بازی دو سر برد پاکستان با ایران و عربستان (قسمت دوم) | تحلیل اقتصادی و سیاسی
در طول یکسال گذشته گفتگوی های مفصلی با اندیشمندان و نخبگان جامعه پاکستانی انجام داده ام.
یکی از موضوعات اصلی این مباحث بررسی عدم تحقق برنامه های متنوع وعده داده شده میان مسئولین دو کشور بود.
اکثر قریب به اتفاق نخبگان پاکستانی بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران در ۴ دهه گذشته، اولویت ارتباطی خود را تقویت مناسبات مذهبی با مردم پاکستان قرار داده است و همین موضوع باعث بدبینی شدید مقامات امنیتی و حاکمیت پاکستان به سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان گردیده است.
هر چند سیاست های جمهوری اسلامی ایران در قبال همسایه ای همچو پاکستان که تنها ۱۰ نهایتا ۱۵ درصد از جمعیت ۲۵۰ میلیون نفری آن را شیعیان تشکیل میدهند ممکن است بر محوریت مسائل مذهبی نباشد ، اما متاسفانه درک و دریافت مسئولین، نخبگان و اندیشمندان پاکستانی و حتی مردم عادی پاکستان چنین است .
آقای ناصر شیرازی، از اعضای تاثیر گذار حزب وحدت مسلمین ، تنها حزب سیاسی- ملی شیعیان پاکستان، در گفتگوی حضوری به بنده گفت: حتی وقتی مسائل داخلی شیعیان پاکستانی را در جلسات مختلف با مسئولین بلند پایه پاکستانی در میان میگذاریم، آنها بیش از اینکه به درخواست ما و دغدغه ی اصلی توجه کنند، بیشتر به دنبال کشف رابطه شیعیان پاکستان با جمهوری اسلامی ایران هستند و این موضوع نشان از یک سو تفاهم عمیق و گسترده در سطح حاکمیت پاکستان دارد.
نکته قابل توجه دیگری که در این مصاحبه ها به آن اشاره شد، بورسیه های متنوع کشور آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس به اساتید و محققین پاکستانی بود.
آقای دکتر ظفر جاسپال، استاد روابط بین الملل دانشگاه قائد اعظم معتقد است: پاکستان به اهمیت روابط خود بالاخص در حوزه اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران به خوبی واقف است.اما چون اکثر بروکرات ها و مسئولان پاکستانی در ایالات متحده آمریکا درس خوانده اند و با انجمن ها و اندیشکده های عربستان و امارات همکاری میکنند، هیچ گاه تلاش جدی برای تعمیق روابط اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران نمیکنند و منافع شخصی خود را به منافع ملی و بلند مدت مردم پاکستان ترجیح میدهند.
متاسفانه شناخت مسئولان و تصمیم سازان پاکستانی از ظرفیت ها و توانمندی های جمهوری اسلامی ایران نه تنها بسیار اندک است که در بسیاری از موارد نادرست است.
آقای جاوید چودهری، پر خواننده ترین نویسنده اردو زبان پاکستانی، تنها پس از ۱۰ روز اقامت در شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و شیراز،به این نتیجه رسیده بود که دیدگاه او و بسیاری از مسئولان پاکستانی در قبال ایران کاملا اشتباه و متفاوت با واقعیت های جامعه ی ایرانی است و اگر این شناخت تصحیح گردد، روابط بین دو کشور شاهد رشد تصاعدی در تمام زمینه ها خواهد بود.
وقتی از ایشان سوال کردم ، چرا مقامات پاکستانی با سفر به این کشور واقعیت ها را درک نمیکنند،جواب قابل تاملی داد.
آقای چودهری معتقد بود، پس از دو بار سفر به ایران به همراه دو نخست وزیر وقت پاکستان یعنی آقایان جمالی و نواز شریف با همراهی رئیس ارتش پاکستان ( آقای ژنرال باجوه ) ، نحوه برخورد مقامات ایرانی با مقامات پاکستانی با سطح توقع و عرف دیپلماتیک پاکستان همخوانی نداشته و همین برخورد نامناسب باعث شد تا نظر بالاترین مقامات دولتی و حاکمیتی پاکستان نسبت به دولتمردان ایرانی بسیار منفی گردد. و هنگامی که بالاترین سطوح تصمیم گیری در پاکستان با لنز بدبینی به یک کشور بنگرند، طبیعی است که سایر مناسبات نیز تحت تاثیر این نگاه قرار خواهد گرفت.
بالعکس، پادشاهی عربستان سعودی با وجود تنش های فراوان با مقامات پاکستانی، همیشه بیشترین تشریفات را در اختیار مقامات پاکستانی قرارداده و همین نحوه برخورد باعث ایجاد اعتمادی عمیق میان سران دو کشور گردیده است.
پس از ۲ دهه زندگی در جمهوری اسلامی ایران و حضور در بسیاری از کنفرانس ها و جلسات با موضوع پاکستان، به شخصه معتقدم، شناخت بسیاری از مقامات سیاسی جمهوری اسلامی ایران از کشور همسایه خود به بیش از دو دهه پیش باز میگردد در حالیکه پاکستان هر ۱۰ سال یکبار با تغییرات بنیادین سیاسی، امنیتی ،اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی روبروست و در صورت عدم شناخت این تغییرات و بازبینی باورهای خود در قبال پاکستان در بسیاری از سیاست های میان مدت و بلند مدت دچار اشتباهات استراتژیک خواهد شد.
اندیشکده اقبال به عنوان تخصصی ترین اندیشکده در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان با شناخت دقیق و عمیق خود از واقعیت های کشور پاکستان ، چند پیشنهاد عملیاتی و قابل اجرا به دولتمردان جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل ارائه مینماید:
*بازبینی سیاست های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت جمهوری اسلامی ایران در قبال پاکستان
این بازبینی تنها در صورتی امکان پذیر است که تغییرات شگرف در جامعه پاکستانی، دانشجویان بورسیه شده پاکستانی، تکنوکرات ها و مسئولین غیر سیاسی پاکستان، نسل جدید سیاستمداران کشور پاکستان، تغییرات بنیادین در حاکمیت یا همان ارتش پاکستان و سرمایه گذاری و برنامه های بلند مدت کشورهای مختلف در پاکستان با دقت بررسی گردد.
*متمرکز نمودن اولویت اصلی بر روی تجارت و تعاملات اقتصادی میان ایران و پاکستان:
جناب آقای امیری مقدم، سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسلام آباد معتقد است، میتوانیم بیش از نیمی از واردات سالانه خود را از کشور پاکستان تامین نماییم. چنانچه جمهوری اسلامی ایران بتواند حتی ۱ چهارم واردات خود را (که حدود ۱۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود) از پاکستان تامین نماید، به یکی از شرکای استراتژیک پاکستان تبدیل شده و پاکستان در تمام تصمیم گیری های خود حفظ منافع ایران را در اولویت قرار خواهد داد.
*شراکت با عربستان سعودی در پروژه معدن ریکودک بلوچستان پاکستان:
معدن ریکودک بلوچستان ، پنجمین معدن بزرگ طلا و مس جهان است که بعد از سالها تعلل به زودی بهره برداری از آن آغاز میگردد. سرمایه گذاری ۱۰ میلیاردی در این معدن توسط دولت پاکستان و شرکت آنتافوگوستا باعث ایجاد ۱۲ هزار شغل جدید در منطقه بلوچستان خواهد شد. اهمیت این معدن علاوه بر ذخایر عظیم طلا و مس ، نزدیک بودن آن به جمهوری اسلامی ایران است.
این معدن تنها ۸۵ کیلومتر با مرز ایران فاصله دارد و حضور کنسرسیوم های خارجی در نزدیکی مرزهای ایران زنگ هشداری است که باید جدی گرفته شود و حضور ایران به عنوان یکی از ذینفعان این پروژه میتواند تهدیدات منطقه را به فرصت تبدیل نماید.
عربستان ۱ میلیارد دلار در این معدن سرمایه گذاری خواهد کرد و شریک سوم دولت پاکستان خواهد بود. پیشنهاد میکنیم جمهوری اسلامی ایران هم با شراکت در این معدن علاوه بر منافع اقتصادی، از منافع امنیتی و استراتژیک این منطقه بهره مند گردد و برای اولین بار در پاکستان به جای رقابت با عربستان سعودی، با این کشور شراکت نماید.
*جایگزین نمودن استراتژی گسترش بازارچه های مرزی با تاسیس مناطق آزاد اقتصادی در مرز با پاکستان:
یکی از سیاست های دولت آقای رئیسی افزایش تعداد بازارچه های مرزی با پاکستان است.
اما اگر به دستاوردهای این بازارچه ها بنگریم، متوجه میشویم که منفعت خاصی برای پاکستان و ایران ندارد.
بازارچه های مرزی معمولا همانند بسیاری از تجارت های مرزی در اختیار عده خاصی از مردم قرار میگیرد که به طور معمول تجارت های غیر قانونی را دنبال مینمایند. این موضوع در مناطق بلوچستان پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران بسیار پر رنگ تر از سایر مناطق است.
به جای گسترش این پروژه، پیشنهاد میکنیم در همان مناطقی که بازارچه های مرزی را پایه گذاری نموده اید، مناطق آزاد اقتصادی تاسیس نمایید. انرژی مورد نیاز این مناطق با قیمت داخلی توسط جمهوری اسلامی ایران تامین گردد و شرکتهای پاکستانی توانمند در شراکت با شرکتهای ایرانی به تولید محصولات با کیفیت برای صادرات به بازارهای جهانی همت گمارند.
با توجه به اینکه شرکتهای پاکستانی امکانات بسیار خوبی برای صادرات محصولات خود به سراسر جهان دارند و در بسیاری از کشورها نیز قراردادهای تجارت ترجیحی دارند میتوانند محصولات تولید شده در این مناطق را به سرتاسر جهان صادر کنند که علاوه بر رشد و شکوفایی منطقه سیستان و بلوچستان و اشتغالزایی قابل توجه آن، ارز آوری خوبی هم برای شرکتهای ایران به همراه داشته باشد.
کشور چین هم با توجه به اولویت های اقتصادی خود در منطقه میتواند به عنوان یک شریک استراتژیک در این مناطق هم سرمایه گذاری نماید و هم با تشویق شرکتهای تولیدی خود باعث رونق هرچه بهتر آن گردد.
*پیگیری جدی و ارائه مشاوره در خصوص دریافت معافیت تحریمی از آمریکا در پروژه انتقال گاز :
پاکستان با توجه به جمعیت قابل توجه و نیز برنامه ریزی برای رشد اقتصادی خود به شدت به گاز و برق نیازمند است.
بعد از بررسی های فراوان ، تمام مقامات پاکستانی میدانند که به سرانجام رساندن پروژه خط لوله گاز از ایران، به صرفه ترین و نزدیک ترین راه برای رفع نیازهای انرژی داخل پاکستان است.
اما مشکل اصلی، ترس سیاستمداران پاکستان از اعمال تحریم های آمریکا بلاخص درشرایطی که پاکستان تا ۳ سال آینده به شدت محتاج کمک های صندوق بین المللی پول است باعث شده تا این پروژه عملیاتی نگردد.
هر چند سیاستمداران پاکستان ادعا میکنند که با آمریکایی ها برای دریافت معافیت در حال مذاکره هستند، اما به گفته خانم نسیم زهرا، استاد دانشگاه قائد اعظم و از تحلیلگران سیاسی پاکستان، هیچگونه مدرکی دال بر پیگیری جدی دولتمردان پاکستانی در خصوص دریافت معافیت تحریمی وجود ندارد و اکثرادعاهای مطرح شده، تنها برای آرام کردن افکار عمومی است و در عمل اتفاقی نیفتاده است.
پیشنهاد میگردد، جمهوری اسلامی ایران با تشکیل یک کمیته تخصصی و حضور متخصصین هر دو کشور، پیگیر اجرایی شدن دریافت معافیت تحریمی آمریکا در قبال این پروژه باشند.
*تمرکز بر قدرت ریاست جمهوری پاکستان:
به نظر میرسد، آقای شهباز شریف، نخست وزیر کشور پاکستان نه قدرتی برای تعمیق روابط با جمهوری اسلامی داشته باشد و نه علاقه ای . ایشان با توجه به توصیه های برادرش، نواز شریف و نیز روابط بسیار نزدیک خود با عربستان سعودی، ترجیح میدهد تمام تخم مرغ های خود را در سبد کشورهای حوزه خلیج فارس قرار دهد.
اما آقای آصف زرداری، رئیس جمهور پاکستان علاوه بر داشتن قدرت تصمیم سازی در کشور پاکستان ، یکی از سیاس ترین و زیرک ترین سیاستمداران این کشور نیز به شمار می آید و بیش از هر سیاستمدار دیگری در پاکستان خواهان تعمیق روابط با جمهوری اسلامی ایران است.
آقای رئیسی در دیدار با آقای زرداری میباست از این اهرم پر فشار در میدان سیاسی پاکستان به خوبی استفاده نموده و در یک همکاری مشترک استراتژی مناسبی برای تعمیق روابط بالاخص در حوزه اقتصادی ترسیم نمایند.
در میان سیاستمداران پاکستان مشهور است که میگویند: اگر آقای زرداری قولی بدهد، تا پای جان بر سر آن عهد و پیمان می ایستد. به شرطی که عهد و پیمان مورد توافق ایشان باشد.
پیشنهاد میگردد از این خصوصیت منحصر به فرد آقای زرداری در پاکستان به نحو احسن استفاده شده و عهد و پیمان مشخصی با شخص رئیس جمهور به امضا برسد.
در قسمت بعدی مقاله، پیشنهادات بیشتری ارائه خواهد شد.