همانطور که سالگرد درگذشت بیگم نصرت بوتو را گرامی میداریم، به زندگی زنی میاندیشیم که تجسم استقامت، وقار و پایداری بود. او بیش از اینکه همسر نخستوزیر سابق پاکستان، ذوالفقار علی بوتو، باشد، نمادی از قدرت در برابر مشکلات عظیم بود. گذار او از زندگی خصوصی به عرصه سیاسی با شجاعت فراوان و فداکاریهای شخصی همراه بود و همه اینها به خاطر حفظ میراث دموکراتیک همسرش صورت گرفت.
سالهای اولیه زندگی وازدواج با ذوالفقار علی بوتو
نصرت بوتو، که در ۲۳ مارس ۱۹۲۹ در شهر کراچی به دنیا آمد، با نامی که در هنگام تولد گرفت یعنی نصرت اصفهانی شناخته میشد. ریشههای خانوادگی او به ایران و کردستان میرسد و از یک خانواده ایرانی-کرد با نفوذ و با جایگاه اجتماعی بالا پا به عرصه گذاشت. اوکه تحصیلات عالیه داشت و به چندین زبان مختلف مسلط بود، مظهر نخبگان زمان خود بود. ازدواجش با ذوالفقار علی بوتو در سال ۱۹۵۱ نقطه عطفی در زندگی نصرت بوتو بود و او را به قلب عرصه سیاسی پاکستان کشاند و به عنوان بانوی اول در دوران تصدی نخستوزیری همسرش، از تلاشهای سیاسی وی حمایت کرد اما تمرکز اصلی او بر خانواده و کارش در پیشبرد اهداف اجتماعی، بهویژه حقوق زنان و مراقبتهای بهداشتی بود.
برکناری ذوالفقار از قدرت و آغاز رهبری سیاسی نصرت
در سال ۱۹۷۷، با کودتای ژنرال ضیاء الحق علیه دولت بوتو، چشمانداز سیاسی پاکستان به شدت تغییر کرد. ذوالفقار علی بوتو زندانی شد و بعدها در سال ۱۹۷۹ اعدام گردید. در این دوران تاریک بود که نصرت بوتو به عرصه قدرت دست یافت و رهبری حزب مردم پاکستان (PPP) را بر عهده گرفت. رهبری او چیزی نبود که او جستجو میکرد، بلکه مسئولیتی بود که با وقار و عزم راسخ بر دوش کشید.
نصرت بوتو در مصاحبهای قدرتمند گفت: “من چارهای جز قدم برداشتن به سمت جلونداشتم؛ نه تنها برای میراث همسرم، بلکه برای آینده دموکراسی در پاکستان.” عزم و اراده او سنگ بنای مقاومت حزب مردم پاکستان علیه رژیم اقتدارگرای ضیا شد. او سختی زندان، بدنامی عمومی و رنج شخصی فراوانی را متحمل شد، ولی همچنان از دموکراسی حمایت میکرد. حزب مردم پاکستان تحت رهبری او همچنان مخالف سرسخت دیکتاتوری نظامی بود و امید به حاکمیت دموکراتیک در پاکستان را زنده نگه داشت.
رنجهای جانسوز
تراژدیهای شخصی شکلدهندهی مسیر سیاسی نصرت بوتو بودند. در سال ۱۹۸۵، پسرش شهنواز بوتو در شرایط مشکوکی درگذشت، ضایعهای که او را در هم شکست. یازده سال بعد، در سال ۱۹۹۶، پسرش مرتضی بوتو در جریان تیراندازی پلیس در دوران نخستوزیری دوم بنظیر بوتو کشته شد. او یکبار با غم واندوه گفت: “از دست دادن پسرانم پس از از دست دادن همسرم، دردی بود که هیچ مادری نباید تحمل کند.” با وجود این فقدانهای غیرقابل تحمل، نصرت بوتو استوار ماند و از تسلیم شدن در برابر نیروهایی که قصد داشتند میراث سیاسی خانوادهاش را نابود کنند، امتناع کرد.
یک مدافع مادام العمر برای اهداف اجتماعی
نصرت بوتو مدافع خستگیناپذیر مسائل اجتماعی بود، به ویژه در زمینههای توانمندسازی ، بهداشت و درمان و آموزش زنان. او فعالانه در جمعیت هلال احمر پاکستان شرکت میکرد و به خاطر کارهای خیرخواهانهاش زبانزد شده بود. دلسوزی او برای محرومان و تعهدش به بهبود زندگی زنان و کودکان از ویژگیهای بارز زندگی عمومی او بود. با وجود چالشهای سیاسی فراوان، همچنان به دنبال اصلاحات اجتماعی بود که به نفع آسیبپذیرترین اقشار جامعه باشد.
سالهای پایانی و میراث ماندگار
در سالهای آخر عمر، سلامتی نصرت بوتو به دلیل بیماری آلزایمر رو به وخامت گذاشت و او از زندگی عمومی کناره گرفت و در ۲۳ اکتبر ۲۰۱۱ در دبی درگذشت. اگرچه او از صحنه سیاسی پاکستان دور بود، ریشه های میراث او همچنان در تاریخ کشور نهادینه شده است. رهبری او در دوران بحران ملی، همراه با فداکاریهای شخصیاش، تاثیری ماندگار بر جنبش دموکراتیک پاکستان بر جای گذاشت.
همانطور که در سالگرد درگذشت او یاد او را گرامی میداریم، زندگی بیگم نصرت بوتو یادآور قدرت استقامت در برابر ظلم و ستم است. مشارکتهای او در بافت سیاسی و اجتماعی پاکستان، گواهی ماندگاری بر قدرت، شجاعت و تعهد بیوقفه او به آرمانهای دموکراسی است. میراث او همچنان الهام بخش نسلهای آینده است تا اصول عدالت و آزادی را حفظ کنند، ارزشهایی که او تا پایان عمر به آنها پایبند بود.