جنگ تعرفه ای ترامپ علیه پاکستان

درحال حاضر پاکستان با تعرفه ۲۹ درصدی بر صادرات محصولات خود به ایالات متحده روبرو است، که به طور قابل توجهی بالاتر از نرخ پایه ۱۰ درصدی است.
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

آقای دونالد ترامپ بمنظور بالا بردن قدرت چانه‌زنی آمریکا ، در روز چهارشنبه ۲ آوریل،  تعرفه 10 درصدی را برای همه کشورها اعمال کرد (که قرار بود از 5 آوریل اجرایی شود ) و ترس از افزایش شدید قیمت‌ها را در بزرگترین بازار مصرف‌کننده جهان برانگیخت.

او همچنین جریمه های متقابل جداگانه‌ای را برای کشورهای مختلف تعیین کرد که قرار است از ۲۰ فروردین (۹ آوریل) اعمال شوند. این مجازات‌ها می‌توانند تعرفه‌ها را به سطوحی برسانند که از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون دیده نشده است.

تعرفه‌های جدیدی که دولت ترامپ اعمال کرد، بحث‌های زیادی را به راه انداخته است. کارشناسان سراسر دنیا نه تنها به روش اعمال این تعرفه‌ها شک دارند، بلکه به درست بودن اهدافشان هم تردید دارند. خیلی‌ها معتقدند که این مجازات‌ها احتمالاً باعث جنگ‌های تعرفه‌ای می‌شود که نه فقط به آمریکا، بلکه به اقتصاد کل دنیا ضربه می‌زند.

آمریکا با اختلاف، بزرگ‌ترین واردکننده در دنیاست و مهم‌ترین مقصد صادراتی برای خیلی از شرکای تجاری‌اش به حساب می‌آید. این تعرفه‌ها روی وضعیت اقتصادی شرکای تجاری آمریکا تاثیر می‌گذارند، چون آن‌ها قطعا برای عرضه محصولات با قیمت رقابتی به مصرف‌کنندگان آمریکایی به مشکل برمی‌خورند.

یکی از این شرکای تجاری آمریکا،  پاکستان است که حالا با تعرفه ۲۹ درصدی روی صادراتش به آمریکا روبرو شده است. این رقم خیلی بیشتر از نرخ پایه ۱۰ درصدی است، اما از تعرفه‌هایی که روی چند همسایه جنوب و شرق آسیایی پاکستان اعمال شده، کمتر است. بیشتر صادرات اسلام‌آباد به واشنگتن را محصولات نساجی تشکیل می‌دهد، درست مثل وضعیت بسیاری دیگر از همتایان کشور پاکستان.

تجزیه و تحلیل

نرخ‌های تعرفه‌ای که دولت ترامپ تعیین کرده است، دو چیز را در نظر می‌گیرد:

کسری تجاری بین ایالات متحده و شرکای تجاری‌اش
و میزان واردات از شرکای تجاری به آمریکا.

به همین دلیل، بسیاری از کشورهایی که مازاد تجاری با آمریکا دارند، به شدت مجازات می‌شوند، در حالی که کشورهایی که تراز تجاری متعادلی با آمریکا دارند، با نرخ‌های تعرفه‌ای نزدیک به ۱۰ درصد روبرو هستند.

در واقع، هدف از این تعرفه‌ها این است که شرکای تجاری را از داشتن مازاد تجاری بزرگ منصرف کرده و در عوض، با تکمیل صادرات به ایالات متحده با واردات از آن، به تعادل برسند.
(پ.ن. : آمریکا می‌گوید: “شما نباید فقط کالاهای خودتان را به ما بفروشید و از ما کم بخرید. باید طوری تجارت کنیم که هم شما از ما بخرید و هم ما از شما، تا سود و زیانمان تقریباً برابر باشد.”به این ترتیب، آمریکا امیدوار است که با افزایش تعرفه‌ها بر کشورهایی که مازاد تجاری دارند، آن‌ها را مجبور کند تا واردات خود از آمریکا را افزایش دهند و در نتیجه، کسری تجاری آمریکا کاهش یابد.)

شکل ۱: تعرفه‌ها بر واردات و صادرات ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ – منبع: سامانه یکپارچه راهکارهای تجارت جهانی

به طور معمول، نرخ تعرفه‌های واردات به آمریکا کمتر از تعرفه‌هایی بوده که شرکای تجاری بر صادرات از آمریکا وضع می‌کردند. صادرکنندگان برای فروش محصولاتشان از آمریکا به کشورهای دیگر، با تعرفه‌های بالاتری نسبت به رقبای خارجی‌شان که محصولات خود را به آمریکا صادر می‌کنند، روبرو بوده‌اند. این استدلال دولت ترامپ بوده که با آن فشار می‌آورد تا تعرفه‌ها بر شرکای تجاری‌اش را افزایش دهد. با این حال، تعرفه‌های تلافی‌جویانه (که در پاسخ به تعرفه‌های آمریکا وضع شده‌اند) بسیار بالاتر از تعرفه‌هایی هستند که شرکای تجاری آمریکا وضع کرده‌اند.

(پ.ن. : دولت ترامپ با این استدلال که تعرفه‌های کشورهای دیگر بر صادرات آمریکا بالا بوده، اقدام به افزایش تعرفه‌ها بر واردات کرده است. اما در عمل، این اقدام منجر به واکنش متقابل و وضع تعرفه‌های تلافی‌جویانه بسیار بالاتری از سوی شرکای تجاری آمریکا شده است. به عبارت دیگر، تلاش برای ایجاد شرایط عادلانه‌تر از طریق افزایش تعرفه‌ها، در نهایت منجر به افزایش کلی موانع تجاری و احتمالا آسیب به تجارت جهانی شده است.)

شکل ۲: نرخ تعرفه‌های اعمال شده بر ایالات متحده و تعرفه‌های تلافی‌جویانه در سال ۲۰۲۴ با استفاده از روشی که دولت ترامپ به کار برد. – منبع: Trademap.org مرکز تجارت بین‌المللی

تعرفه‌های اصلاح‌شده‌ای که قرار بود آمریکا وضع کند، با محاسبه نسبت کسری تجاری با هر شریک تجاری به واردات آمریکا از آن شریک، تعیین شدند.

هرچه کسری تجاری بیشتر باشد، با توجه به میزان واردات آمریکا از آن شریک، تعرفه اعمال‌شده بر آن شریک هم بیشتر خواهد بود.

این روش هدفش در نظر گرفتن موانع غیرتعرفه‌ای است که مانع تجارت صادرکنندگان آمریکایی می‌شوند.

بنابراین، پاکستان با تراز تجاری منفی ۳.۳ میلیارد دلاری در سال ۲۰۲۴ و صادرات ۵.۵ میلیارد دلاری به آمریکا، با نرخ تعرفه تقریباً ۶۰ درصدی مواجه می‌شود. دولت ترامپ این نرخ را ۵۰ درصد تخفیف داده و تعرفه متقابل حدود ۳۰ درصدی را بر واردات از پاکستان اعمال کرده است.

این سیاست صادرات و واردات را مکمل یکدیگر می‌داند؛ یعنی افزایش واردات به آمریکا از یک شریک تجاری باید با افزایش صادرات از آمریکا به همان شریک تجاری همراه باشد. تعرفه‌های متقابل نشان داده شده در شکل ۲ به طور قابل توجهی بالاتر از تعرفه‌هایی هستند که شرکای تجاری در شکل ۱ بر صادرات آمریکا اعمال کرده‌اند.

شکل ۳: صادرات به ایالات متحده به عنوان سهم درصدی از کل صادرات در سال ۲۰۲۳ – منبع: Trademap.org مرکز تجارت بین‌المللی

در شکل ۳، سهم درصدی صادرات هر یک از شرکای تجاری به ایالات متحده از کل صادرات آن‌ها نشان داده شده است. بیش از یک چهارم کل صادرات ویتنام و کامبوج به مقصد آمریکا است، در حالی که این سهم برای چهار کشور دیگر زیر ۲۰ درصد است. با این حال، آمریکا همچنان بزرگترین مقصد صادراتی تک‌کشوری برای چین، هند و پاکستان محسوب می‌شود. برای بنگلادش، آمریکا دومین مقصد بزرگ صادراتی پس از آلمان است.

شکل ۴: صادرات نساجی از شرکای تجاری مربوطه به عنوان سهم درصدی در صادرات جهانی و صادرات نساجی به ایالات متحده از شرکای تجاری به عنوان سهم درصدی از کل صادرات نساجی در سال ۲۰۲۳ – منبع: Trademap.org مرکز تجارت بین‌المللی

شکل ۵: صادرات پنبه خام از ایالات متحده به عنوان سهم درصدی از صادرات نساجی آن کشور – منبع: Trademap.org مرکز تجارت بین‌المللی

 

در سال ۲۰۲۲، بیش از ۹ میلیارد دلار پنبه خام از آمریکا صادر شد که تقریباً ۳۰ درصد از کل صادرات نساجی این کشور را تشکیل می‌داد. آمریکا با اختلاف، بزرگترین صادرکننده پنبه خام در جهان است و در سال ۲۰۲۲، بیش از ۲.۵ برابر برزیل، دومین صادرکننده بزرگ، صادرات داشته است. اگرچه آمریکا در صنعت نساجی بیش از ۹۰ میلیارد دلار کسری تجاری دارد، اما در صادرات پنبه خام مازاد تجاری دارد. این احتمالاً یک پیوند بالقوه بین صادرات و واردات در صنعت نساجی ایجاد می‌کند، زیرا سیاست‌گذاران در سراسر جهان ممکن است اقداماتی را برای کاهش مازاد تجاری خود با آمریکا اجرا کنند.

طبق تحلیلگر زنجیره ارزش RIVA سازمان اسکاپ ملل متحد (یک ابزار آنلاین برای سیاست‌گذاران، تحلیلگران و محققان برای درک بهتر ادغام اقتصادشان در زنجیره‌های ارزش جهانی)، تقریباً ۱۸ درصد از صادرات ناخالص ایالات متحده در بخش نساجی از طریق صادرات شرکای تجاری‌اش بازمی‌گردد. این موضوع نه تنها اهمیت مشارکت در زنجیره‌های ارزش را نشان می‌دهد، بلکه فرصت‌هایی را برای مذاکره بر سر کاهش تعرفه‌ها با آمریکا بر اساس میزان محتوای آمریکایی استفاده شده در تولید محصولات نهایی فراهم می‌کند.

شکل ۶: صادرات پنبه خام به شرکای تجاری به عنوان سهم درصدی از کل صادرات پنبه خام از ایالات متحده – منبع: Trademap.org مرکز تجارت بین‌المللی

 

پاکستان دومین مقصد بزرگ صادرات پنبه خام از آمریکا پس از چین بود و بیش از ۱۵ درصد از کل صادرات پنبه خام آمریکا به این کشور می‌رفت. این رقم در سال ۲۰۱۵ حدود ۳ درصد بود. از سوی دیگر، سهم بنگلادش و هند کمتر از ۱۰ درصد باقی مانده است.

پیامدهای آن برای پاکستان

همانطور که در بالا اشاره شد، صادرکنندگان پاکستانی احتمالاً با تعرفه‌های بسیار بالاتری بر صادرات خود به ایالات متحده روبرو خواهند شد. با این حال، به نظر می‌رسد که تاثیر این تعرفه‌ها در مقایسه با برخی از رقبای پاکستان در جنوب آسیا و شرق آسیا کمتر باشد.

این تعرفه‌ها که با هدف کاهش کسری تجاری دوجانبه آمریکا با شرکای تجاری‌اش وضع شده‌اند، سیاست‌گذاران پاکستانی را مجبور خواهند کرد تا پیوندهای بین صادرات و واردات در صنایع مختلف را در نظر بگیرند تا اطمینان حاصل شود که صادرات به ایالات متحده در نتیجه این تعرفه‌ها کاهش نمی‌یابد، به ویژه به این دلیل که انباشت ارز خارجی یک اولویت بسیار مهم است.

بنابراین، برای اسلام‌آباد ضروری خواهد بود که شرکت‌ها را تشویق کند تا در زنجیره‌های ارزشی که شامل واردات از ایالات متحده می‌شود و تبدیل آن واردات به محصولات قابل صادرات به آمریکا و سایر کشورها است، شرکت کنند.

تقاضا برای واردات از ایالات متحده احتمالاً در سطح جهانی افزایش خواهد یافت، زیرا سایر کشورها نیز احتمالاً استراتژی‌هایی را برای کاهش مازاد تجاری خود با آمریکا اتخاذ خواهند کرد. این امر نیازمند استراتژی‌هایی در سطح شرکت‌ها است که باید ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خود را ارتقا دهند تا چنین وارداتی به جای استفاده به عنوان مواد اولیه برای مصرف داخلی، به صادرات تبدیل شود.

این شرایط برای پاکستان شرایط دشواری است، اما اگر پاکستان بخواهد به اهداف صادراتی خود که در برنامه‌های تحول اقتصادی اخیر پیش‌بینی شده است، دست یابد، ضروری است که بهترین رویکرد را چاره اندیشی کند.

(پ.ن. : بهترین رویکرد برای پاکستان در این شرایط، یک استراتژی چندجانبه است که شامل تقویت تولید داخلی با تمرکز بر زنجیره‌های ارزش جهانی، تعامل فعال دیپلماتیک و اقتصادی با آمریکا و تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی می‌شود. اولویت اصلی باید حفظ و افزایش درآمدهای ارزی از طریق صادرات باشد.)

مقالات پیشنهادی:

[related_articles]

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *