پاکستان به طور کامل با این تشخیص مطابقت دارد. اولاً، نرخ پسانداز رسمی (پسانداز در بانکها به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی) در حدود ۱۴ درصد قرار دارد.
ثانیاً، اگرچه تورم اخیرا کاهش یافته است، اما نرخهای ارائه شده توسط بانکها برای انواع مختلف حسابها و طرحهای پسانداز که به مشتریان پرداخت میکنند، به مراتب پایینتر از نرخ تورم بوده و از این رو، بازدهی منفی را به همراه داشته است.
ثالثاً پاکستان همچنان یک اقتصاد نقدی است؛ میزان پول در گردش تا ۱۴ مارس به ۹.۱ تریلیون روپیه رسید.
این شرایط بحرانی و به هم پیوسته، افزایش نرخ پسانداز رسمی را بسیار دشوار خواهد کرد.
اگر نهادهای نظارتی و ارائهدهندگان خدمات مالی میخواهند تغییری در عادت پسانداز مردم ایجاد کنند، باید از دیدگاه مشتری به موضوع نگاه کنند.
راه حل باید بازدهی واقعی و بدون ریسک بالا ارائه دهد، باید امن باشد (نه طرحهای پانزی)، باید دسترسی آسانی داشته باشد (نه مستندات ۱۰ صفحهای با بیست امضا)، باید مبلغ سرمایهگذاری اولیهی مقرون به صرفهای داشته باشد و باید نقدشونده باشد.
تحقیقات نشان میدهد که مردم پاکستان معمولاً پول خود را به شکلهای مختلف پسانداز میکنند:
به صورت پول نقد، ارزهای دیجیتالی مثل بیتکوین، دلار آمریکا، طلا، خرید املاک و مستغلات، سهام شرکتها و حتی به شکل نگهداری حیوانات (که بیشتر در روستاها رایج است).
حالا بیایید به هر کدام از این روشهای پسانداز نگاه کنیم و ببینیم چطور میتوانیم این افراد را تشویق کنیم که به جای پسانداز روپیه در خارج از سیستم بانکی، پول خود را در قالب داراییهایی در داخل سیستم بانکی پسانداز کنند.
این کار نه تنها به شفاف سازی اقتصاد و افزایش نرخ پسانداز رسمی کمک میکند، بلکه به طور بالقوه به بانکها امکان بیشتری برای وام دادن میدهد. علاوه بر این، بیایید بررسی کنیم که اگر پنج سال پیش ۱۰ هزار روپیه در هر یک از داراییهای ذکر شده سرمایهگذاری شده بود، امروز ارزش آن چقدر میشد.
همانطور که در جدول دیده میشود، سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال، طلا و سهام شرکتها پس از تعدیل تورم، بازدهی مثبتی داشته است.
با این حال، بزرگترین دارایی که مردم در آن پسانداز میکنند، روپیه پاکستان است.
در حالی که ۳۴ تریلیون روپیه در داخل سیستم بانکی و طرحهای پسانداز ملی وجود دارد، ۹.۱ تریلیون روپیه به صورت پول نقد در گردش است، و میتوانیم فرض کنیم که این مقدار در گاوصندوقهای شخصی، خزانه ادارات و زیر بالشها نگهداری میشود. بازدهی ۱۰ هزار روپیهای که پنج سال پیش در یک حساب پسانداز سپرده شده بود، با توجه به نرخ تورم پنج ساله، بازدهی منفی نشان میدهد.
پس برای اینکه افراد بیشتری را تشویق کنیم که پولشان را به روپیه پسانداز کنند، چهار اقدام باید انجام بدهیم:
اول اینکه، به کسانی که میخواهند پسانداز کنند، یاد بدهیم که ابزارهای روپیهای هم وجود دارند (مثل اوراق خزانهای که ۹۰ روزه پول را برمیگرداند) و سودی میدهند که از تورم بیشتر است.
دوم اینکه، باز کردن حسابی که برای سرمایهگذاری در بازار بورس لازم است، باید مثل باز کردن یک حساب اینترنتی خیلی راحت باشد.
سوم اینکه، مبلغی که برای شروع سرمایهگذاری لازم است، باید کم و مناسب باشد (همین الان اوراق خزانه مبلغ اولیه ۵۰۰۰ روپیه دارد، اما به مردم عادی پیشنهاد نمیشود).
و آخر اینکه، این سرمایهگذاری باید طوری باشد که هر وقت بخواهند بتوانند آن را دوباره به پول نقد تبدیل کنند.
ارزهای دیجیتال، به ویژه بیتکوین و اتریوم، در پاکستان به شدت محبوب شدهاند.
اگرچه آمار دقیقی از صرافیها قابل دریافت نیست، اما تحلیلگران تخمین میزنند که داراییهای رمزارزی نگهداری شده توسط پاکستانیها بین ۱۰ تا ۳۰ میلیارد دلار باشد و بیش از ۱۰ میلیون نفر در یک یا چند صرافی ارز دیجیتال دارای کیف پول رمزارزی هستند.
فرض کنید در سال ۲۰۲۰، مبلغ یکسان ۱۰,۰۰۰ روپیه در هر یک از موارد مختلف سرمایهگذاری شده است.
توجه: به دلیل نبود شاخصهای بازار، یک آپارتمان سه خوابه در پروژه اعمار واقع در منطقه DHA به عنوان نماینده املاک و مستغلات در نظر گرفته شده است. قیمت یک گاو به عنوان نماینده قیمت حیوانات در نظر گرفته شده است. ارزش سایر طبقات دارایی بر اساس مقادیر منتشر شده در زمان نگارش این متن محاسبه شده است. (بر اساس محاسبات نویسنده)
متاسفانه، این کار (خرید و فروش ارزهای دیجیتال) قانونی نیست و این داراییها از طریق شبکههای غیررسمی و پنهانی نقل و انتقال پول (حواله) به دست میآیند.
با اینکه سرمایهگذاری در ارزهای دیجیتال ممکن است برای پول شویی استفاده شود، باعث خروج زیاد ارز از کشور گردد و ذاتاً هم ریسک بالایی دارد، اما به نظر میرسد که این نوع سرمایهگذاری رواج پیدا کرده و از بین نخواهد رفت.
بهترین راه حل فوری این است که یک نوع قرارداد ساختگی ایجاد کنیم که شبیه عملکرد یک یا چند ارز دیجیتال و نحوه خرید و فروش آنها باشد.
به این ترتیب، وقتی که مراحل شناسایی مشتری و جلوگیری از پولشویی انجام شد، مشتریها میتوانند بدون هیچ خطری در ارزهای دیجیتال سرمایهگذاری کنند.
مردم پاکستان همچنین دلار را به صورت اسکناس (نه در حساب بانکی) پسانداز میکنند. با اینکه نگهداری دلار به صورت اسکناس سود خاصی ندارد، جذابیت آن به خاطر این است که ارزش دلار معمولاً بالا میرود.
در ادامه، طلا یکی از محبوبترین انواع دارایی برای پسانداز است.
البته مردم طلا را نه از طریق ابزارهای مالی یا به شکل شمشهای طلا، بلکه بیشتر به صورت زیورآلات طلا پسانداز میکنند. تخمین زده میشود که بیش از ۱۰ میلیارد دلار زیورآلات طلا در کشور وجود داشته باشد.
برای اینکه سرمایهگذاری در طلا به آسانی خرید یک بطری آب معدنی باشد، باید آن را خرد کنیم و به صورت توکن درآوریم (یعنی به واحدهای دیجیتالی کوچکتر تقسیم کنیم).
تصور کنید یک اپلیکیشن داشته باشید که به شما اجازه میدهد به ارزش ۱۰۰ روپیه طلا بخرید؛ بتوانید از کیف پول دیجیتال یا کارت اعتباری خود پرداخت کنید، همیشه قیمت خرید و فروش مشخص باشد تا بتوانید در هر زمان بخرید یا بفروشید و همچنین این امکان وجود داشته باشد که وقتی به مقدار وزن مشخصی رسیدید، طلای فیزیکی خود را تحویل بگیرید. نهادی که این خدمات را ارائه میدهد میتواند تحت نظارت باشد و طلای فیزیکی داشته باشد که پشتوانه واحدهای دیجیتالی (توکن) ارائه شدهاش باشد. این روند میتواند یک تحول بزرگ ایجاد کند و کمکم پول نقد در گردش را وارد سیستم بانکی کند.
با اینکه بورس پاکستان در چند سال گذشته سود بسیار خوبی داشته است، بیشتر پاکستانیها به سه دلیل اصلی در سهام شرکتها سرمایهگذاری نمیکنند:
اول اینکه از سود و زیانهای احتمالی سرمایهگذاری در سهام بیاطلاع هستند؛ دوم اینکه سطح دانش مالی پایین است و به همین دلیل تعداد حسابهای کارگزاری افراد کمتر از ۱۰۰ هزار عدد است؛ و سوم اینکه باز کردن حساب کارگزاری فرآیندی بسیار دشوار و زمانبر است.
بنابراین، اگر میخواهیم مشارکت بیشتری در بازار سهام ببینیم، باید دانش مالی مردم در مورد ریسکها و سودهای سرمایهگذاری در سهام شرکتها و همچنین سهولت باز کردن حساب کارگزاری بهبود یابد.
فرصت بزرگی وجود دارد تا هزاران میلیارد روپیه پول نقدی که در دست مردم است را به سمت یکی یا چند مورد از انواع داراییهایی که در موردشان صحبت کردیم بکشانیم. این کار نه تنها به شفاف شدن اقتصاد و افزایش نرخ پسانداز کمک میکند، بلکه نقدینگی بیشتری را در اختیار بانکها قرار میدهد. برای رسیدن به این هدف، نهادهای نظارتی، بانکهای فعلی و شرکتهای نوپای پیشرو باید با یکدیگر همکاری کنند.