تحلیل اتفاقات میان ایران و پاکستان و پیش بینی آینده روابط

در 16 ژانویه امسال، حوالی ساعت 6 بعدازظهر، ایران در یک حمله هوایی به سبز کوه، منطقه ای دورافتاده و کوهستانی در منطقه پنجگور بلوچستان در خاک پاکستان را هدف قرار داد که علاوه بر آسیب رساندن به چندین خانه و یک مسجد، دو کودک کشته و سه غیرنظامی دیگر زخمی شدند.
تحلیل اتفاقات میان ایران و پاکستان و پیش بینی آینده روابط
تحلیل اتفاقات میان ایران و پاکستان و پیش بینی آینده روابط

 

در ۱۶ ژانویه امسال، حوالی ساعت ۶ بعدازظهر، ایران در یک حمله هوایی به سبز کوه، منطقه ای دورافتاده و کوهستانی در منطقه پنجگور بلوچستان در خاک پاکستان را هدف قرار داد که علاوه بر آسیب رساندن به چندین خانه و یک مسجد، دو کودک کشته و سه غیرنظامی دیگر زخمی شدند.مجروحان شامل سه دختر آقای کریم داد، ساکن سبز کوه و همسر وی بودند. سلیمان پسر ۱۱ ماهه آقای کریم داد و حمیره دختر شش ساله او نیز در این عملیات کشته شدند.

پس از همگانی شدن خبر حمله ایران،روز چهارشنبه ۱۷ ژانویه خانم ممتاز زهرا بلوچ، سخنگوی وزارت أمور خارجه پاکستان  در یک اقدام بی سابقه اعلام کرد: پاکستان تصمیم گرفته است سفیر خود را از ایران فرا بخواند و سفیر ایران در پاکستان که در حال حاضر در ایران حضور دارد، فعلا به پاکستان  بازنگردد.

 

به گزارش خبرگزاری های داخل ایران، این عملیات دو پایگاه گروهک ضدایرانی جیش العدل را هدف قرار داده است. در واکنش به حملات ایران، نیروهای نظامی پاکستان اعلام کردند که  در شب ۱۷ و ۱۸ ژانویه «یک سلسله حملات نظامی دقیق و کاملاً هماهنگ و هدفمند علیه مخفیگاه‌های تروریست‌ها در استان سیستان و بلوچستان ایران انجام داده است.  در ادامه این بیانیه آمده است: «تعدادی از تروریست‌ها در جریان این عملیات با نام رمز «مرگ بر سرماچار» کشته شدند.

البته جمهوری اسلامی ایران با رد این ادعا اعلام کرد که در این حمله ۹ شهروند غیر ایرانی کشته شده اند که ۳ کودک نیز در میان کشته شدگان بوده است.

 

حمله ایران:
سبز کوه ، یک روستای مرزی در خاک پاکستان، در ۶۰  کیلومتری مرز ایران و زادگاه ملا هاشم، فرمانده سابق جیش العدل است که خود این گروه جانشین گروه افراطی جندالله یا همان سربازان خدا است .

این گروه در سال های اخیر سلسله حملاتی را علیه نیروهای امنیتی ایران بلاخص سپاه پاسداران در استان سیستان و بلوچستان انجام داده است. ملا هاشم در سال ۲۰۱۸ توسط نیروهای امنیتی ایران در سراوان در مرز ایران و پاکستان کشته شد.

 

در سبز کوه، جایی که ایران حملات هوایی را آغاز کرد، ساکنان منطقه ابتدا با شنیدن سر و صدا و فکر کردند که نیروهای امنیتی پاکستان احتمالاً عملیاتی را انجام داده است. سپس از طریق رسانه ها متوجه شدند که این حملات از سوی ایران انجام شده است .  ساکنان این روستای کوچک و دورافتاده  عمدتاً مردمی هستند  که سال ها پیش از ایران مهاجرت کرده  و در این منطقه آباد شده اند .

به گفته آقای شیر احمد شیران نارویی، یکی از اهالی منطقه پنجگور، تقریباً ۵۰ خانواده به طور دائم در سبز کوه زندگی می کنند.آقای احمد شیران نارویی که خود یک  کانال فارسی آنلاین به نام  «حال وش» [خبر خوب] را اداره می کند، اقوام زیادی در سبز کوه دارد و این اطلاعات را در تماس تلفنی با یکی از خبرنگاران پاکستانی داده است .

 

تاریخچه تنش:
قبل از انقلاب ایران، قومی بلوچ از ایران به بلوچستان و کراچی پاکستان مهاجرت کردند و به فعالیت های سیاسی علیه شاه ایران پرداختند.

 

با گذشت زمان،این فضای سیاسی  بیشتر به سمت فضای مذهبی حرکت کرد و عاملی که زمانی یک حرکت ناسیونالیستی به حساب می آمد  و به عنوان یک چالش در دهه ۱۹۷۰  برای ایران و پاکستان  شناخته میشد ، کاهش یافت.به دلیل همین چالش ناسیونالیستی بود که محمدرضا پهلوی،  شاه وقت ایران،  از ترس گسترش شورش بلوچ ها  به ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار  بلوچ ساکن شرق ایران، ۳۰ فروند جنگنده کبرا را همراه با خلبانان ایرانی برای کمک به اسلام آباد در جریان تهاجم بلوچ ها به پاکستان از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ اعزام کرد.

 

در دهه ۱۹۷۰، سیاست بلوچ در ایران و پاکستان به سمت ایدئولوژی های چپ،  گرایش پیدا کرد.

در میان تنش جهانی بین سرمایه داری و کمونیسم، ناسیونالیست های بلوچ خود را با مکتب فکری کمونیستی همسو کردند.

رهبران مدرن بلوچ و پختون، تحت لوای حزب ملی عوامی (NAP)، در اوایل دهه ۱۹۷۰ برای مدت کوتاهی بر بلوچستان و استان مرزی شمال غربی سابق پاکستان (NWFP) حکومت کردند تا اینکه ذوالفقار علی بوتو در فوریه ۱۹۷۳ دولت  NAP را منحل کرد.

 

فاطمه بوتو، نوه‌ی ذوالفقار علی بوتو، در کتاب خود، ترانه‌های خون و شمشیر، به صراحت میگوید که انحلال دولت استانی NAP توسط بوتو، تحت تأثیر «فشار شاه ایران» بود که از ظهور یک جنبش مسلحانه بلوچ در بلوچستان ایران می‌ترسید.

 

در طول دهه ۱۹۷۰، بلوچ ها در ایران عمدتاً ناسیونالیست های سکولار با گرایش های کمونیستی بودند.با این حال، پس از تحمیل حکومت نظامی توسط ژنرال ضیاءالحق در سال ۱۹۷۷، آشتی تدریجی با ناسیونالیست‌های بلوچ اتفاق افتاد که نشان‌دهنده تغییر جهت‌گیری ایرانیان بلوچ خارج از کشور از ناسیونالیسم به اسلام سنی بود.

 

هند و پاکستان: در آستانه یک رقابت تسلیحاتی خطرناک

 

گروه شبه نظامی سپاه رسول الله در دهه ۱۹۹۰ تحت رهبری مولانا بخش درخشان، یک بلوچ ایرانی، به معرض ظهور رسید.

 

این گروه،  اولین گروهی بود که تهاجمات فرامرزی را ازمنطقه کچ در بلوچستان پاکستان به سیستان و بلوچستان ایران سازماندهی کرد.

 

آقای درخشان با توجه به افکار مذهبی خود توانست  حمایت گروه‌های ضد شیعه در پاکستان را به دست آورد که به طور قابل توجهی ابعاد مذهبی مقاومت بلوچ علیه ایران را شکل داد و تلاش‌های خود را «جهاد» در نظر گرفت.

او علاوه بر تأسیس سپاه رسول الله، در اوایل دهه ۲۰۰۰ مرکز بزرگی را برای جهادگران سنی در مجتمع کولاهو برپا کرد.

پس از اعدام مولانا بخش درخشان در سال ۲۰۰۶ برادرش، ملا عمر ایرانی رهبری سپاه رسول الله و مرکز تربیت جهادگران را بر عهده گرفت.

ملا عمر ایرانی به انگیزه انتقام ا برادرش که توسط ایران اعدام شده بود به مبارزه ادامه داد.

 

مجتمع ملا عمر در کولاهو، واقع در منطقه کچ، در ۷۲ کیلومتری مرز ایران، هدف اولین حمله موشکی ایران در ۲۵ نوامبر سال ۲۰۱۳ بود.

