اگر پیگیر اخبار و رویدادهای پاکستان بوده باشید، احتمالا میدانید که اوضاع سیاسی و امنیتی پاکستان به شدت دچار بحران است.
اکثر مفسرین و تحلیلگران فقط به وضعیت سیاسی و امنیتی پاکستان میپردازند که به نظر من تنها یک تکه ی کوچک از کوه یخی است که در اقیانوس بحران این منطقه به چشم میخورد و چندین برابر این قله ی یخی در داخل اقیانوس و از دید مردم عادی پنهان شده است.
در مقاله امروز قصد دارم تا کمی عمیق تر به بحران پاکستان بپردازم.
در انتهای مقاله امیدوارم ، برخی از تحلیلگران بلاخص داخل ایران و پاکستان با چهره ی رنگارنگ سیاست مداران بیشتر آشنا شده و در دام صحبتهای جذاب آنان گرفتار نگردند.
در ۹ نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی، آقای جفری گولدبرگ و مارک آمبیندر در مقاله ای در نشنال ژورنال از طرح پنتاگون برای مهار ارتش پاکستان نوشتند و در پایان مقاله عنوان کردند که یک طرح بسیار جامع و البته مخفی توسط پنتاگون برنامه ریزی شده تا ظرف ۱ دهه ی آینده کنترل سلاح های اتمی پاکستان در اختیار ایالات متحده آمریکا باشد.
آنها معتقد بودند، پنهان شدن اسامه بن لادن در چند کیلومتری یکی از مراکز نظامی ارتش پاکستان در شهر ایبت آباد، نشان از همکاری نزدیک برخی عوامل ارتش پاکستان با القاعده و گروه های تروریستی دارد و آقای اوباما در سخنرانی خود در یکی از نشست های امنیت اتمی در واشنگتن عنوان کرد که القاعده در حال دستیابی به یک سلاح اتمی است.
از سال ۲۰۱۱ تا به امروز تغییرات بسیار زیادی در جهان، پاکستان و بلاخص ارتش این کشور رخ داده است و معادلات چند وجهی متعدد باعث شده تا اذهان عمومی به موضوعات روزمره مشغول گردد و کمتر کسی پیگیر طرح بلند مدت پنتاگون در پاکستان باشد.
اندیشکده اقبال چون تمام تمرکز خود را بر روی روابط ایران و پاکستان متمرکز نموده توجه ویژه ای به این مقوله داشته و به صورت مداوم در حال رصد کردن وضعیت سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی در پاکستان است. به همین جهت قصد داریم در مقاله امروز توجه شما را به ریشه اصلی تغییر و تحولات در پاکستان جلب نماییم.
تقریبا ۱۲ سال از انتشار مقاله ی آقای جفری گولدبرگ میگذرد و هر روز نشانه های جدیدی از طرح پنتاگون برای کنترل زرادخانه ی اتمی ارتش پاکستان قابل رویت است.
بر اساس گزارش های رسمی، ذخیره ارزی بانک مرکزی پاکستان ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار است . این مبلغ تنها کفاف ۱ ماه واردات اقلام اساسی کشور پاکستان را خواهد داد.
و چنانچه تا ۲۰ روز آینده مبلغ جدیدی در این صندوق اضافه نشود، پاکستان عملا از نظر اقتصادی ورشکسته خواهد شد.
یکی از سریع ترین راه کارهایی که دولتها در چنین مواقعی استفاده میکنند دریافت وام از صندوق بین المللی پول است.
صندوق بین المللی پول یک نهاد بین المللی مالی است که تمام کشورهای جهان درتاسیس آن نقش داشته اند و یکی از ماموریت های این صندوق پرداخت وام های فوری به کشورهای درحال ورشکستگی است. البته ایالات متحده آمریکا به خاطر بیشترین سرمایه گذاری در صندوق نقش ویژه ای در تعیین رئیس آن و سیاست های آن دارد .
دولت پاکستان از زمان عمران خان در سال ۲۰۱۹ جهت دریافت ۶ میلیارد دلار وام مذاکرات خود را با صندوق بین المللی پول آغاز نموده است.
در اواخر حکومت آقای عمران خان، وزیر اقتصاد وقت ، به دستور عمران خان از پذیرش شرایط صندوق بین المللی جهت دریافت وام خود داری کرد و باعث شد تا مذاکرات به نتیجه نرسد.
بعد از برکناری آقای عمران خان در سال ۲۰۲۲ دولت آقای شهباز شریف قدرت را به دست گرفت و آقای مفتاح اسماعیل به عنوان وزیر اقتصاد دولت در اولین روز کاری خود مذاکرات با صندوق بین المللی پول را آغاز نمود.
بعد از گذشت ۶ ماه و پذیرش تمام شرایط صندوق بین المللی پول، باز هم صندوق به بهانه های مختلف از پرداخت وام خودداری کرد.
آقای نواز شریف که در لندن به سر میبرد، با دیدن اوضاع اقتصادی و عواقب وخیم آن،از معاون مالی خود یعنی آقای اسحاق دار که ۴ بار تجربه وزارت خانه های اقتصاد، صنعت و تجارت را در کارنامه خود داشته و چندین بار با صندوق بین المللی پول مذاکرات موفق انجام داده بود ، درخواست کرد تا از لندن به اسلام آباد رفته و به عنوان وزیر اقتصاد دولت پاکستان قرارداد ۶ میلیارد دلاری با صندوق بین المللی پول را نهایی نماید.
آقای اسحاق دار بعد از قبول سمت وزیر اقتصاد در ۲۸ سبتامبر سال ۲۰۲۲ با اعتماد به نفس بالا قول داد ظرف ۱ ماه این قرارداد را نهایی نموده و مبلغ مورد نیاز را دریافت نماید.
اما بعد از ۹ ماه تلاش و پذیرش تمام شروط صندوق بین المللی پول من جمله: افزایش سرسام آور قیمت فراورده های نفتی، حذف اکثر یارانه های دولتی و حتی بازپرداخت برخی از وام های قبلی، که باعث افزایش موشک وار تورم و رسیدن آن به ۴۹ درصد در پاکستان شد و این کشور را در جایگاه هفتمین کشور دارای بیشترین تورم قرارداد ، باز هم صندوق بین المللی پول از امضا قرارداد و پرداخت وام خود داری نمود.
کار به جایی رسید که نخست وزیر پاکستان و رئیس ارتش پاکستان در سفر به آمریکا از دولت بایدن خواستند تا با فشار بر صندوق بین المللی پول ، باعث امضای قرار داد شوند.
با تمام تلاشها، باز هم صندوق بین المللی پول از امضای قرارداد امتناع ورزید!
اگر صندوق بین المللی پول با پرداخت وام ۶ میلیارد دلاری به پاکستان موافقت ننماید، عملا این کشور ورشکسته خواهد شد و دیگر قادر به خرید و تامین هیچ یک از مایحتاج خود همچون بنزین، گازوئیل، نفت، مواد اولیه برای تولید و حتی دارو نخواهد بود.
تصور کنید، کشوری نزدیک به ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت، در اوح بحران سیاسی امنیتی، با مرزهایی مملو از گروه های جدایی طلب ، اختلافات شدید مذهبی- قبیله ای و اکثریت جمعیت جوان دیگر دسترسی به مایحتاج روزمره خود نداشته باشد! اثرات این اتفاق اگر بیش از تر از انفجار زراد خانه ی اتمی پاکستان نباشد، مطمانا کمتر از آن نیست.
به نظر شخصی بنده، صندوق بین المللی پول همانگونه که برای انتصاب رئیس خود باید منتظر دستور آمریکا باشد، در پرداخت وام به پاکستان هم منتظر دستور آمریکایی هاست.
چه فرصتی بهتر از این فرصت برای آمریکاییها وجود دارد تا بدون کوچکترین درگیری بتوانند کنترل زرادخانه ی اتمی پاکستان را بر عهده بگیرند؟
کشور پاکستان تا سال ۲۰۲۵ یعنی تنها ۳ سال دیگر میبایست ۷۵ میلیارد دلار از وام های خود را تسویه نماید.
برای تسویه چنین مبلغ هنگفتی، یا میباست سرمایه گذاری خارجی عظیم جذب کند و یا صادرات خود را چند ده برابر نماید.
راه کار دیگر دریافت وام ۶ میلیارد دلاری از صندوق بین المللی پول، و پس از آن دریافت حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار از آمریکا و متحدینش است تا بتواند وام های قبلی خود را تمدید نماید.
جذب سرمایه گذاری خارجی در شرایط کنونی پاکستان و یا افزایش چند ده برابری صادرات در این وانفسای اقتصادی به هیچ وجه امکان ندارد.
تنها راه باقی مانده، کسب رضایت آمریکا و دریافت وام است.
به نظر میرسد، آمریکا در بهترین شرایط حفظ منافع خود در پاکستان قرار دارد .
البته ناگفته نماند که دولتمردان و فرماندهان نظامی پاکستان مقصرین اصلی وضعیت امروز پاکستان هستند اما نباید از این نکته ی مهم و حیاتی غافل ماند که وضعیت امروز پاکستان نتیجه ی اختلاف میان عمران خان و نوازشریف و زرداری نیست بلکه نتیجه ی بذری است که بیش از ۱ دهه پیش توسط پنتاگون کاشته شده و امروز روز برداشت نهایی این بذر پر برکت برای آمریکا، اسرائیل و متحدین اوست.
پیش بینی میکنیم، آمریکا دو پیش شرط برای نجات پاکستان و امضای قرارداد صندوق بین المللی پول تعیین نماید.
- ورد پاکستان به معاهده ی ابراهیم و عادی سازی روابط با رژیم اشغالی اسرائیل
- واگذاری کنترل زرادخانه ی اتمی پاکستان به پنتاگون
در خصوص پیش شرط اول، با توجه به مخالفت مردم مسلمان پاکستان، ممکن است در فاز اول با استفاده از شرکتهای تجاری و عقد قراردادهای تجاری میان شرکتهای پاکستانی و اسرائیلی در امارات متحده عربی این عادی سازی روابط آغاز و کم کم با نشان دادن منافع آن به مردم پاکستان تابوی برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل شکسته شود.
اما در خصوص پیش شرط دوم، ارتش پاکستان و دولت پاکستان یا میبایست این پیش شرط را قبول نموده و از بزرگترین دستاورد خود در ۷ دهه ی گذشته که دستیابی به بمب اتمی بوده دست بردارند و هژمونی هند را در منطقه بپذیرند.
یا با رد این پیش شرط، پی شدیدترین ریاضت اقتصادی را به تن خود مالیده و حداقل ۱ دهه در بدترین شرایط اقتصادی با اتکا به مردم توانمند و زحمت کش و نگاه به ظرفیتهای داخلی از پذیرش این ذلت امتناع ورزیده و بعد از ۱ دهه تلاش و پشتکار و برنامه ریزی دوباره به عنوان یک کشور مستقل و در حال رشد به صحنه ی جهانی برگردند.
جمهوری اسلامی پاکستان در حال حاضر ۱۶۰ کلاهک هسته ای و موشک های قاره پیمای هسته ای در اختیار داشته و ششمین کشور اتمی جهان از نظر تعداد کلاهک هسته ای است.
براساس پیش بینی موسسات امنیتی طراز اول جهان، با توجه به حجم اورانیوم و پلوتونیوم موجود در زرادخانه ارتش پاکستان، این کشور تا سال ۲۰۲۵ میتواند با داشتن ۲۵۰ کلاهک هسته ای به پنجمین کشور اتمی جهان تبدیل گردد.
به نظر شما ارزش مالی پروژه کنترل زرادخانه پنجمین قدرت اتمی جهان که تنها کشور اسلامی مخالف اسرائیل است و مرز مشترک با کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین دارد چقدر است؟
پرداخت ۵۰ میلیارد دلار به پاکستان میتواند تمام مشکلات مالی این کشور را حل نماید و بهای بسیار ناچیزی برای چنین معامله ی سود آوری به نفع آمریکا و اسرائیل است.
اما باید دید ارتش و دولت پاکستان زیر بار چنین ننگ و منتی میروند؟
اگر اوضاع امروز پاکستان را از این زاویه بنگرید ، مطمانا به نکات مهمتری پی خواهید برد.
تضعیف ارتش پاکستان و قراردادن مردم رو در روی ارتش با شعارهای تو خالی مبارزه علیه آمریکا و اسرائیل تنها یک تاکتیک هوشمند در راستای پیاده سازی استراتژی بلند مدت پنتاگون است.
آقای عمران خان بعد از برکناری از قدرت با نشان دادن یک کاغذ، ادعا کرد که آمریکا دلیل اصلی سرنگونی او بوده است و احزاب مخالف او با تبعیت از آمریکا او را برکنار نموده اند.
همین آقای عمران خان با پشتیبانی از یک سازمان غیر دولتی به نام کمیته ی فعالیت سیاسی آمریکا و پاکستان در واشنگتن ( PAKPAC ) تمام توان خود و اطرافیان خود را به کار گرفت تا برای اولین بار در تاریخ پاکستان ۶۶ نماینده کنگره ی آمریکا به وزیر امور خارجه خود نامه بنویسند و از عمران خان حمایت کنند.
در فایل های صوتی افشا شده در چند روز اخیر، آقای عمران خان در تماس خود با خانم مکسین مور واترز، نماینده ی مردم کالیفرنیا در کنگره ی آمریکا از او میخواهد تا به او در بازگشت به قدرت کمک کند و دولت آمریکا را متقاعد کند تا او را به عنوان تنها نماینده قانونی مردم بپذیرد.
امیدوارم آقای عمران خان ، برادران شریف، زرداری و فرماندهان ارتش پاکستان بدانند در چه گوشه ای از میدان مبارزه گیر افتاده اند و با از خود گذشتگی و تدبر، بتوانند پاکستان را از گوشه رینگ نجات داده و نفسی تازه کنند و جانی دوباره بگیرند .
شناخت امروز من از دولتمردان و ارتش پاکستان این است که این کشور ممکن است هر گونه ریاضت اقتصادی و مشکلات آن را بپذیرند ، اما اجازه نمیدهند کنترل زرادخانه اتمی آنها در اختیار کشور دیگری قرار گیرد.
کافیست ۱ ماه دیگر صبر کنیم تا تصمیم نهایی سیاستمداران و تصمیم سازان کشور پاکستان را شاهد باشیم.