در ۲۱ نوامبرامسال ، حمله به کاروانهای مسافری غیرنظامی که از پاراچنار در منطقه کورام خیبر پختونخوا به سمت پیشاور در حرکت بودند، کشور پاکستان را شوکه کرد. تعداد کشتهشدگان در اثراین تیراندازی مرگبار به خودروها به ۴۹ نفر رسید. واکنش به این حادثه، دور دیگری از حملات انتقامجویانه و خونریزی را آغاز کرد و در مجموع، تعداد تلفات این درگیری فرقهای اخیر به بیش از صد نفر رسیده است.
کورام با قلههای سر به فلک کشیده، جنگلهای باستانی افرا و زمینهای حاصلخیز، مدتهاست که چهره آرامی را به دنیای بیرون نشان میدهد. اما در زیر این پوسته ی زیبا، تنشهای عمیق بین قبایل سنی و شیعه در حال جوشش است. این سرزمین مرزی که در کنار مرز افغانستان قرار دارد، در چند ماه گذشته آرامش کمی را تجربه کرده است.
اوایل سپتامبر منطقه زیبا با طبیعت زیبایش ظاهراً آرام به نظر میرسید ؛ یک آرامش کوتاه پس از یک هفته خشونت وحشیانه بین دو طایفه در اواخر ژوئیه که منجر به کشته شدن ۵۰ نفر و زخمی شدن صدها نفر دیگر شد. اگرچه به نظر میرسید منطقه دوباره نفس راحتی میکشد، اما پژواکهای شلیک راکت و تیراندازی در هوا پیچیده بود.
“این فقط یک آرامش موقت است. صلح اینجا دوام نمیآورد.” این را یک تاجر در پاراچنار، شهری با اکثریت شیعه در قلب کورام میگوید. تقریباً همه مردم ساکن منطقه میدانستند که این آرامش موقتی است.
نشانههای بازگشت درگیری همه جا دیده میشد. پیامهای واتساپ در موبایل هایی که به ساکنان شیعه هشدار میداد که ازتردد در جاده تال-پاراچنار، بزرگراه اصلی که پاراچنار را به بقیه کشور متصل میکند، خودداری کنند، زیرا این جاده توسط قبایل سنی نزدیک سدّه که شهری با اکثریت سنی نشین است به دلیل ترس از حملات احتمالی، مسدود شده است.
شیعیان منطقه به جای تردد از بزرگراه اصلی از فرعی دیگری برای تردد استفاده میکنند. جاده ۱۴ کیلومتری به نام دفاع که یک گذرگاه کوهستانی ناهموار است که قبایل شیعه سالها پیش در زمینهای مشترک خود زمانی که قبایل سنی پس از خشونتهای سال ۲۰۰۷ دسترسی جادهای را قطع کرده بودند ،ساخته بودند تا روستاهای شیعهنشین را به پاراچنار متصل کنند. سفری که از طریق بزرگراه تنها ۳۰ دقیقه طول میکشد ، از این جاده فرعی ۱۸۰ دقیقه طول خواهد کشید. برای عبور باید از میان چالهها و سنگهای لق حرکت کنید و خطی خطرناک را در امتداد مرز افغانستان طی نمایید.
سرانجام در ۲۱ سپتامبر، آرامش فریبنده کورام شکست. صدای تیراندازی و حملات راکتی به گوش رسید و ۴۵ نفر کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند. تا ۱۲ اکتبر، موج دیگری از خشونت پس از حمله به یک خودروی حامل مسافران رخ داد که منجر به کشته شدن ۱۶ نفر شد.
با افزایش حملات، بیش از ۸۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان کورام به مدت بیش از سه هفته از تأمین کالاهای ضروری محروم شدند و در محاصرهای گرفتار شدند که کل منطقه را منزوی کرد. کاروانهای شبهنظامی که تلاش میکردند از مسافران محافظت کنند، مورد حمله قرار گرفتند. خانوادهها در داخل کورام خود را گرفتار یافتند و قادر به فرار نبودند از طرفی کسانی که در خارج بودند، سرگردان بودند و راه امنی برای بازگشت نداشتند.
در اوایل نوامبر، هزاران نفر از ساکنان پاراچنار برای صلح راهپیمایی کردند و خواستار بازگشایی جاده تال-پاراچنار شدند که به مدت ۲۲ روز بسته شده بود. راهپیمایی ۱۵ کیلومتری آنها در روستای صمیر با دستاورد موقتی پایان یافت و مقامات وعده دادند که سه بار در هفته نیروهای محافظ دولتی را به آنجا اعزام کنند. با این حال، حمله های اخیر در ۲۱ نوامبر، در نزدیکی روستاهای اکثریت سنی، این امیدها را بر باد داده است و جامعه را در ناامیدی فرو برده است.
برای ناظران بیرونی، ممکن است مشکلات کورام ناشی از کدورتهای قدیمی یا اختلافات فرقهای ریشهدار به نظر برسد. اما در واقع، ریشههای این مشکلات بسیار پیچیدهتر است.
امیدوارم بتوانم در این مقاله به صورت خلاصه و ساده این مشکلات پیچیده را شرح دهم.
کورام کجا قرار دارد و ساکنان آن چه کسانی هستند؟
کورام یکی از هفت منطقه قبایلی پاکستان است که با افغانستان مرز مشترک دارد. این منطقه با جمعیت قابل توجهی از شیعیان ، دارای ترکیب جمعیتی منحصر به فردی است. اگرچه سرشماری پاکستان وابستگی فرقهای را ارزیابی نمیکند، اما گزارشهای دولتی تخمین میزنند که جمعیت کل منطقه تقریباً ۵۸ درصد سنی (عمدتاً دیوبندی) و ۴۲ درصد شیعه است.
توریها، به عنوان تنها قبیله پشتون که تقریباً تماما شیعه هستند شناخته میشوند، بزرگترین گروه قبیلهای در کورام نیزهستند. اما قبیله بنگش بین پیروان سنی و شیعه تقسیم شده است. سایر قبایل منطقه، از جمله مقبل، پاراچامکانی، منگل و موسازی، عمدتاً سنی هستند.
کورام، که پس از ادغام مناطق قبایلی سابق در چارچوب اداری اصلی در سال ۲۰۱۸ به عنوان یک ناحیه تعیین شد، به سه منطقه تقسیم میشود: کورام علیا، کورام سفلی و کورام مرکزی.
در کورام علیا، که پاراچنار شهر اصلی این منطقه است، عمدتاً قبیله توری با برخی روستاهای سنی در نزدیکی آن با اکثریت شیعه سکونت دارد.
کورام سفلی، متمرکز بر سدّه، دارای جمعیت اکثریت سنی است، اگرچه شامل جمعیت قابل توجهی از شیعیان در علیزایی نیز میشود.
کورام مرکزی، که در سالهای اخیر به این منطقه ادغام شده است، به طور غالب سنی است، به جز یک روستای کوچک شیعه.
کورام، که به دلیل پیشروی عمیق خود به داخل افغانستان به “منقار طوطی” معروف است، با ولایتهای خوست، پکتیکا و ننگرهار افغانستان مرز مشترک دارد. شهر پاراچنار تنها ۱۰۰ کیلومتر با کابل، پایتخت افغانستان فاصله دارد واین مورد اهمیت استراتژیک کورام را بیشتر میکند.
اختلافات ارضی:
بوشهره، روستایی در کورام علیا، که جوامع شیعه و سنی در آن در جوارهم زندگی میکنند، به کانون یک اختلاف ارضی تلخ تبدیل شده که از سال ۲۰۲۳ تشدید شده است. این درگیری چندین دهه طول کشیده است و بر سر یک قطعه زمین به مساحت ۱۰۰ کانال [۵۰،۵۸۶ متر مربع] است و منجر به درگیریهای مکرر، جنگهای مسلحانه و تلفات متعدد شده است. با وجود تلاش برای حل و فصل این اختلاف از طریق جرگههای قبیلهای [شوراهای سنتی]، این اختلاف همچنان حل نشده باقی مانده است.
سبط الحسن توری، پژوهشگری که در حال مطالعه اختلافات ارضی در کورام برای رساله دکترای خود است، افزایش خشونتهای فرقهای را در چندین روستا که جوامع شیعه و سنی در نزدیکی هم زندگی میکنند، مستند کرده است. آقای توری عنوان میکند که “اختلافات بر سر زمین، جنگلها، منابع آب و مناطق کوهستانی اغلب تنشها را به طور قابل توجهی بیشتر از تحریکات مذهبی، مانند حوادث در طول مراسم مذهبی یا اتهامات توهین به مقدسات، تشدید میکند.” مقامات منطقه گزارش دادند که در حال حاضر حداقل هشت اختلاف ارضی خشونتآمیز عمده بین دو جامعه در این منطقه در جریان است.
آقای توری اضافه کرد:“درگیریهای فرقهای زمانی که مساله زمین در میان باشد، بسیارشدید است و یک چرخه معیوب از انتقامجویی را برمیانگیزد”. حمله به اقلیت شیعه در منطقهای با اکثریت سنی، واکنشی در مناطق اکثریت شیعه را برمیانگیزد، و سنیها هدف بعدی میشوند. بزرگان قبیله از هر دو جامعه از این چرخه آگاه هستند و میدانند که هرگونه حمله به عضوی از فرقه مقابل منجر به خشونت متقابل میشود و در عوض به اعضای جامعه خود آسیب میرساند.
یک عزادار در کنار اجساد قربانیانی که در حملات فرقهای در منطقه کورام در ۲۱ نوامبر کشته شدند ایستاده است: این منطقه به شدت نیازمند یک استراتژی بلندمدت است که به علل اصلی خشونت بپردازد و آشتی پایداری را تقویت کند.
آقای توری همچنین خاطرنشان میکند که قبایل جنگجو در هر دو طرف از اختلافات فرقهای برای بسیج همگانی در اختلافات ارضی خود سوءاستفاده کردهاند و محیطی را ایجاد کردهاند که در آن این طرز فکر حکمفرماست که پیروزی بدون حمایت جمعی غیرقابل دستیابی است.
کارشناسان و بزرگان محلی به مسائل عمیقتری اشاره میکنند که زیربنای این اختلافات هستند، به ویژه پیچیدگیهای مالکیت زمین در این منطقه. از زمان تصرف قدرت طالبان در افغانستان در سال ۲۰۲۱، دامنه و خشونت اختلافات ارضی در کورام شدت گرفته است، که با ورود سلاحهای پیشرفته آمریکایی حاصل از عقب نشینی نیروهای افغان، تقویت شده است.
در مناطق قبایلی سابق، زمین ها اغلب با کمترین یا بدون هیچ گونه مستندات رسمی به صورت مشترک نگهداری میشدند. با این حال،ابعاد زمین ها در کورام علیا و کورام سفلی در دوران استعمار بریتانیا اندازهگیری و مشخص شده بود. اما روند تلاشها برای حل و فصل اختلافات کند بوده است. توافقنامه مری، که در سال ۲۰۰۸ امضا شد، به موضوع املاک متروکه به دلیل آوارگی ناشی از خشونت و زمینهای مورد مناقشه، اشاره کرده است. با این حال، مقامات نتوانستند مسائل اصلی را حل و فصل کنند.
کمیسیون مرزی دولت خیبر پختونخوا، که در آگوست ۲۰۲۳ تأسیس شد، با بزرگان قبایل همکاری کرده است تا اختلافات ارضی را حل و فصل کند. با این حال، یافتههای این کمیسیون هنوز منتشر نشده است و توصیههای آن هنوز به طور کامل اجرا نشده است.
برای درک کامل پیچیدگیهای درگیری های کورام، در نظر گرفتن زمینه تاریخی، از جمله تأثیر رویدادهای افغانستان و ایران، ظهور طالبان افغانستان و شبهنظامیان پاکستانی، و درگیریهای منطقهای در خاورمیانه، بسیار مهم است.
پیشینه تاریخی
تا سال ۱۸۵۰ میلادی، قبیله توری مالیات خود را به دولت افغانستان از طریق والی منصوب شده توسط کابل برای نظارت بر منطقه پرداخت میکرد. به گفته مریم ابو زهاب، محقق فقید فرانسوی، در طول جنگ دوم انگلیس و افغانستان در سال ۱۸۷۷، توریها به ژنرال رابرتز بریتانیا اجازه دادند از طریق قلمرو خود به افغانستان برود در عوض درخواست کردند که بریتانیا کنترل اداره منطقه را به دست بگیرد زیرا از تجاوز احتمالی قبایل سنی همسایه به ویژه منگلها میترسیدند.
عهدنامه گندمک در سال ۱۸۷۹ منجر به کنار گذاشتن ادعای افغانستان بر کورام، پس از تلاشهای مکرر و ناموفق برای اعمال نفوذ در آنجا شد.
خانم زهاب در مقاله خود که در کتاب “پاکستان: چشم اندازهای متنوع اسلام” منتشر شده است، مینویسد که توریها به دلیل ریشههای ترکی یا مغولی خود ( احتمالاً از ایران ) و مذهب شیعهشان، توسط بریتانیاییها به عنوان گروهی متمایز و متفاوت از همسایگان خود تلقی میشدند. با ایجاد آژانس کورام در سال ۱۸۹۲ و تأسیس بعدی خط دیورند در سال ۱۸۹۳، توریها خود را در سمت بریتانیایی مرز یافتند.
تقریباً یک قرن، جوامع سنی و شیعه در کورام به طور هماهنگ با هم زندگی میکردند، با اختلافات گاه به گاه بر سر زمین، جنگلها، منابع آب و رویدادهای مذهبی. با این حال، به گفته بزرگان محلی و کارشناسان، دینامیک این همزیستی در سال ۱۹۷۹ به شدت تغییر کرد ؛ سالی محوری در ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی.
در سال ۱۹۷۹، اتحاد جماهیر شوروی نیروهای خود را برای حمایت از دولت کمونیست خود علیه شورشیان مسلمان ضد کمونیست به افغانستان فرستاد. همزمان، یک قیام مردمی سلطنت پهلوی را در ایران سرنگون کرد و یک دولت تئوکراتیک شیعه را تأسیس کرد. کارشناسان میگویند که این رویدادها پیامدهای عمیقی برای کورام داشت، که موقعیت منحصر به فرد آن در امتداد مرز افغانستان و جمعیت قابل توجه شیعه آن را به ویژه در برابر تغییرات ایدئولوژیک و جمعیتی ناشی از آن آسیبپذیر میکرد.
به گفته خانم دکتر نورین ناصر، استاد علوم سیاسی در دانشگاه پیشاور، “رویدادهای ایران و افغانستان در سال ۱۹۷۹ نقطه عطفی برای کورام بود و تغییرات جمعیتی و ایدئولوژیک قابل توجهی را به همراه داشت.”
او میگوید که تعادل جمعیتی و فرقهای کورام در دهه ۱۹۸۰ به شدت تغییر کرد، با ورود پناهندگان افغان سنی و تأسیس گروههای مجاهدین ضد شوروی که توسط پاکستان و ایالات متحده حمایت میشدند. او افزود: “مجاهدین افغان یک شکل نظامی از اسلام سنی را با خود آوردند، در حالی که جمعیت شیعه کورام پس از ۱۹۷۹ به شدت تحت تأثیر ایدههای انقلابی ایران قرار گرفت.”
نیاز احمد کربلایی، یکی از بزرگان جامعه پاراچنار که اکنون ۶۰ ساله است، شاهد تحول درگیریها بوده است. بسیاری از پناهندگان افغان که همه سنی و از لوگر، پکتیکا و خوست بودند، در زمینهای مشترک متعلق به جمعیت شیعه کورام مستقر شدند و شروع به کشت زمینهای خود به عنوان همسایه [دهقان] کردند. کربلایی میگوید: “در آن زمان، مرز مشخصی وجود نداشت، فقط یک پاسگاه در خارلاچی وجود داشت.”
ورود این پناهندگان با تأسیس چندین گروه مجاهدین ضد شوروی، که به شدت توسط پاکستان و ایالات متحده حمایت میشدند، همزمان بود. یکی از برجستهترین آنها حزب اسلامی گلبدین حکمتیار بود. منطقه مجاور جاجی (یا زازی) در ولایت پکتیکا در افغانستان به دژ اسامه بن لادن و گروه جنگجویان داوطلب عرب در دهه ۱۹۸۰ تبدیل شد. در سال ۱۹۸۴، نیروهای شوروی روستاهای سنی در کورام، از جمله تری منگل، را در تلافی پناه دادن به جنگجویان مجاهدین بمباران کردند.
در سال ۱۹۸۲، خشونتهای فرقهای در شهر سدّه که اکثریت جمعیت آن سنی هستند، رخ داد و بیش از ۶۰ خانواده شیعه را مجبور به مهاجرت به پاراچنار کرد. با وجود توافق یک شورای قبیلهای در سال ۱۹۹۰ برای تسهیل بازگشت آنها، این تصمیم همانطور که بزرگان قبیله میگویند، هرگز اجرا نشد.
درگیریها بین جمعیت شیعه و جنگجویان مجاهدین افغان در سال ۱۹۸۶ آغاز شد، زمانی که شیعیان از ورود افغان ها از طریق زمینهای خود به افغانستان جلوگیری کردند و درگیری ناشی از آن منجر به مرگ صدها نفر از هر دو طرف و باعث آوارگی بیشتر خانوادههای شیعه از سدّه به پاراچنار شد.
کورام؛ سنگر فعالیتهای شیعه در پاکستان
با رانندگی در کورام، با بنرهای چشمگیری روبرو میشوید:
تصاویر آیتالله شهید عارف حسین الحسینی؛ روحانی شیعه که در پاکستان ترور شد و به شهادت رسید، به همراه تصاویر آیتالله خمینی؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، شهید سید حسن نصر الله؛ رهبر حزبالله لبنان، وشهید قاسم سلیمانی به طور شاخصی روی بیلبوردها نمایش داده شده است. این چهرهها نماد ارتباط عمیق منطقه با جنبشهای شیعه جهانی و نقش محوری آن در فعالیتهای شیعه در پاکستان هستند.
شهید عارف حسین الحسینی، اهل روستای پِوار نزدیک پاراچنار، پس از انقلاب ایران به عنوان چهره متحولکنندهای در سیاست شیعه پاکستان مطرح شد. او که در حوزههای علمیه معتبر نجف و قم تحصیل کرده بود، در سال ۱۹۸۵ نماینده آیتالله خمینی در پاکستان شد و موقعیت خود را به عنوان یک حلقه اتصال کلیدی بین ایدئولوژی شیعه ایران و جامعه شیعه پاکستان تثبیت کرد.
خانم زهاب در مقاله خود نوشت که تحت رهبری عارف حسین الحسینی، “نوعی “قمسازی” در پاکستان رخ داد.” این برنامه شامل هماهنگ کردن مراسم با شیوههای ایرانی، سیاسی کردن مجالس با مشارکت دیپلماتهای ایرانی، و توزیع کتابها و نوارهای کاست ایرانی از امام بارگاه ها ( حسینیه ها ) بود.
از نظر تاریخی، جمعیت شیعه کورام درگیر شدن در سیاست گستردهتر شیعه در پاکستان را محدود میکردند. با این حال، تحت رهبری الحسینی، آنها به عنوان شرکتکنندگان فعال ظاهر شدند و از طریق پلتفرمهای سیاسی مانند سازمان دانشجویان امامیه (ISO)، در سراسر کشور مشارکت کردند.
نقطه عطف در زمانی اتفاق افتاد که در سال ۱۹۸۰ اعتراضات شیعیان در اسلامآباد برای معافیت از کسر اجباری زکات توسط دولت ، شعلهور شد. اکثر شرکتکنندگان از کورام بودند. در پاسخ به این تظاهرات پر شور، دولت وقت پاکستان ، مجاهدین افغان را تحریک کرد تا به زادگاه شهید عارف حسین الحسینی حمله کنند. به گفته بزرگان محلی، الحسینی یک گروه دفاع شخصی مسلح را برای محافظت از منطقه سازماندهی کرد.
“مقامات امنیتی در حال ارزیابی خسارات ناشی از انفجاری هستند که در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۱۷ توسط تحریک طالبان پاکستان (TTP) در پاراچنار صورت گرفته است. ورود تحریک طالبان پاکستان به این منطقه در اوایل سال ۲۰۰۸ نقطه عطفی در این منطقه محسوب میشود.”
صعود و سقوط طالبان در افغانستان
پس از خروج شوروی، افغانستان در آشوب فرو رفت، زیرا گروههای مجاهدین برای قدرت مبارزه میکردند. در میان این آشوب، طالبان در اواسط دهه ۱۹۹۰ ظهور کرد و بیشتر کشور را تصرف کرد و حکومت تشکیل داد. این صعود فراتر از افغانستان طنینانداز شد، به ویژه منطقه کورام پاکستان را که قبلاً با تنشهای فرقهای شناخته شده بود، بی ثبات تر کرد.
طالبان که توسط شاخه شبکه حقانی و حضور القاعده تقویت شده بود، روابط خود را با قبایل سنی در کورام علیا به ویژه در بوشهره و متا سنگر تقویت کرد، جایی که سنیها مدتها توسط قبایل شیعه محاصره شده بودند. این همسو شدن ،تعادل قدرت محلی را تغییر داد.
خشونت های فرقهای در سال ۱۹۹۶ به اوج خود رسید، زمانی که تنشها به یک رویارویی مرگبار تبدیل شد و بیش از ۲۰۰ نفر کشته شدند.
تهاجم آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ باعث آشوب بیشتر شد. جنگجویان طالبان و القاعده که فراری شده بودند، به دنبال پناهگاه در کورام بودند، اما جمعیت شیعه منطقه تا حد زیادی از پناه دادن به آنها خودداری کردند. وقتی پاکستان در سال ۲۰۰۵ شروع به اخراج پناهندگان افغان از کورام کرد، سنیها نگران بودند که این تغییر ممکن است سلطه شیعه را بازگرداند. در عین حال، گروههای شیعه خواستار اسکان مجدد خانوادههای آواره از سدّه در طول خشونتهای ۱۹۸۲ شدند و اختلافات قدیمی را دوباره شعلهور کردند.
دکتر نورین ناصر توضیح میدهد: “وقتی پناهندگان افغان زمینهای توری را ترک کردند، قبایل سنی شروع به اشغال آن کردند. توریها از زمین خود دفاع میکنند، نه اینکه به قلمرو دیگران تجاوز کنند.”
برای مثال، در دهه ۱۹۸۰، کمپی برای پناهندگان افغان در مارگای چین در بالیشخل، منطقهای با اکثریت شیعه در کورام سفلی، تأسیس شد. وقتی در سال ۲۰۰۶ تخلیه شد، پاراچامکانی؛ یک قبیله سنی سعی کرد این زمین را اشغال کند ولی قبایل شیعه در برابر آن مقاومت کردند.
پس از اخراج شیعیان از سدّه در طول خشونتهای ۱۹۸۲، قبایل شیعه به طور جمعی تصمیم گرفتند زمینهای خود را به قبایل سنی نفروشند. این تصمیم بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای حفظ مالکیت خود و جلوگیری از ادعای سنیها بر قلمرو اجدادی آنها بود.
ورود تحریک طالبان پاکستان
کورام از اوایل سال ۲۰۰۷ شاهد خشونت فرقهای بیسابقهای بود، بحرانی که با دخالت روزافزون تحریک طالبان پاکستان (TTP) تشدید شد. این درگیری ابتدا در آوریل ۲۰۰۷ شعلهور شد و بیش از ۲۰۰ کشته برجای گذاشت، ویرانی گستردهای ایجاد کرد و منجر به اخراج سنیها از پاراچنار شد.
وضعیت در نوامبر ۲۰۰۷ وخیم تر شد، هر دو جامعه یکدیگر را به هدف قرار دادن اماکن مذهبی، از جمله حملات با نارنجک به مساجد و حملات راکتی به املاک شیعه در پاراچنار، متهم کردند.
از سال ۲۰۰۵، یک گروه طالبان محلی به رهبری فضل سعید، ساکن روستای اوچات کیلی، در این منطقه فعال بود. با این حال، ورود تحریک طالبان پاکستان تازه تأسیس در اوایل سال ۲۰۰۸ نقطه عطفی بود. تحریک طالبان پاکستان در دسامبر ۲۰۰۷ تأسیس شد و چندین گروه طالبان پاکستان را تحت یک فرماندهی مرکزی متحد کرد. حکیمالله محسود، فرمانده ارشد TTP، مسئول نظارت بر عملیات در کورام و اورکزای بود، در حالی که سعید به عنوان فرمانده محلی ادامه داد.
رهبران شیعه ادعا کردند که TTP قصد تصرف پاراچنار را دارد، و به امتناع آنها از اجازه دادن به شبهنظامیان برای استفاده از این منطقه به عنوان پایگاهی برای حملات به نیروهای آمریکایی در افغانستان اشاره کردند.
“مختار حسین”، رانندهای از پاراچنار، میگوید: “وحشیگریهای TTP باعث اتحاد قبایل شیعه شد و آنها را قادر ساخت تا مقاومت سازمانیافتهای را آغاز کنند.” او در بازتاب درگیریهای شدید در سال ۲۰۰۷ افزود: “ما حدود ۲۰۰ جنگجو داشتیم که به صورت شیفتهای چهار ساعته میچرخیدند. این کار بیوقفه بود. در ۲۷ روز اول، فقط دو بار برای استحمام از موقعیت خودم در تپه پایین آمدم.”
ورود TTP به کورام سفلی، همراه با فقدان حاکمیت نیروهای دولتی و میانجیگری ناکارآمد دولت، دینامیک قدرت محلی را به شدت تغییر داد.
این گروه تحریم اجتماعی شیعیان را در مناطق مختلط اعمال کرد، در حالی که سنیهایی که با این تحریم مخالفت میکردند با اقدامات تنبیهی از سوی شبهنظامیان مرتبط با TTP روبرو شدند.
آقای خالق داد، فعال سنی اهل کورام، جنایات انجامشده را اینگونه توصیف میکند: “اعمال وحشیانه غیرقابل توصیفی در این مدت رخ داد، از جمله هتک حرمت اجساد و سر بریدن. این توحش قبایل را به شدت قطبی کرد و آشتی را تقریباً غیرممکن ساخت.”
مسدود کردن جاده ها
مسدود نمودن جاده ها در کورام که از سال ۲۰۰۷ آغاز شد و به عنوان بخشی از یک درگیری مداوم ادامه دارد، عواقب ویرانگری برای منطقه داشته است.
پس از خروج TTP در سال ۲۰۰۷، به دلیل فقدان حمایت محلی، قبایل سنی در سدّه و سایر مناطق اکثریت، جاده اصلی متصل کننده پاراچنار به بقیه پاکستان را مسدود کردند. این مسیر که برای ساکنان پاراچنار حیاتی بود، به عنوان ارتباط اصلی آنها با پیشاور و سایر شهرهای بزرگ عمل میکرد.
ابتدا، ساکنان شیعه برای سفر و حمل و نقل کالاهای ضروری به کاروانهای اسکورت شده توسط دولت متکی بودند. با این حال، حمله های مکرر بر سر این کاروانها آنها را مجبور کرد تا یک جایگزین دشوار را انتخاب کنند: سفر از طریق افغانستان. این انحراف مسیر، از طریق پکتیا، گردیز، کابل و تورخم، یک سفر معمولی پنج ساعته را به یک آزمون طاقتفرسای ۲۰ ساعته تبدیل کرد. مسیر جایگزین نیز مملو از خطرات بود، از جمله حملات و کشتار توسط گروههای مختلف شبهنظامی، مانند طالبان افغانستان، TTP و لشکر اسلام منگل باغ، و همچنین آزار و اذیت از سوی مقامات مرزی افغان و پاکستان.
در پاسخ به این محاصره، مردم جاده جایگزینی را در زمینهای مشترک ساختند که روستاهای شیعه نزدیک علیزایی و سایر مناطق در کورام سفلی را به پاراچنار متصل میکرد.
تلاشها برای حل و فصل این درگیری منجر به توافقهای صلحی مانند توافقنامه مری در اکتبر ۲۰۰۸ و یک توافق صلح مهم در فوریه ۲۰۱۱ شد. در حالی که این ابتکارات ثبات نسبی را به ارمغان آورد و جادهها را تا حدی بازگشایی کرد، خشونتهای پراکنده همچنان ادامه داشت و منطقه را در وضعیتی از ناامنی مداوم قرار داد.
عواقب
تشکیل ولایت خراسان دولت اسلامی (ISKP) ؛ شاخه محلی داعش توسط اعضای ناراضی TTP از کورام و اورکزای همسایه در سال ۲۰۱۵، خشونت علیه شیعیان در منطقه را تشدید کرد.
پنج حمله انتحاری در پاراچنار تنها در سال ۲۰۱۷ ساکنان را مجبور کرد تا خواستار ایجاد یک ایست بازرسی نظامی برای جلوگیری از ورود افراد خارجی بدون ضمانت ساکنان شوند. یک گروه شبهنظامی ضد شیعه مسئولیت یکی از حملات را بر عهده گرفت و گفت که این حمله برای “تنبیه شیعیان به دلیل حمایت از نیروهای اسد در سوریه” بوده است.
این حملات فراتر از کورام گسترش یافت. به عنوان مثال، ISKP مسئولیت بمبگذاری انتحاری در یک مسجد شیعه در پیشاور در سال ۲۰۲۲ را بر عهده گرفت، جایی که جمعیت شیعه کورام اغلب برای نماز به آنجا میروند، و بیش از ۶۰ نفر کشته شدند. هتل پارک که توسط شیعیان کورام مورد استفاده قرار میگرفت، نیز در سال ۲۰۱۴ بمبگذاری شد.
رویدادهای غمانگیز اخیر در کورام، یک سوال بزرگتر و دلهرهآور را مطرح میکند: چگونه میتوان درگیریهای فرقهای ریشهدار کورام را که با کینههای تاریخی، اختلافات ارضی و بیاعتمادی تغذیه شدهاند، حل کرد؟
بدون یک استراتژی جامع و بلندمدت که به علل اصلی خشونت بپردازد و آشتی معناداری را تقویت کند، چرخه خونریزی به نظر میرسد که تکرار شود.
همانطور که طهیمد جان، پژوهشگری در اسلامآباد که در زمینه هماهنگی بینمذاهب فعالیت میکند، اشاره میکند، تنشهای فرقهای در کورام از شدیدترینها در پاکستان است. دههها حکومت ضعیف تحت قوانین قبیلهای و مقررات جرائم مرزی بریتانیا، این اختلافات را تشدید کرده است. نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی نیز تنشها را بیشتر شعلهور میکند، زیرا مناطق با اکثریت شیعه اغلب توسعهیافتهتر از مناطق با اکثریت سنی هستند که با زیرساختهای ناکافی و نرخ سواد پایینتر دست و پنجه نرم میکنند.
اختلافات ارضی همچنان یک نقطه حساس اصلی است. در حالی که بازپسگیری املاک متروکه که در طول درگیریهای گذشته تخریب شدهاند، روی کاغذ ممکن به نظر میرسد، تصرفات غیرقانونی زمین و فقدان توافقات قابل اجرا، ترس و ناامنی را دامن میزند. توافقنامه مری صراحتاً از قبایل جنگجو خواست تا زمینهای اشغالی را تخلیه کنند، اما بدون اجرای کامل، این اختلافات محکوم به شعلهور شدن مجدد خشونت هستند.
با این حال، در چشمانداز سیاسی کورام، جرقههایی از امید وجود دارد. روزنامهنگار و خبرنگار فعال در منطقه آقای حیدر پاسدار ، انتخابات فوریه ۲۰۲۴ را یک نقطه عطف تاریخی توصیف میکند.
آقای مهندس حمید حسین، نامزد شیعهای که توسط تحریک انصاف پاکستان (PTI) حمایت میشد، حمایت قابل توجهی از سنیهای کورام سفلی کسب کرد و پیروز حوزه انتخابیه جدید مجلس ملی کورام علیا و سفلی شد. آقای پاسدار خاطرنشان میکند که در حالی که بخش زیادی از این حمایت ناشی از محبوبیت عمران خان بود، انتخابات “پتانسیل مشارکت سیاسی برای پل زدن بر شکافها و تقویت اعتماد” را مطرح کرد.
با این حال، چالشهای جدیدی در حال ظهور هستند. بزرگان منطقه نگرانی خود را در مورد ظهور جوانان هیجان زده که از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند تیکتاک برای تحریک رقبای خود و کسب محبوبیت استفاده میکنند، ابراز کردهاند. در طول درگیریها، جوانان ازحوادث خشونتآمیزمانند پرتاب راکت و تیراندازی فیلم میگیرند ویا پخش زنده میکنند و این ویدیوها را به طور گسترده برای شعلهور کردن تنشهای فرقهای به اشتراک میگذارند. بعدازظهر یکی از روزها، یکی از بزرگان امامبارگاه مرکزی پاراچنار دیده شد که به جوانان توصیه میکرد از این اقدامات احساسی دست بردارند.
راه صلح در کورام طولانی و پر از موانع است، اما غیرممکن نیست. یک راه حل پایدار نیازمند یک رویکرد چندوجهی است: مداخله قوی دولت برای مهار جریان های مسلح ، اجرای توافقات صلح مانند توافقنامه مری، و گفتگوی مداوم بین فرقهها. رسیدگی به نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی و تقویت تلاشهای آشتیجویی جامعه محور نیز به همان اندازه حیاتی است.