 

ملا عمر ایرانی برای تقویت نبرد علیه ایران، سپاه رسول الله خود را با جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی، جوانی که تحت تأثیر مولانا بخش درخشان رشد کرده بود، ادغام کرد.

 

جندالله – عامل بی اعتمادی بین پاکستان و ایران:

 

جندالله که در سال ۲۰۰۲ با شعار دفاع از حقوق اقلیت بلوچ در منطقه فقیرنشین جنوب شرق ایران تأسیس شد، پس از حمله ناکام در دسامبر سال ۲۰۰۵ به کاروان محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در استان سیستان و بلوچستان، شهرت یافت.

در ۱۶ مارس سال ۲۰۰۶، تروریست های جندالله، در لباس نیروهای پلیس و نظامی، یک ایست بازرسی بین زاهدان و زابل ایجاد کردند. آنها ۲۲ مسافر را از اتوبوس پیاده کردند و همه  آنها را به شهادت رساندند. این حادثه تکان دهنده باعث شد که ایران فعالیت های جندالله را با مقامات پاکستانی در میان بگذارد.

در ۱۴ ژوئن سال ۲۰۰۸، دولت پاکستان، آقای عبدالحمید ریگی،  برادر عبدالمالک را که چند ماه قبل از مناطق بولده و تربت در منطقه  کچ بلوچستان دستگیر شده بود، در تلاش برای ایجاد اعتماد بین دو کشور تحویل ایران داد. عبدالحمید در ۲۴ می سال ۲۰۱۰ در زاهدان به دار آویخته شد.

دستگیری و تحویل برادر ریگی توسط مقامات پاکستانی، گروه تروریستی  جندالله را منصرف نکرد. در اکتبر سال ۲۰۰۹، این گروه بمب گذاری مرگباری را در پیشین، در نزدیکی مرز ایران با پاکستان انجام داد که منجر به شهادت ۴۳ نفر از جمله شش فرمانده سپاه پاسداران شد.

 

ایران برای اولین بار آشکارا پاکستان و غرب را به دلیل حمایت از جندالله و عبدالمالک ریگی سرزنش کرد.

 

در فوریه سال  ۲۰۱۰، تهران توانست با موفقیت عبدالمالک ریگی را در حالی که در پروازی از دبی به قرقیزستان بود دستگیر نماید. اگرچه او در ژوئن همان سال به دار آویخته شد، اما جندالله به رهبری حاج محمدظاهر بلوچ از فوریه ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ به فعالیت خود ادامه داد.

در زمان ظاهر بلوچ، این گروه مسئولیت بمب گذاری های ژوئیه ۲۰۱۰ که منجر به شهادت بیش از ۲۰ نفر از شیعیان  در مسجدی در زاهدان شد را بر عهده گرفت.

حملات مشابه شیعیان دیگری را در چابهار در دسامبر ۲۰۱۰ و اکتبر  ۲۰۱۲ مورد هدف قرار دادند. با گذشت زمان جندالله محبوبیت و حمایت مردمی را از دست داد و قدرتش به شدت کاهش یافت.

در همان زمان، ملا عمر ایرانی که ساکن تربت بود، همراه با همفکرانش، در سال ۲۰۱۲ پایه های جیش العدل را بنا نهادند که اکنون به منبع بی اعتمادی بین پاکستان و ایران تبدیل شده است.

 

ظهور جیش العدل:

 

جیش العدل که در ایران به جیش الظلم معروف است، در سال ۲۰۱۲ در مناطق مرزی پاکستان و ایران تأسیس شد.

اگرچه رهبر اصلی آن تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است، اما عموماً بر این باورند که ملا عمر ایرانی یکی از بنیانگذاران اصلی آن بوده است. این گروه پس از انفجار بمب کنار جاده ای در سراوان که باعث شهادت  ۱۳ پاسدارسپاه  در اکتبر ۲۰۱۳ شد، مورد توجه قرار گرفت.

 

یک ماه پس از این بمب گذاری، در پاسخ به این جنایت، ایران برای اولین بار یک موشک مرگبار را به سمت کولاهو، مقر ملاعمر ایرانی در منطقه کچ شلیک کرد و با وجود تخریب منزلش اما ملا عمر زنده ماند.

 

در فوریه سال ۲۰۱۴، جیش‌العدل چهار سرباز ایرانی را ربود و ظاهراً آنها را به پاکستان برد، که باعث شد ایران ناتوانی پاکستان در کنترل نفوذ فرامرزی را بارها تکرار و گوشزد نماید. ایران تهدید کرد که در صورت آزاد نشدن سربازان، نیروهای خود را به پاکستان اعزام خواهد کرد و سر انجام سربازان در آوریل همان سال آزاد شدند.

 

 

در اکتبر سال ۲۰۱۴، حمله ناموفق جیش العدل منجر به شهادت چهار تن از نیروهای امنیتی ایران در سراوان شد.

این بار سرتیپ حسین سلامی در سراوان تهدید کرد که در صورت شکست پاکستان در مهار جیش العدل، نیروهای خود را به داخل کشور اعزام خواهد کرد.

 

در مارس سال ۲۰۱۶، وضعیت وخیم تر شد و پاکستان  پس از دستگیری اقای کولبوشن جدهاو، یک جاسوس سازمان اطلاعات هند و از افسران بازنشسته نیروی دریایی هند، در منطقه مشکل نزدیک مرز ایران و پاکستان ، ایران را متهم کرد که به جدایی‌طلبان بلوچ پناه داده است. .

تنش ها زمانی بیشتر شد که نارندرا مودی، نخست وزیر هند، در جریان سفر خود به ایران در ماه مه ۲۰۱۶، برنامه های خود را برای ساخت و بهره برداری از بندر چابهار اعلام کرد.

پاکستان پس از این خبر، چابهار را به عنوان رقیب اصلی بندر گوادر در نظر گرفت که با کمک هندی ها به دنبال مهار نفوذ هر چه بیشتر چین در منطقه بود.

 

درجولای سال ۲۰۱۷ ایران با شلکیک چند راکت به سوی پنجگور به منظور مبارزه با تروریست ها باعث عمیق تر شدن بحران میان دو کشور شد.

در ژوئن ۲۰۱۷، وزارت امور خارجه پاکستان برای اولین بار تایید کرد که نیروی هوایی پاکستان یک پهپاد ایرانی را که در قلمرو پنجگور پاکستان پرواز می کرد، سرنگون کرده است.

در ژوئیه ۲۰۱۹، نیروهای پاکستانی یک پهپاد جاسوسی ایرانی را در چاگای توقیف کردند و این موضوع باعث تشدید این بی اعتمادی شد.

 

بی اعتمادی میان دو کشور بسیار عمیق است:
در نوامبر سال ۲۰۲۰ تنها دو روز پس از سفر محمد جواد ظریف ، وزیر أمور خارجه ایران به پاکستان، پلیس منطقه تربت پاکستان  ادعا کرد که ملا عمر ایرانی، شبه نظامی و تروریست تحت تعقیب دولت ایران  را به همراه دو پسرش به ضرب گلوله کشته است. به گفته پلیس، ملا ایرانی در شهرک ستلایت تاون منطقه تربت مخفی شده بود.

 

در ماه های  ژانویه، آوریل و ژوئن سال ۲۰۲۳، پاکستان ایران را متهم کرد که ایران به تروریست های جدایی طلب بلوچ که متهم به انجام سه حمله در پاکستان بوده اند، پناه داده است.

در آوریل سال ۲۰۱۹، آقای شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه وقت پاکستان، ایران را متهم کرد که به گروه راجی اجوی سنگر یا (BRAS) که یک سازمان تحت حمایت گروه‌های جدایی‌طلب بلوچ بوده است و در یک عملیات تروریستی ۱۴ مسافر را به قتل رسانده اند، پناه داده است.

 

جمهوری اسلامی ایران با شلیک موشک و حملات پهبادی در شامگاه روز سه شنبه ۱۶ ژانویه ، به منطقه سبز کوه تصمیم داشت تا انتقام ۱۱ شهید خود درپاسگاه راسک را از گروه تروریستی جیش العدل بگیرد.اما بر خلاف حملات پیشین، به نظر میرسد این حمله بدون هماهنگی با مقامات پاکستانی صورت گرفته است.

