عمران خان در مقابل حاکمیت پاکستان

(قسمت اول) هیچ کجای پاکستان و در هیچ یک از سازمان ها و نظام های سیاسی ، اجتماعی چنین شایسته سالاری وجود ندارد و همین نگرش ساده اما اساسی باعث گردیده تا سربازان پاکستانی یکی از بهترین و ورزیده ترین سربازان، فرماندهان آن از بهترین فرماندهان و استراتژیست های جهان و موسسات زیر نظر ارتش از مدرسه و بیمارستان گرفته تا اندیشکده ها و شرکتها، جز بهترین های پاکستان باشند.
ببر قدرتمند است اما نهایتا شیر سلطان جنگل است
این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

اگر ۱۰ روز پیش قصد داشتید به سمت منزل آقای عمران خان در لاهور بروید، از چند کیلومتر مانده به منزل ایشان در نزدیکی زمان پارک، با جمعیت انبوهی مواجه میشدید که با چوب دستی و شال و سربندهای سفید و قرمز که نمادهای حزب انصاف است ، به استقبالتان می آمدند و از شما دلیل حضور در آن منطقه را میپرسیدند.

اگر جواب درست و توجیه قانع کننده ای به پرسش هایشان داشتید که هیچ وگرنه با همان چوب دستی ها، خوب از خجالتتان در می آمدند تا قبل از رفتن به منطقه ی زمان پارک خوب فکر کنید.

هر چه به خانه ی عمران خان نزدیک تر میشدید، بر انبوه جمعیت افزوده میشد و چوب دستی ها بزرگتر و اشخاص حاضر تنومند تر به نظر میرسیدند، در اطراف خانه هم کلی چادر های مسافرتی بزرگ و کوچک نصب شده بود که مردم در آن یا در حال استراحت بودند ، یا در حال صرف غذا و نوشیدنی.

عمران خان آنها را تایگر، یا همان ببر های انصاف مینامید

این ببرهای وفادار، حاضر بودند  به هر قیمتی از جان عمران خان محافظت کنند و فرقی نمکرد که رودر رویشان پلیس قرار داشته باشد یا نیروهای ویژه یا مردم مخالف. آنها حاضر بودند جان بدهند اما کوچکترین گزندی به عمران خان نرسد.

بعد از دستگیری عمران خان ، کل دنیا شاهد غرش این ببرهای وفادار بود و برای اولین بار در تاریخ ۷۶ ساله کشور پاکستان دیدیم که ببرهای عمران خان  وارد محوطه های نظامی که به تعبیری لانه ی شیرهای پاکستان است شدند و حتی با آتش زدن خانه ی ژنرال ارتش در شهر لاهور،  نشان دادند که وقتی ببرهای عمران خان حمله کنند ، کاری از دست شیرها هم بر نمی آید.

اما بعد از گذشت تنها ۱۰ روز از آن همه شور و هیجان و اشتیاق، امروز اگر به سمت خانه ی عمران خان بروید، نه از چادرهای مسافرتی اطراف خانه خبری هست، نه از ببرهای وفادار عمران خان اثری باقی مانده و نه دیگر کسی غیر از پلیس را اطراف خانه او مشاهده میکنید!

ممکن است با خود بیندیشید در ۱۰ روز گذشته چه اتفاقی در کشور پاکستان افتاده که عمران خانی که تا دیروز یک لشگر مجهز،  آماده حفاظت از او بودند ، امروز تک و تنها در داخل خانه ی خود حبس گردیده است؟

جواب این سوال در شناخت درست جامعه ی پاکستان است.

کسی که پاکستان را به درستی بشناسد خوب میداند که  فقط۲ چیز در پاکستان دارای تقدس است  و مردم به این ۲ چیز باور قلبی دارند.

یک، دین مبین اسلام و نمادهای آن است.

 

شما در هر پست و مرتبه و مقامی که باشید فرقی نمیکند، فقط کافی است چیزی علیه اسلام و پیامبر عظیم الشان آن بر زبان بیاورید. در چشم به هم زدنی هر چه دارید و ندارید از دست خواهید داد و در کمتر از ۲۴ ساعت جنازه تان هم قابل تشخیص نخواهد بود.

چه تاجر سریلانکایی و صاحب کارخانه در پاکستان باشید، چه کارگر مسیجی آجز پزی های اطراف لاهور باشید و چه فرماندار بزرگترین ایالت و استان پاکستان یعنی پنجاب باشید، وقتی علیه دین یا مقدسات دینی همچون قرآن و نبی گرامی اسلام سخنی بر زبان بیاورید کارتان تمام است.

 

دو، ارتش پاکستان.

ارتش در بطن جامعه ی پاکستانی دارای احترام و تقدس است.

هر چند این روزها سخنان بسیاری علیه آن به گوش میرسد ، اما هنوز اکثریت مردم پاکستان ارتش را نماد قدرت، صلابت و غرور پاکستان میدانند.

دلایل متعددی برای این احترام قلبی وجود دارد، اما در این نوشته تنها به  ذکر ۲ دلیل اکتفا میکنم.

۱.تنها سیستم شایسته سالار در کشور پاکستان:

مردم اعتقاد دارند، ارتش تنها نهاد و سیستمی است که در آن هر شخص بر اساس شایستگی خود رشد میکند و چنانچه شخصی شایستگی لازم را نداشته باشد، هر چقدر هم که دارای پشتوانه ی مالی و قومی قبیله ای باشد، نمیتواند به مدارج بالای نظامی برسد.

هیچ کجای پاکستان و در هیچ یک از سازمان ها و نظام های سیاسی ، اجتماعی چنین شایسته سالاری وجود ندارد و همین نگرش ساده اما اساسی باعث گردیده تا سربازان پاکستانی یکی از بهترین و ورزیده ترین سربازان، فرماندهان آن از بهترین فرماندهان و استراتژیست های جهان و موسسات زیر نظر ارتش از مدرسه و بیمارستان گرفته تا اندیشکده ها و شرکتها، جز بهترین های پاکستان باشند

در جامعه ای که ارزش هر شخص بر اساس میزان ثروت و ارتباطات او با اشخصاص مهم است و رشد در جامعه تنها با رشوه و چاپلوسی و سفارش اشخاص خاص قابل دستیابی است، یک سیستم شایسته سالار، همانند یک شوالیه سفید عمل کرده و به یک نهاد مقدس تبدیل میگردد.

 

۲. تنها سازمانی که در همه ی حوادث تلخ و شیرین کنار مردم است:

چه حفاظت از مرزها در مقابل دشمن خارجی باشد، چه دستگیری جاسوسان و نیروهای نفوذی ، چه سیل و زلزله در مرکز باشد و چه گیر افتادن در میان رشته کوه های هیمالیا در شمال پاکستان باشد و چه از بین رفتن راه های ارتباطی و یا از بین رفتن امنیت غذایی یا جانی، همه جا حضور ارتش کارگشاست و همه ی مردم پاکستان میدانند فقط ارتش است که با جانفشانی در تمام صحنه ها به داد آنها خواهد رسید و همانند سیاست مداران بد نام پاکستانی راهی اروپا و آمریکا نشده و تنها به فکر آسایش و آرامش خانواده ی خویش نیست.

در سرزمینی که تمام امیدها از سیستم حکومت و سیاستمداران قطع شده و به ارتش گره خورده باشد، طبیعی است که ارتش دارای احترام و تقدس گردد.

البته و مطمانا نقدهای بسیار جدی علیه ارتش و فعالیت های آن در ۷ دهه گذشته پاکستان وجود دارد که در مقاله ای جداگانه و به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. اما این واقعیت که ارتش هنوز در دل اکثر مردم پاکستان جای دارد غیر قابل انکار است.

در قسمت دوم مقاله، به تنها شدن عمران خان و از بین رفتن ببرهای او خواهیم پرداخت و از ۲۳۵ زنی خواهیم گفت که تحت تعقیب پلیس و ارتش هستند.

اندیشکده اقبال، جامع ترین و تخصصی ترین مرکز شناخت پاکستان به زبان فارسی است و تمام تلاش این اندیشکده معرفی پاکستان واقعی برای فارسی زبانان بلاخص مردم ایران و معرفی ایران واقعی به مردم پاکستان است. غایت نهایی ما در اندیشکده، بهبود روابط همه جانبه بین این دوکشور ، مسلمان، همسایه و تا حدود بسیار زیادی هم فرهنگ است.

 

ببر قدرتمند است اما نهایتا شیر سلطان جنگل است (قسمت دوم) ←

 

نوشته های مرتبط:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *