آقای دکتر فرید ملک، مشاور سازمان ذغال سنگ استان سند پاکستان ، ادعا کرد که در حال مذاکره با چندین سرمایهگذار برای تامین مالی اولین پروژه تبدیل زغالسنگ به گاز کشور است. وی گفت: “ما قصد داریم ۲۰ گازساز مدولار کوچک را که هر کدام ظرفیت تولید ۱۰ میلیون واحد حرارتی بریتانیایی (mmBtu) گاز سنتزی دارند، از یک منبع اروپایی برای این پروژه خریداری کنیم.”
به گفته او، این پروژه حدود ۱۰ میلیون دلار هزینه خواهد داشت. وی افزود: “ما فناوری گازسوزی زغالسنگی را که ۲۰ ساله است و در اروپا دیگر از آن استفاده نمیشود، به اینجا میآوریم. گازسازهای جدید دو یا سه برابر این مبلغ برای ما هزینه خواهند داشت.” به گفته او، یک کارخانه کود بزرگتر که توسط کود فوجی برنامهریزی شده است، برای این شرکت ۱.۶ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت که شرکت انتظار دارد از چین تامین مالی شود.
اداره ذغا لسنگ استان سند در تلاش است تا با وجود انتقادها، مخالفتها و موانع زیاد علیه سوختهای فسیلی، سرمایهگذاری برای طرح گاز مصنوعی تهر را جذب کند.
با کاهش منابع گاز طبیعی داخلی و افزایش قیمت گاز طبیعی مایع وارداتی که صنعت کود محلی توانایی پرداخت آن را ندارد، استان سند در حال کار بر روی پروژه گازسازی زغالسنگ تهر برای تولید اوره ارزانتر به منظور افزایش بهرهوری کشاورزی و تضمین امنیت غذایی است.
فناوریهای گازسازی و مایعسازی زغالسنگ از قرن ۱۸ وجود داشتهاند. طرفداران این فناوریها استدلال میکنند که آنها نسبت به سوزاندن مستقیم زغالسنگ برای انرژی، آسیب کمتری به محیط زیست وارد میکنند. منتقدان این فناوریها ادعا میکنند که این فناوریها هزینههای سرمایهای و عملیاتی زیادی دارند و این فناوریها به قدری پیچیده و دارای جزئیات زیاد هستند که به راحتی نمیتوانند به صورت روان و بدون مشکل کار کنند.
دکتر ملک میگوید دو روش برای رویکرد به گازسازی زغالسنگ وجود دارد: یا تبدیل زغالسنگ به گاز مصنوعی و تبدیل مستقیم آن به کود در یک کارخانه کود مجتمع در دهانه معدن، یا تبدیل زغالسنگ به گاز مصنوعی و سپس به گاز طبیعی مصنوعی (SNG) و تزریق آن به شبکه بزرگ خط لوله.
او میگوید استفاده از پروژه گازسازی زغالسنگ تهر برای تولید کود با تشویق سرمایهگذاران برای راهاندازی کارخانههای مجتمع برای تولید اوره، تمرکز اصلی مقامات است. وی استدلال میکند: “ما با کمبود ۲ تا ۳ میلیون تن اوره مواجه هستیم زیرا عرضه گاز برای تولید کود در حال کاهش است و باید وارد شود. بنابراین منطقی است که برای امنیت غذایی، مسیر اول را انتخاب کنیم.”
مطالعهای که توسط یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در اسلامآباد در مورد طرحهای گازسازی زغالسنگ تهر انجام شده است، میگوید امکانپذیری نظری و فنی گازسازی/مایعسازی زغالسنگ غیرقابل انکار است. با این حال، این مطالعه میگوید که قابلیت تجاری آن از منطقهای به منطقه دیگر متفاوت است و به حمایت دولت و کیفیت فناوری مورد استفاده بستگی دارد.
این مطالعه با ذکر چندین مثال از سراسر جهان این واقعیت را نشان میدهد. چین که زغالسنگ گازیشده ۳ تا ۵ درصد از کل مصرف گاز طبیعی کشور را تامین میکند، از انواع مختلف یارانهها در زنجیره ارزش SNG خود برای رقابتی کردن محصولات نهایی با سایر گزینههای موجود استفاده میکند. مطالعات نشان میدهد که صنعت تولید زغالسنگ چین سالانه بیش از ۲ تریلیون دلار یارانه دریافت میکند.
در ایالات متحده، تاسیسات گازسازی زغالسنگ داکوتای شمالی، تنها برنامه عملیاتی بزرگ مقیاس گازسازی زغالسنگ در آن کشور، در سال ۱۹۸۰ با هزینه ۲ میلیارد دلار از طریق وام ساختمانی فدرال ساخته شد و تا سال ۱۹۸۶ به طور مداوم ضرر میداد تا اینکه وزارت انرژی ایالات متحده وارد عمل شد و آن را با قیمت تخفیف خورده ۱ میلیارد دلار خریداری کرد.
فرمول قیمتگذاری گاز برای طرحهای گازسازی زغالسنگ تهر ابهامات زیادی دارد. اداره زغالسنگ سند ادعا میکند که برای تولید ۱ میلیون واحد حرارتی بریتانیایی (mmBtu) گاز مصنوعی از زغالسنگ تهر، ۷ تا ۸ دلار هزینه خواهد شد. با این حال، این ادعا قابل تأیید متقابل نیست زیرا بر اساس چندین فرض و جزئیات مالی غیرعلنی است.
علاوه بر این، قیمت تخمینی برای زغالسنگ گازیشده تهر قطعا کمتر از LNG وارداتی است که بین ۱۲ تا ۲۵ دلار برای هر میلیون واحد حرارتی بریتانیایی (mmBtu) متغیر است، اما صنعت کود پاکستان به مصرف گاز طبیعی داخلی با نرخ بسیار پایینتر و بسیار یارانهای عادت کرده است. اخیراً این قیمت پس از چند دهه از ۱ دلار به ۵ دلار برای هر میلیون واحد حرارتی بریتانیایی افزایش یافته است. این نشان میدهد که هر قیمتی بالاتر از ۵ دلار برای هر میلیون واحد حرارتی بریتانیایی منجر به افزایش قابل توجهی در قیمت کود خواهد شد.
دکتر ملک همچنین هرگونه یارانه دولتی برای پروژههای گازسازی زغالسنگ یا مشتقات آن، اوره یا SNG را رد کرد. وی گفت: “اوره یا SNG تولید شده از زغالسنگ تهر هیچ یارانهای دریافت نخواهد کرد. در عوض، یارانههای موجود برای تولیدکنندگان اوره یا مصرفکنندگان گاز لغو خواهد شد.”
نگرانی دیگر در مورد پروژه گازسازی زغالسنگ مربوط به انتشار دیاکسید کربن است. طرحهای گازسازی زغالسنگ پاکستان قطعاً وضعیت انتشار کربن آن را بدتر خواهد کرد و در واقع اهداف و بلندپروازیهای اقلیمی آن را از مسیر خارج خواهد کرد. گازیسازی زغالسنگ گران است و انتشار کربن آن بسیار بالاست به طوری که برای پایدار شدن از نظر محیط زیست، به فناوریهای اضافی و گرانقیمت کربن کپچر، استفاده و ذخیرهسازی (CCUS) نیاز دارد.
دکتر ملک معتقد است: “من به دولت گفتهام که ما نمیتوانیم بیش از ۳۰ هزار مگاوات برق از زغالسنگ تهر تولید کنیم. گازسازی زغالسنگ نیز فناوری پاکتری نسبت به سوزاندن مستقیم زغالسنگ است.”
با این وجود، او اذعان میکند که جذب سرمایهگذاری از سرمایهگذاران داخلی یا خارجی برای طرحهای گازسازی زغالسنگ دشوار است. وی میگوید: “محیط کسبوکار در کشور پاکستان بسیار خصمانه است. علاوه بر این، لابی واردات بزرگی علیه این پروژه کار میکند. تنها چینیها به نظر علاقهمند به طرحهای گازسازی هستند. کود فوجی با سرمایهگذاران چینی برای کارخانه مجتمع اوره خود مذاکره میکند.”
جالب اینجاست، دولت پاکستان چه در سطح فدرال و چه در سطح استانی، با وجود آگاهی کامل از مزایای واردات گاز از ایران که میتواند بسیاری از مشکلات آنان را حل کند و حتی به شکوفایی اقتصادی نهفته این کشور منجر شود، از اجرای آن سر باز میزند و به هزاران پروژه پر هزینه و پر ریسک دیگر روی می آورد که نهایتا به ضرر مردم پاکستان خواهد بود. لازم به ذکر است دولت استان سند در اختیار حزب مردم پاکستان به ریاست بلاول بوتو و پدرش آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان است. آقای زرداری سال ۲۰۱۳ پروژه خط لوله گازی میان ایران و پاکستان را امضا کرد.
پ.ن اندیشکده: بنظر میرسد گازسوزی زغال سنگ یک گزینه پرهزینه و آلودهکننده است که با اهداف زیستمحیطی و اقلیمی پاکستان سازگار نیست.
پ.ن: (گازسوزی زغال سنگ: فرآیندی که در آن زغال سنگ به گاز تبدیل میشود تا به عنوان سوخت استفاده شود.
گاز طبیعی مصنوعی یا SNG گازی است که از منابعی غیر از منابع طبیعی گاز طبیعی تولید میشود. به عبارت سادهتر، این گاز در طبیعت وجود ندارد و در آزمایشگاه یا کارخانهها تولید میشود.)