 

موضوع مهمتر ، ایجاد یک کمپین رسانه ای قدرتمند در داخل ایران پس از این عملیات بود که باعث شد تا ارتش و نیروهای امنیتی پاکستان تحت فشار یک موج گسترده رسانه ای قرار بگیرند.

 

شلیک همزمان ایران به مقر تروریست ها در ۳ کشور همسایه و اسلامی به صورت همزمان،  بر گسترش موج رسانه ای افزود و باعث شد تا پاکستان بر عکس دفعات قبلی در یک تنگنای بسیار مخوف قرار گیرد و برای برون رفت از این تنگنا علاوه بر اخذ تصمیمات سیاسی بی سابقه در روابط دو کشور، حملات موشکی به خاک ایران هم انجام دهد.

 

همانگونه که در مصاحبه ها و نشست های مختلف عنوان نموده ام، مدیران و حاکمان جمهوری اسلامی ایران میبایست شناخت خود از پاکستان را به روز نمایند.

جمهوری اسلامی پاکستان پس از روی کار آمدن و سپس برکنار شدن آقای عمران خان دیگر پاکستان سابق نیست.

 

فشارهای اقتصادی فلج کننده در کنار فشارهای اجتماعی و سیاسی درونی ، باعث شده تا حاکمیت پاکستان در سیاستهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود تجدید نظر اساسی انجام دهد و بسیاری از روشهای سنتی و مرسوم پیشین را کنار گذارد .

بر همین اساس حاکمان جمهوری اسلامی ایران نیز میبایست با دقت و آینده بینی مضاعف نسبت به روابط خود با پاکستان تجدید نظر کنند و بسیار دقیق تر و ظریف تر از پیش عمل نمایند.
فشارهای اقتصادی که تا کنون پاکستان را به سمت صندوق بین المللی پول سوق میداد اکنون چنان نیرومند گشته که چاره ای جز شریک کردن قدرتهای خارجی بلاخص کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس در صنایع مختلف برای پاکستان باقی نمیگذارد.

 

حضور پر رنگ کشور عربستان و امارات متحده عربی در بخش های کشاورزی ( عمدتا استان پنجاب پاکستان)، بخش های معدنی ( عمدتا استان بلوچستان پاکستان) و بخش های تجاری و لجستیک ( عمدتا استان سند بلاخص شهر کراچی ) بدون شک باعث تغییرات استراتژیک در سیاست خارجی و امنیتی پاکستان خواهد شد و زنگ این هشدار چنان بلند است که صدای آن تا هزاران کیلومتر آنطرف تر به گوش میرسد ، چه رسد به همسایه ای که بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک در منطقه سیسستان و بلوچستان با آن دارد.
افزایش نارضایتی در استان سیستان و بلوچستان ایران بلاخص در مناطق مرزی این استان با پاکستان باعث بهره برداری هر چه بیشتر گروه های تروریستی از احساسات مردم این منطقه است.

 

جمهوری اسلامی ایران به جای ایجاد بازارچه های مرزی که نفع آن نه به دولت پاکستان ( عدم پرداخت مالیات ) میرسد و نه به دولت ایران ( عدم امکان فروش کالاها با قیمت های صادراتی ) بهتر است به فکر تاسیس مناطق ویژه و آزاد تجاری در مناطق مرزی خود با پاکستان باشد .با ایجاد مناطق ویژه اقتصادی و آزاد،  جمهوری اسلامی ایران میتواند زیر ساخت های حیاتی این مناطق همانند آب و برق و گاز و جاده را تضمین نماید و پاکستان هم صنایع مهم صادراتی خود را که نیاز فراوانی به زیر ساختهای انرژی محور دارد در این مناطق آباد نماید.

چین با توجه به سرمایه گذاری هنفگت خود در پروژه کمربند و جاده در داخل پاکستان بلاخص در بندر گوادر که در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد میتواند به عنوان یک شریک استراتژیک در این طرح همراه باشد .

ایجاد چنین مناطقی در مرز ایران و پاکستان و رونق گرفتن آن باعث خواهد شد تا بسیاری از مردم محروم اما به شدت مستعد و وفادار سیستان و بلوچستان وارد کسب و کارهای امن و پر سود شوند و برای حفظ کسب و کارهای خود، از جان و دل مایه بگذارند و امنیت این منطقه را در میان مدت تضمین نمایند.

والسلام علی من التبع الهدی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *