فرار مغزها از پاکستان: 
 داستان مهاجرت نخبگان در مقابل درآمدهای ارسالی


تعداد پاکستانی‌های خارج از کشور، چه آن‌هایی که به طور دائم مهاجرت کرده‌اند و چه کسانی که به طور موقت برای کار از کشور خارج شده‌اند، به تازگی از مرز حیرت‌انگیز 10 میلیون نفر گذشته است. برای درک بهتر این رقم، بیش از 120 کشور مستقل در جهان وجود دارند که جمعیت آن‌ها کمتر از این تعداد است!
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

این گروه، پس از هندی‌ها، چینی‌ها، آمریکایی‌ها، روس‌ها و مکزیکی‌ها، بزرگترین جمعیت پراکنده در جهان را تشکیل می‌دهند. اکثر پاکستانی‌های غیرمقیم در کشورهای حوزه خلیج فارس مشغول به کار هستند، در حالی که تعداد قابل توجهی نیز در ایالات متحده، انگلستان واسکاندیناوی حضور دارند.

نزدیک به یک میلیون پاکستانی در سال ۲۰۲۳ کشور را ترک کردند وتنها در نیمه اول سال ۲۰۲۴ بیش از ۳۰۰۰۰۰ نفر از کشور خارج شده‌اند.

اکثر کارشناسان بر این باورند که خروج فزاینده نیروی کار متخصص، نتیجه سرگردانی کلی پاکستان و عدم تمرکز بر حل چالش‌های حکمرانی مدرن است. این کشور سال گذشته به سختی از ورشکستگی رسمی نجات یافت و در حال حاضر برای دریافت بسته نجات مالی از صندوق بین‌المللی پول (IMF) در تلاش است. به لطف اقتصاد آشفته و عدم اطمینان سیاسی بی‌پایان که امید میلیون‌ها نفر را به آینده‌ای روشن کاهش می‌دهد، این مهاجرت غیرمعمول به معنای «رأی دادن با پا» در قبال توانایی کشور برای محافظت از منافع آن‌هاست.

با این حال، سوال این است که آیا داشتن ششمین جمعیت پراکنده بزرگ جهان یک اهرم فشار است یا یک مسئولیت؟ شکاف عمیق سیاسی در سیاست ملی پاکستان به هر کجا که پاکستانی‌های زیادی در آن‌جا حضور دارند، به ویژه در بریتانیا و ایالات متحده، کشیده شده است. جامعه پراکنده پاکستانی‌ها به دسته‌های متخاصمی تقسیم شده که یکدیگر را مورد انتقاد شدید قرار می‌دهند.

در چند سال گذشته، طرفداران حزب نواز شریف (PML-N) و حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) به رهبری عمران خان در انظار عمومی با هم درگیر شده‌اند که اغلب منجر به زد و خوردهای فیزیکی زشتی در لندن و واشنگتن شده است. هفته گذشته، قطعنامه‌ای با اجماع تقریبی کنگره آمریکا (که معمولاً از نظر سیاسی دچار اختلاف است) به تصویب رسید که مشروعیت انتخابات اخیر پاکستان را زیر سوال می‌برد. حزب حاکم (PML-N) این اقدام را با حمایت حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) مرتبط می‌داند. این دو قطبی شدن در میان جامعه پراکنده پاکستانی‌ها به ضرر اسلام‌آباد است.

هیچ یک از چهار دولت مختلف در چهار سال نگرانی خود را در مورد این مهاجرت جمعی گسترده ابراز نکرده اند احتمالا به این دلیل که ارسالی پول از پاکستانی های خارج از کشور بزرگترین منبع درآمد در بودجه ملی به جز وام ها است.

در طی ده سال گذشته، متوسط درآمدهای ارسالی سالانه پاکستانی‌های خارج از کشور تقریباً ۲۳ میلیارد دلار بوده است  که معادل ۷ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور است. برعکس، پاکستان برای یک دوره ۴ ساله به دنبال بسته‌ وام ۶ میلیارد دلاری از صندوق بین‌المللی پول (IMF) است. تضاد اندازه این دو جریان درآمدی نمی‌تواند آشکارتر باشد.

به‌طور عجیبی، این معادله ساده اقتصادی-اجتماعیِ “بگذار آن‌ها در خارج از کشور به دنبال کار بگردند و پول به خانه بفرستند به جای اینکه در داخل کشور به آن‌ها شغل بدهیم و حقوقشان را پرداخت کنیم”، انگیزه دولت‌های سیاسی را برای اولویت دادن به گسترش بازارهای کار داخلی کاهش می‌دهد. اما این فقط نیروی کار در پایین ترین رده دستمزد نیست که کشور از دست می‌دهد، بلکه طبقات حرفه‌ای را نیز از دست می‌دهد که موتور محرک اقتصاد اجتماعی-سیاسی هستند و بهره‌وری کشور را تقویت می‌کنند.

این وضعیتی است که دو لبه تیز دارد ؛ «درآمد نقدی» برای دولت در عین حال به معنای «فرار مغزها» برای کشوری است که بسیاری از باهوش‌ترین افرادش را به خارج فرستاده و باعث ایجاد شکافی فزاینده در زمینه کارآفرینی، نوآوری و تخصص حرفه‌ای مانند مدیریت و رهبری اجتماعی-اقتصادی می‌شود.

پاکستان نیاز دارد این سیستم معیوب را که اعتماد حتی بهترین وباهوش‌ترین افرادش را نسبت به خود از بین می‌برد، اصلاح کند. احزاب سیاسی پاکستان همچنان در مورد ضرورت یک منشور ملی برای اقتصاد صحبت می‌کنند که بتواند اجماع در مورد اصلاحات گسترده اجتماعی-سیاسی مرتبط با توسعه اقتصادی ایجاد کند. زمان آن فرا رسیده است که آن‌ها به جای حرف، عمل کنند. راه‌حل استراتژیک برای مقابله با چالش فرار مغزها در پاکستان در یک رویکرد بلندمدت یکپارچه نهفته است.

این راه‌حل ترکیبی از موارد زیر است:

  • سرمایه‌گذاری در آموزش و پژوهش برای تشویق نوآوری
  • ایجاد یک محیط کسب‌وکار مطلوب برای تشویق کارآفرینان و متخصصان به یافتن رشد و ثبات
  • ترویج مشارکت بخش دولتی و خصوصی برای تقویت صنایع که بتوانند نیروی کار ماهر را جذب کنند
  • معرفی برنامه‌های توسعه مهارت برای افزایش قابلیت اشتغال
  • رسیدگی به بی‌ثباتی سیاسی برای تقویت اعتماد به سیستم
  • مشارکت با جوامع پراکنده (دیاسپورا) برای اجازه دادن به متخصصان موفق در خارج از کشور برای مشارکت ملی
  • بهبود امنیت اجتماعی و مراقبت‌های بهداشتی برای کاهش انگیزه مهاجرت
  • ترویج دورکاری به منظور اجازه مشارکت متخصصان در سطح جهانی و تجلیل از داستان‌های موفقیت‌آمیز متخصصانی که ماندند و تأثیر مثبتی گذاشتند، زیرا روایت‌های مثبت الهام‌بخش دیگران برای ماندن نیز می‌شود.

نوشته های مرتبط:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *