ پر از مبارزه افغانستان و تأثیر تبعید، تبعیض و فقدان های فرهنگی بر زندگی میلیونها نفر در این منطقه میپردازد.
فقط یک سال پس از تولد خادم علی، رابطه شکننده پاکستان با افغانستان به طور غیرقابل برگشتی آسیب دید، همانطور که بافت اجتماعی پاکستان به لطف سیاستگذاری فاجعهبار ژنرال ضیاءالحق در پی حمله شوروی آسیب دید. هنرمندانی مانند سلیمه هاشمی که سرکوب حقوق زنان در دوران رژیم ضیا را مستند کردند و لعله رخ که با جنبش زنان عمل برای اعتراض به قوانین تبعیضآمیز فعالیت میکرد، نشان میدهند که چگونه هنر به عنوان ابزاری برای مقاومت در برابر ناآرامیهای سیاسی و بیعدالتی اجتماعی عمل کرده است.
در دهه ۱۹۹۰، با افزایش محبوبیت فرهنگ عامه و رشد سریع شهرنشینی در کلانشهرهایی مثل کراچی، سبک هنری جدیدی شکل گرفت که مرزهای بین هنر اصیل و هنر عامه را در هم شکست و فرهنگ عامه و عامیانه را با هم ترکیب کرد. کار مشترک دریه کاظمی و دیوید الیسورث، “مدینه بسیار بسیار شیرین”، با ترکیب هنر کامیون و سبک نقاشی اغراقآمیز پوسترهای سینمای پاکستان، به عنوان یک تفسیر جذاب از مفهوم خانه و مهاجرت عمل میکند ؛ چه مهاجرت پیامبر محمد (ص) به مدینه باشد یا مهاجران بسیاری که کراچی را خانه خود میدانند.
خاطرات باغ اثر Amin Gulgee
یک نقشه برای هویت
یکی از بزرگترین موفقیتهای «منظر» این است که چگونه موفق میشود مسیر معماری و توسعه پاکستان را در فضای گالری بگنجاند و آن را در طول دههها به گفتگوی گستردهتر درباره توسعه پاکستان یا عدم آن، تبدیل کند.
تلاشهای اولیه ملتسازی پاکستان تحت حکومت ایوب خان با طراحی اسلامآباد توسط معمار یونانی کنستانتینوس دوکسیادیس نشان داده میشود. طرح شهری شبکهای و نقشههای معماری بازتابی از آرزوهای یک دولت نوپا برای پیشرفت هستند که سعی میکند ایدههای مدرن را با نیازهای ملی ادغام کند.
مصاحبههای فیلمبرداری شده با افراد برجستهای مانند حبیب فدا علی، آریف حسن، کامل خان ممتاز، نیر علی دادا و یاسمین لاری و همچنین نقشهها و مدلهای معماری، بینشی از فرآیندهای معماری که منجر به تحول شهرهای ما شد، ارائه میدهند.
بنیاد میراث پاکستان لاری، با استفاده از بامبو و برگهای نخل، پناهگاههایی برای سیلزدگان پاکستان ساخته است و این سازهها در نمایشگاه “منظر” نیز به چشم میخورند و حیاط کاخ شیخ عبدالله آل ثانی در موزه ملی قطر را احاطه کردهاند. یکی از این سازههای بامبو توسط نورجهان بیلگرامی، هنرمند چند رشتهای و بنیانگذار کوئل، به شیوهای زیبا تغییرداده شده است. او در اثری با عنوان “داستان نیلی”، از تکنیک ۳۰۰۰ ساله چاپ مقاوم سنگی روی پارچه آجرک استفاده کرده است. پارچه آجرک سپس روی سازه بامبو رنگشده با نیل طبیعی کشیده شده تا جلوهای چشمنواز ایجاد کند.
در همین حوالی، امین گلگی، که چند روز پیش در تالار فریر در طول دوسالانه کراچی با او آشنا شده بودم، با صدای بلند معمول خود اعلام میکند که درسفرش به دوحه، “صبحانه، ناهار و شام را با هنرمندان خورده است!” باغ خاطرات گلگی، متشکل از هفت سازه مسی که در گوشهای از حیاط چیده شدهاند، سنت مدرنیسم خطی را از طریق فرمهای باریک فلزکارانه متافیزیکی خود ادامه میدهد. مجسمههای گلگی به سمت آسمان کشیده شدهاند و آرزوهایی را که در پرندگان علی کازم در ابتدای «منظر» تجسم یافتهاند، منعکس میکنند.
پ.ن: ( دوسالانه ترجمه فارسی کلمه Biennale است .Biennale یک رویداد فرهنگی است که هر دو سال یک بار برگزار میشود. این رویداد معمولاً شامل نمایشگاههای هنری، نمایشهای تئاتر، کنسرتهای موسیقی و سایر رویدادهای فرهنگی است.)
نیر کهانی” (داستان نیلی) اثر نورجهان بیلگرامی (سمت راست) و پناهگاه تکلگمی نوع ۱ بنیاد میراث پاکستان (سمت چپ)
پ.ن: ( نیر کهانی (داستان نیلی): این نام یک اثر هنری است که توسط نورجهان بیلگرامی خلق شده است. “نیر” به معنای نیل (رنگ آبی تیره) است و “کهانی” به معنای داستان است. بنابراین، این اثر هنری به داستانی درباره رنگ نیل اشاره دارد.
نورجهان بیلگرامی: نام هنرمندی است که اثر هنری “نیر کهانی” را خلق کرده است.
پناهگاه تکلگمی نوع ۱: نوعی سازه ساده و کمهزینه است که از یک تنه درخت ساخته میشود و برای امدادرسانی در مواقع اضطراری مانند سیل استفاده میشود.
بنیاد میراث پاکستان: سازمانی است که به حفظ و احیای میراث فرهنگی پاکستان میپردازد.)
هنر به عنوان آیینه و نقشه
وقتی به ماشین برمیگردم، به عدنان میگویم که باید وقتی را خالی کند و به نمایشگاه برود. او میگوید که درموردش فکر میکند. در راه بازگشت به هتل، در مورد اینکه پاکستان کجاست و به کجا میرود صحبت میکنیم. مانند اکثر پاکستانیها، چه در داخل و چه در خارج از کشور، او نسبت به آینده چندان خوشبین نیست. من او را سرزنش نمیکنم، اما همیشه بدبینی راحت ترین کار است.
دوست دارم تصور کنم که بیشتر آثار هنری که در کشورم به وجود آمدهاند، از روی نوعی امید خلق شدهاند. دوست دارم تصور کنم که همان آرزوها «منظر» را تغذیه میکنند، جایی که هنر و معماری به عنوان یک تاریخچه از هویت در حال تکامل پاکستان ظاهر میشوند و بازتابی از پیروزیها و تراژدیهای آن هستند. این نمایشگاه نه تنها تاریخ پیچیده کشور را ترسیم میکند، بلکه فرصتی را برای ما فراهم میکند تا درک کنیم که چگونه هنر، آگاهی ملی را شکل میدهد و بازسازی میکند و چگونه هم شاهد تغییرات استو هم کاتالیزوری برای آن.
کاش مردم در وطنم میتوانستند آن را ببینند.
«منظر: هنر و معماری پاکستان از دهه ۱۹۴۰ تا امروز» تا ۳۱ ژانویه ۲۰۲۵ در موزه ملی قطر به نمایش گذاشته شده است.